اشاره: رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اقشار مختلف مردم، در نفی مذاکره با دشمن فرمودند: «اینکه ما مدام میگوییم مذاکره نمیکنیم، [ولی] بعضیها میگویند آقا مذاکره که اشکالی ندارد، اشکال مذاکره این است: شما را از راه صحیح خودت منحرف میکند ...». اینکه مذاکره چگونه باعث منحرفشدن راه صحیح میشود و در این خصوص چه سوابق و نشانههایی وجود دارد که بشود از آن درس گرفت، امری است که نیازمند عمقیابی و بررسی بیشتر است. در همین زمینه گفتگویی را با لاله افتخاری؛ نماینده سابق مجلس انجام داده ايم که متن آن را پیش رو دارید.
مذاکره با دشمن چگونه موجب منحرفشدن راه صحیح یک ملت میشود؟ مگر مذاکره برای این نیست تا امتیازاتی را بهدست بیاوریم و در نتیجه به گشایش برسیم؟
مذاکره با دشمنی که دشمنی او اثبات شده است و قصد صلح و آشتی ندارد، مصداق آیه شریفه «و لن ترضی عنک الیهود و لا النّصاری حتّی تتّبع ملّتهم» است. درواقع آنها به هیچ وجه از ما راضی نمیشوند تا اینکه از دین آنها تبعیت کنیم. دشمن در مذاکره، هیچگاه قصد تمکین به حق را ندارد و مذاکره را به این نیت انجام میدهد که به مقاصد خود برسد و به نحوی سر طرف مقابل را کلاه بگذارد و نگذارند که طرف مقابل، به هیچ دستاوردی برسد. به همین خاطر است که حضرت آقا میفرمایند نباید مذاکره صورت بگیرد و من از روز اول هم مخالف بودم. نهایتا هم میبینیم که مذاکره برای ما نفعی نداشته است، جز اینکه یکسری امتیاز واگذار کردهایم. ما با صداقت کامل و منطق و با رعایت حقوق طرف مقابل وارد مذاکره میشویم، اما طرف مقابل-دشمن- منطقپذیر نیست و به عهد و وفای خودش پایبند نیست. قرآن کریم هم در این زمینه میفرماید که دشمنان به تعهد و سوگند خود پایبند نیستند. بدعهدی و خیانت دشمنان، صرفا در ارتباط با کشور ما نیست؛ بلکه در خصوص سایر کشورها هم اینگونه رفتار میکنند. بنابراین رهبر انقلاب میفرمایند که مذکره یعنی اینکه آنها از ما امتیاز میگیرند؛ ولی امتیازی به ما نمیدهند و ما را وادار میکنند که برای نشاندادن حسن نیت خود، به آنها امتیاز بدهیم و به تعهداتمان پایبند باشیم؛ اما خود آنها به هیچ تعهدی عمل نمی کنند و اصلا خود را در مقامی نمیبینند که به تعهدات عمل کنند.
این در حالی است که اگر طرف ما، دشمن نباشد بلکه غیر مسلمان باشد، طبق دستور اسلام می توانیم با او گفتگو کنیم. درواقع اسلام باب گفتگو با غیر مسلمانها را نمیبندد، بلکه گفتگو با دشمنانی که مصداق استکبار هستند و قصد عمل به تعهدات خود ندارند را نفی میکند.
با توجه به اینکه دولت کنونی و برخی از سیاسیون کشور ما، اصرار فراوانی برای مذاکره و گفتگو با آمریکا دارند و علیرغم تجربه تلخ برجام، همچنان بر این خواسته اصرار میورزند، به نظر شما آیا تجربه شیرین و مثبتی از مذاکره با آمریکاییها یا نشست و برخاست با آنها در ادوار مختلف به ثبت رسیده است؟
ما تاکنون از مذاکره با آمریکا هیچ نتیجه و دستاورد مثبتی ندیدهایم و تلاش آنها همواره بر این بوده است که مسائل را به نفع خودشان رقم بزنند. به عنوان مثال، در قضیه سوریه، زمانی که مردم سوریه، جریان مقاومت و دولت قانونی این کشور به موفقیت دست پیدا کرده و بر اوضاع غلبه پیدا میکنند، مسئولین سازمان ملل و آمریکاییها فورا سخن از مذاکره به میان میآورند؛ اما هر زمان که طرف مقابل غلبه پیدا میکند، هیچ مذاکرهای را جایز نمیدانند و جز سرنگونی دولت سوریه، به چیز دیگری راضی نمیشوند! در ارتباط با کشور ما هم همینگونه است. وقتی دم از مذاکره میزنند که کم میآورند، وگرنه در غیر اینصورت، اصلا حاضر به انجام مذاکره صوری هم نمیشوند. مذاکره را یا برای زمانی میخواهند که کم میآورند یا زمانی که بخواهند موضوعی را به نفع خودشان مصادره کنند و برخی امتیازات را از ما بگیرند. تاکنون سابقه نداشته است که آمریکاییها از خود حسن نیتی در رابطه با ما نشان داده باشند و به تعهدات خود پایبند باشند. درخصوص سایر ملل و حتی در ارتباط با ملت خودشان نیز اینگونه هستند و نمونه آشکار آن را در برخورد با سیاه پوستان آمریکا میتوان دید. یک زمانی هم رسما میگفتند که هر که با ماست دوست ما و هر که با ما نیست دشمن ماست.
به نظر شما آیا زمان آن فرا نرسیده است که دولت یازدهم دل از گروه مذاکره با آمریکا و خوشبینی به این کشور خارج کند و بر ظرفیتهای داخلی تکیه کند؟
سخنان آقای روحانی در روزهای گذشته، به شکل تلویحی مؤید تکیه بر ظرفیتهای داخلی و اقتصاد مقاومتی بود. پس از اینکه برجام، خورشید تابان لقب گرفت و قرار بود همه مشکلات دنیا بهوسیله آن حل شود، ما امیدواریم که آقای رئیس جمهور رویکرد تکیه بر ظرفیتهای داخلی که اخیرا به آن اشاره کردند را انشاءالله عملیاتی کنند و با تکیه بر ظرفیتهای عظیم داخلی، گامهای مؤثری بردارند. همانگونه که حضرت آقا هم تأکید فرمودند حمایت از کارگاههای تولیدی کوچک و زودبازده- البته به طرز صحیح- میتواند بسیار مثمر ثمر و راهگشا باشد. این همان کاری است که چین و سایر کشورها مورد توجه قرار دادند و پیشرفت کردند؛ اما متأسفانه در کشور ما، رویکرد برعکس و متفاوتی حاکم است؛ یعنی اینکه معافیتها به صنایع کلان و وابسته به دولت تعلق میگیرد و فشارها و سختگیریها نصیب صنایع خرد میشود. در نتیجه شاهد هستیم که نهتنها مشکلات ما حل نشده است، بلکه کارخانهها هم خوابیده است.
لاله افتخاری بررسی كرد:
چرا مذاكره با آمریكا از مسیر صحیح منحرفمان میكند؟

دشمن در مذاكره، هیچگاه قصد تمكین به حق را ندارد و مذاكره را به این نیت انجام میدهد كه به مقاصد خود برسد و به نحوی سر طرف مقابل را كلاه بگذارد و نگذارند كه طرف مقابل، به هیچ دستاوردی برسد. به همین خاطر است كه حضرت آقا میفرمایند نباید مذاكره صورت بگیرد و من از روز اول هم مخالف بودم.
۱۳۹۵/۵/۱۷

