منتظر اتفاق جديدي نباشيد. انگار انتظارها بيهوده بود، مديريت فوتبال همچنان نااميدكنندهتر از قبل دارد جولان ميدهد به همان سبك و سياق هميشگي كه نشانهاي از آيندهگرايي در آن به چشم نميخورد. گفته ميشد محمد رويانيان قرار است چشمه جديدي را نشان دهد، تحول در باشگاهي كه سالهاست مديران عامل آن با تصميمات مقطعي سعي در اضافه كردن روزهاي مديريتشان را دارند؛ مديراني كه هيچ برنامه مدوني براي حتي يك سال آينده تيم هم ندارند و تصميمگيريها ي آنها روزانه است، بدون هيچ توجه به پشتوانهسازي براي باشگاه و زيرساختها و استعداديابي، مديراني كه
نتيجهگرايي براي آنها تبديل به يك اصل شده و حتي برنامهاي براي روز بعد از بازي تيمشان هم ندارند.
مديراني برخاسته از سيستم دولتي كه بنا به لابيها و ارتباطشان با مديران بالادست فرصت نشستن روي صندلي مديرعاملي باشگاههاي بزرگ ايران را به دست ميآوردند، مديراني از جنس همان سيستمي كه نتيجه هر تصميم را فوري و آني ميخواهد، صبر و برنامهريزي طولاني مدت گمشده اين مديران ورزشي است، به همين خاطر هر مديرعامل هنگام خداحافظي چيز جديدي به باشگاه اضافه نميكند و مدير جديد هم كه ميآيد همان راه مدير قبلي را ادامه ميدهد.
وابسته بودن به بودجه دولتي، مديران تيمهاي فوتبال را تبديل به مديراني مصرفگرا كرده كه تا زماني كه حساب باشگاه پر و پيمان است در خرج كردن بودجه و قرارداد با ستارههاي فوتبال ايران سعي در سبقت از يكديگر دارند، برايشان چگونه هزينه كردن اين پول مهم نيست، مهم رو كم كني از رقيب است حتي اگر اين پول در جايي سرمايهگذاري شود كه فقط از نظر رسانهاي برد داشته باشد نه اينكه دردي از اين تيم را دوا كند.
وقتي هم حساب باشگاه خالي باشد يا اندكي در رسيدن پول ديرتر شود، اين مديران با گلايه از بيپولي و نداري بهترين بهانه را براي سرپوش گذاشتن بر روي شكستها و نتايج دور از انتظار تيمشان پيدا ميكنند. بدون اينكه لحظهاي فكر كنند كه به عنوان مدير يك تيم بايد با داشتن شم اقتصادي به دنبال راهي براي درآمدزايي باشند اما تزريق از بودجه دولت باعث شده تا اين گونه مديران، سررشتهاي از درآمدزايي و جبران بخشي از هزينههاي تميشان نداشته باشند، هر چند در گفت و گو با رسانهها خبر از تأمين قسمتي از هزينههاي باشگاه از طريق منابع غيردولتي ميدهند اما گذشت زمان نشان ميدهد كه بيشتر اين وعدهها جنبه تبليغاتي دارد و باز هم اين باشگاهها چشمشان به بودجهاي است كه قرار است از سوي دولت به حسابشان ريخته شود.
مصرفگرا بودن و نداشتن برنامهاي براي آينده تنها مشكل مديران فوتبالي نيست، آنها نتيجهگرايي را انتخاب ميكنند چون ميخواهند روزهاي بيشتري بر مسند رياست بمانند بدون اينكه به فكر ساختن يك بناي محكم باشند ترجيح ميدهند روي همان بناي نيمبندي كه تحويل گرفتهاند كار كنند تا بتوانند هم مدير بالادست و هم هوادار روي سكو را راضي كنند، آنها بيشتر به دنبال يك مسكن هستند نه درمان قطعي، وقتي حكم مدير باشگاهي خورده ميشود بدون توجه به حال و روز باشگاه و آن چيزي كه در چنته دارد اكثريت از او جام ميخواهند، همين ميشود كه مدير باشگاه دور آيندهگرايي را خط ميزند و براي اينكه سعي كند رضايت همه را داشته باشد تيمش را براي گرفتن نتيجه ببندد بدون اينكه كاري به آينده داشته باشد.
اين خصوصيات اكثر مديران حاضر در فوتبال ايران است، حالا پس از چند ماه كه از آمدن رويانيان ميگذرد به نظر ميرسد او را هم بايد از جنس همين مديران دانست؛ مديراني از جنس علي فتحاللهزاده، آن هم در حالي كه تصور ميشد با آمدن رويانيان از بيرون فضاي فوتبال، او ميتواند تحولي در مديريت فوتبال ايجاد كند اما او هم در اين مدت نشان داده مانند ساير مديران برآمده از سيستم دولتي ورزش، عمل ميكند و راه آنها را ميرود تا انتظارات براي تحول بيهوده باشد!
رویانیان همان فتحاللهزاده است!
۱۳۹۱/۶/۵