نسخه چاپی

دوری از رهبر امت یا بازگشت به عصر جاهلی؟

پیامبر اكرم(ص) در روزهای پایانی عمر از چه چیزی نگران بودند؟

عکس خبري -پيامبر اکرم(ص) در روزهاي پاياني عمر از چه چيزي نگران بودند؟

شگفت این كه این مسئله واگرایی و پس گرایی با آن همه هشدار و بیدارباش، دوباره رخ نمود و مردم پس از رحلت پیامبر(ص) نه تنها به عصر جاهلیت بازگشتند بلكه با شدت و حدت بیشتری بر سنت های جاهلی پافشردند كه می توان نمونه های بسیاری را در این باره از كتب معتبر تاریخی یافت.

به گزارش نما ،بزرگترین تحولات عالم را بدون شک انبیاء عظام الهی رقم زده اند. جای جای زندگی بشر نشان از تاثیر عمیق پیامبران در همه ابعاد حیات بشری دارد. البته قطعا در اين ميان پيامبران ابراهيمي نقش آشكارتر و روشن تري را ايفا مي كنند. پيروان اين پيامبران هم چنان با حفظ اكثر اصول و ارزش ها، راه روشن ايشان را ادامه مي دهند.

از طرف دیگر رسالت مشترک همه انبیاء مقابله با جهل و جاهلیت و تبیین راه صحیح زندگی در سایه تشرع همراه با تعقل است. از اين روست كه همه پيامبران بر اصول معرفت شناختي جهان و انسان تأكيد ورزيده و با بيان حق چنان كه هست و نيز نماياندن توحيد و راه بندگي يكتاي يگانه، راه كوتاه و هموار را به انسان آموخته اند. بر اين اساس در آيين پيامبران الهي، عبوديت و يقين و علم در هم آميخته و آرامش و آسايش یا همان سعادت در سایه علم و عمل صالح معرفی می گردد.

پس اگر راه و روش پیامبران را حق گویی و حق جویی و علم و عمل و مبارزه با جهل بداینم در نقطه مقابل هر راه و روشی که در تضاد با این مسیر هدایت باشد ضلالت، گمراهی و جهالت است. چه آن راه راهي باشد كه سر از جاهليت كهن در می آورد و يا راهي كه با همه زرق و برق ها و ظاهر خوش آب و رنگش به جاهليت مدرن ختم می شود راهی که تن پوشي از زيبايي و جمال بر تن كرده و جامه اي پوشالی از علم بر خود بسته است.

با این نگرش می بینیم که دشمن شماره یک همه انبیاء جاهلیت با لباس و شکل و رنگ متفاوت است. جاهلیتی که یک روز با پیراهن نمرود و فرعون به میدان می آید و روز دیگر در پس تندیس ها و بت های گوناگون خود را مخفی نموده و دیگر روز در لوای حقوق بشر و جهانی سازی و تمدن نوین و غیره به فریبکاری مشغول است.

گروهی تا سخن از جاهلین به میان می آید به یاد دوران فترت پيش از اسلام و يا پيش از زمان فتح مكه و چيرگي اسلام بر كفر و شرك می افتند حال آنکه مقصود ما از جاهلیت مجموعه بينش ها، كنش ها، گرايش ها و منش هايي است كه در جامعه فاقد راه و راهنما وجود دارد و بر جامعه حاكم است.

لذا دغدغه مهم و اصلی همه انبیاء حتی پس از غلبه کامل بر دشمن ظاهری و پیروزی حق بر باطل این بود که از بازگشت جاهليت به درون جامعه ایمانی و امت صالح جلوگيري كنند و راه بازگشت را بر آن ها بربندند. زیرا جاهلیت حد و مرز ندارد و حتی با کمی غفلت با لباس دینی به میدان می آید و آن وقت ضرباتی به دین وارد می آورد که جبرانش بسیار مشکل است. برای همین امر است که امام صادق (ع) فرمودند دو گروه کمر مرا شکستند، یکی عالمان بی دین و دیگری جهال متعصب بر دین. در واقع اولی با آگاهی و نقشه به دین ضربه می زند و دومی بدون اینکه بداند ضربات سخت تری بر پیکره دین وارد می نماید.

همين دغدغه بود كه آنان را وا مي داشت تا كساني را به عنوان اوصيا و اوليا بر جامعه بگمارند تا راه روشن ايشان را نگهباني و پاسداري كنند و نگذارند تا عصر تيره و تار جاهليت بازگردد و تمامي رشته هايشان را پنبه سازد و جامعه را به گذشته زيانبار و مهلك بازگردانند.به نظر مي رسد كه اگر ما پيامبران را در دو دسته رسول و نبي بازشناسي كنيم و مأموريت دسته اي را شريعت و دسته ديگر را پاسداري از شريعت قرار دهيم بسياري از پيامبران در دسته دوم جاي مي گيرند چنان كه گفته اند بسياري از پيامبران بني اسرائيل چنين مأموريتي داشته اند و در اين راه بسياري نيز كشته شده و به قتل رسيده اند و جامعه آنان را واپس زده و راه جاهليت را پيموده است تا آن كه باز پيامبري شريعتمدار برخاسته و راه تيره و تاريك شده را با بينات و معجزات خويش روشن ساخته است. اين مقام پاسداري راه پيامبران پس از رحلت پيامبر به اوصياي او سپرده شده است و در ادامه، عالمان سالم و صادق و عامل، مأموريت را پي گرفته اند كه پيامبر در وصف مقام و منزلت ايشان فرموده است: دانشمندان و عالمان امت من همانند پيامبران بني اسرائيل هستند.(حتی در برخی روایات آمده که علماء امت نبوی افضل از انبیاء بنی اسرائیل هستند)

رسول مکرم اسلام (ص) نیز در واپسین روزها و ساعات عمر گرانبهای خویش دقیقا نسبت به همین امر هراس داشتند. لذا دو امر گرانبها بین مومنین به یادگار گذاشتند تا بوسیله آن دو مسلمانان بتوانند در برابر اندیشه های بازگشت به جاهلیت مقاومت و مقابله کنند.

نمونه بارز بازگشت به اندیشه های جاهلی را در جنگ احد شاهدیم. وقتی خبر رسيد كه پيامبر(ص) شهيد شده، مردمان گريختند و تنها شمار اندكي در آن پيكارگاه ماندند. خداوند در نقد عملكرد منفي مسلمانان در اين كارزار مي فرمايد: «جز اين نيست كه محمد پيامبري است كه پيش از او پيامبراني ديگر بوده اند. آيا اگر بميرد يا كشته شود شما به آيين پيشين (آيين جاهليت) خود باز مي گرديد!؟» (آل عمران، آيه 144)

آیين جاهلي كه در اين آيه آمده است چيست؟ به نظر مي رسد كه در اين آيه آن چه مورد تأكيد است مسئله رهبري امت است. در هنگامي كه رهبر از ميان جامعه اي مي رود، جامعه دچار هرج و مرج مي شود و احتمال اين كه به رفتارهايي كه دور از قانون و عرف و سنت هاي پسنديده باشد باز گردد دوچندان مي شود. اما سخن اين است كه خداوند به عنوان مالك هستي و مدبر و مدير آن عمل مي كند و او نه تنها فاني و هالك نيست بلكه تنها او باقي و برقرار و قادر و تواناست. اين حضور و عمل دائم اوست كه همه موجودات را حفظ و به راه مي دارد. اكنون اگر پيامبري مي رود، اين گونه نيست كه زمين از حجت خالي شود. به جاي او خداوند حجت ديگري را مي گذارد تا راه را از چاه بازشناساند و رهبري را در اختيار گيرد. اين حكم ابدي و ازلي است كه پيش از پيامبر(ص) نيز وجود داشته است. بنابراين نمي بايست با مرگ و شهادت پيامبر(ص)، امت او راه را واگذارد و به سوي جاهليت و پيش از رسالت بازگردد.برمردم است كه در ادامه راه پيامبر(ص) از آن حجت پيروي كنند نه آن كه انقلاب جاهلي كرده و به پيش از اسلام بازگردند. در حقيقت دوري از رهبر امت به معنا و مفهوم بازگشت به عصر جاهلي و انقلاب به سمت و سوي آن است. شگفت اين كه اين مسئله واگرايي و پس گرايي با آن همه هشدار و بيدارباش، دوباره رخ نمود و مردم پس از رحلت پيامبر(ص) نه تنها به عصر جاهليت بازگشتند بلكه با شدت و حدت بيشتري بر سنت هاي جاهلي پافشردند كه مي توان نمونه هاي بسياري را در اين باره از كتب معتبر تاريخي يافت كه اين نوشتار جاي طرح مصاديق آن نيست.

۱۳۹۵/۹/۸

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...