نسخه چاپی

برای تسكین دردم مواد می‌زنم/ روایتی از اعتیاد كارگران محیط‌های صنعتی به مواد‌مخدر

به گزارش نما - روزنامه وقایع اتفاقیه در گزارشی به موضوع اعتیاد کارگران کارخانه‌ها و کارگاره‌های صنعتی پرداخته است:

با 15 سال سابقه کار، اخراجم کردن؛ هرچي گفتم براي تسکين درد مواد مي‌کشم، قبول نکردن. گفتن توي کارگاه ديدنت که کشيدي، واسه همين ديگه چاره واسمون نذاشتي... ، حالا هم که بيکار شدم... . اين‌جوري هم نبود که فقط من بکشم؛ تو همون شرکت چندتا ديگه از بچه‌ها هستن که درگير اعتيادن. عذر اونا رو هم يکي‌يکي خواستن.

اينها، حرف‌هاي عليرضا، کارگر قسمت جوشکاري و آهنگري يکي از شرکت‌هاي خودروسازي پايتخت است که چندي پيش به‌دليل استعمال موادمخدر با 15سال سابقه کار اخراج شد.

«من غير ‌از ترياک، چيز ديگه‌اي مصرف نکردم. اون هم به‌خاطر اين بود که حين کار آسيب جدي ديدم. اون موقع، گفتن مشمول۶۰ درصد ديه يک انسان کامل شدم. بعد از اون اتفاق، درد ناشي از اين جراحت منو به سمت استفاده از مواد کشوند. براي تسکين درد، از ترياک استفاده کردم. همين، باعث شد بعد از مدتي عملا به يک مصرف‌کننده حرفه‌اي تبديل بشم. ديگه يه جوري شده بود که حين روز و سر کار هم احساس نياز پيدا مي‌کردم. اوايل همراه چايي مي‌خوردم، بعد کم‌کم به سمت استعمالش به طريق سنتي در محيط کار کشيده شدم.»

او مي‌گويد با وجود اينکه چند بار تست‌هاي اعتياد واحد اچ‌اس‌اي شرکت را با روش‌هاي مختلفي دور زده است اما سرانجام، با غافلگيري مسئولان شرکت براي گرفتن تست اعتياد، نتيجه مثبت بوده و خيلي‌ها متوجه اعتياد او به موادمخدر شده‌اند. «با وجود پنهانکاري‌هايي که در آزمايش‌های سالانه براي گمراه‌کردن تست سلامت مي‌کردم، گاهي بر اثر غافلگير‌کردن عوامل اچ‌اس‌اي شرکت، نمونه آزمايش لو مي‌رفت. وقتي هم که مي‌فهميدن ديگه آبرو واسه آدم نمي‌موند...؛ ديگه نه حرمتي داشتيم، نه آبرويي.»

عليرضا مي‌گويد چندين بار مسئولان شرکت از او خواسته‌اند به کمپ ترک اعتياد برود: «هربار، با يه بهانه‌اي مثل اينکه چون قرص مي‌خورم نتيجه آزمايشا مثبت درمياد، مي‌پيچوندمشون. کلي اصرار کردن برم کمپ ولي نرفتم. ديگه نمي‌تونم بذارمش کنار... .» عليرضا که ۳۵ ساله است، داراي دو فرزند بوده و مي‌گويد علاوه بر خانواده وظيفه نگهداري مادرش هم به عهده اوست. «الان با اين وضعيتي که پيش اومده، نمي‌دونم بايد چيکار کنم. ديگه با اين شرايط، جايي هم نمي‌تونم کار پيدا کنم. وقتي مي‌فهمن معتاد شدي ديگه به چشم يه کارگر درست‌حسابي بهت نگاه نمي‌کنن. باهات مثل کسي که وبالشونه، برخورد مي‌کنن.»

از يکي از مديران شرکت که پرس و جو مي‌کنيم و علت اخراج 6 نفر از کارگران را مي‌پرسيم، مي‌گويد: «واحد اچ‌اس‌ای شرکت، هر سال از کارگرها آزمايش‌های مختلفي مي‌گيرد که شامل تست اعتياد هم مي‌شود. خب، تستشان مثبت بود، با وجود اينکه چندين بار آنها را به کمپ فرستاده بوديم و پس از بازگشت به آنها تذکر داده بوديم در محيط شرکت اقدام به استعمال مواد نکنند، چندي پيش حين استعمال مواد در گوشه‌اي از محل کارشان ديده شده و به‌همين‌دليل، از کار اخراج شدند.»

او تأکيد مي‌کند: «ارائه آمار درباره تعداد کارگراني که درگير اعتياد هستند، چندان متداول نيست و معمولا جزء مواردي است که پنهان باقي مي‌ماند اما واقعيت اين است که آمارها درباره اعتياد جامعه کارگري رو به فزوني است.»

به گفته اين مدير منابع انساني، رويکرد مديران شرکت‌ها به موضوع اعتياد کارگران، کماکان نگاهي حذفي است. «مديران شرکت‌ها، حتي شرکت‌هاي بزرگ در يک حد محدودي تلاش مي‌کنند تا به کارگر کمک کنند ترک کند اما واقعيت اينه که وقتي وضعيت کار روبه‌راه نباشه، همه اين آسيب‌ها بيشتر ميشه. به‌همين‌دليل، گاه مي‌بينيد که کارگري با سال‌ها سابقه کار به‌خاطر تخلفات متعددي که در زمينه استعمال موادمخدر داره از کار بيکار ميشه. خيلي از همين کارگراني که اخراج ميشن، بارها از مشکلات خانوادگي و معيشتي و وضعيت قراردادهايشان شکايت کردن. بخشي از مشکل ميل کارگران به مصرف موادمخدر، ناشي از همين مسائل است که توجهي به اون نميشه.»

تعداد کارگراني که به دلايل مختلفي درگير اعتياد هستند، رو به گسترش است. اگرچه آمار و ارقام دقيقي از تعداد کارگراني که درگير اعتياد هستند، در دسترس نيست اما يک سال پيش بود که عليرضا جزيني، قائم‌مقام دبير ستاد مبارزه با موادمخدر، از آمار 20 درصدي کارگران درگير اعتياد در بخش صنعت خبر داده و گفته بود: «به استناد شيوع‌شناسي انجام‌شده، 20درصد کارگران بخش صنعت، مصرف‌کننده انواع مخدر هستند.» او تأکيد کرده بود: «گسترش اعتياد به محيط‌هاي کارگري، ضررهاي جبران‌ناپذيري به جامعه وارد خواهد کرد. برخي فعالان کارگري معتقد هستند آمارها بسيار بيش از آنچه اعلام شده، بوده و ارائه آمار در اين‌باره، فقط در صورتي قابل اطمينان است که واحدهاي اچ‌اس‌ای در همه شرکت‌ها و سازمان‌ها، نظارت خود را بر کارگاه‌ها و خوابگاه‌هاي کارگري بيشتر کنند. آنها معتقد هستند شرايط سخت کاري و نبود حداقل‌هاي شغلي، عامل اصلي گرايش کارگران به موادمخدر است؛ موضوعي که با توجه به شرايط و سختي کار بر شدت آن افزوده مي‌شود.»

کار در مناطق آزاد و دردي که دود مي‌شود

محسن که پنج سالي است در يکي از فازهاي پارس‌جنوبي در عسلويه مشغول به کار است، درباره وضعيت گرايش کارگران به موادمخدر در مناطق آزاد مي‌گويد: «خيلي از کارگراني که در اين مناطق مشغول به کار هستند، به‌دليل شرايط سخت کاري، تأخيرهايي که در پرداخت حقوق و مزايا صورت مي‌گيرد و دوري از خانواده، با آسيب‌هايي درگير مي‌شوند که شايد روزي خودشان هم تصورش را نمي‌کردند.»

محسن، از تجربه اعتياد خودش به موادمخدر برايمان مي‌گويد. او که 38 سال سن دارد، از 33 سالگي به عسلويه وارد شده تا در يکي از فازهاي پارس‌جنوبي خدمت کند. «تأخير دو، سه ماهه تو پرداخت حقوق و مزايا باعث شد نتونم به قول‌هايي که به خونواده‌م دادم، عمل کنم. سه ماه متناوب، 10، 15 ساعت کار مي‌کردم اما از پول هيچ خبري نبود. نه حق اعتراض داشتيم، نه مي‌تونستيم دست خالي برگرديم خونه‌هامون. شب‌ها، براي اينکه يه مقداري از غم و غصه‌هام کم کنم، شروع کردم به کشيدن ترياک. همراه بچه‌ها، بعضي شب‌ها دور هم جمع مي‌شديم و مي‌کشيديم. اگه نمي‌کشيدم فرداش نمي‌تونستم کار کنم، يعني ديگه بريده بودم...».

او مي‌گويد: «خيلي‌ها، اينجا درگير چنين وضعيتي مي‌شوند، مگر اينکه خانواده‌هايشان کنارشان باشند يا امکانات رفاهي و سرگرمي به اندازه کافي براي آنها وجود داشته باشد. بچه‌هايي که اينجا کار مي‌کنن، سختي کار رو به جون خريدن. خيلي‌هاشون، از حداقل امنيت شغلي تو اين مناطق برخوردار نيستن. ترس ازدست‌دادن کار و سرافکنده برگشتن پيش خونواده، خيلي‌ها رو به سمت مواد مي‌کشونه.»

او مي‌گويد: «من بين پتروشيمي جم و فازهاي کنگان يه مقايسه مي‌کنم. شهرستان کنگان و شهرستان جم رو از نظر آمار اعتياد مقايسه کنيد. وضعيت جم بهتره، چون امکانات رفاهي براي کارگر و خانواده‌اش فراهم‌ شده. متأسفانه، محيط‌هاي شهرستاني هنوز نتونستن زيرساخت شهرک مسکوني، رفاهي و... را براي کارگرها آماده کنن. ميان کمپ برپا مي‌کنن و صنايع بزرگ مي‌زنن و بعدش ميگن با ورود صنعت منطقه رشد مي‌کنه، درحالي‌ که اگه امکانات فراهم نکنن، براي کارگرهايي که تو اين مناطق کار مي‌کنن، آسيب‌هاي اجتماعي هم به همون نسبت رشد مي‌کنه.»

او ادامه مي‌دهد: «محل سکونت همه مهندسان تهراني و... را به شهرستان جم بردند. خب طبيعيه که اوضاع اونجا بهتر از يه جايي مثل کنگان هست اما کارگري که تو عسلويه با ماه‌ها تعويق دستمزد و بدون امنيت شغلي با اين گرماي خفه‌کننده کار مي‌کنه، کلي فشار روي خودش احساس مي‌کنه که گاهي راهي جز اينکه خودشو با موادمخدر آروم کنه براش باقي نمي‌مونه... .»

واقعيت بيش از آمارهاي اعلام‌شده است

در همين رابطه، ناصر آغاجري، يکي از فعالان کارگري که سال‌ها در منطقه پارس‌جنوبي خدمت کرده است. به شرايط سخت کاري در اين منطقه و دوربودن محل پروژه‌هاي صنعتي مادر از مناطق شهري و شرايط فشرده و طولاني کار (۱۲ ساعت کار روزانه) اشاره کرد و گفت: پس از تشکيل مناطق ويژه و آزاد تجاري و اقتصادي به‌دليل محدوديت قوانين حمايتي از کارگران در اين مناطق، شرايط براي زندگي و فعاليت کارگران شاغل در مناطق آزاد به مراتب سخت شده است. او تأکيد مي‌کند که يک نيروي کار پروژه‌اي بايد به‌طور معمول، ماهانه ۲۴ ساعت شبانه‌روز را در محل احداث پروژه و در بد‌ترين شرايط بهداشتي و رفاهي کار و زندگي کند که اين مسئله در صورتي‌که با امکانات رفاهي حداقلي توأمان نشود، ضررهاي جبران‌ناپذيري را بر روان و جسم کارگران اين مناطق خواهد گذاشت.

به باور آغاجري، نتيجه برقراري چنين شرايط کاري، گسترش اعتياد شديد، ازهم‌پاشيدن کانون خانوادگي و آمار بالاي طلاق در ميان کارگراني است که در پروژه‌هاي عمراني واقع شده در مناطق ويژه و آزاد تجاري - اقتصادي فعاليت مي‌کنند.

اين فعال کارگري مي‌گويد: اعتياد کارگران، يک واقعيت تلخ و دردناک است. به نظر مي‌رسد آماري که ارائه شده با واقعيت فاصله دارد و مسئولان خواسته‌اند به نوعي آن را دستخوش تعديل کنند چون آمار خيلي بالاتر از اين موارد است؛ به‌ويژه در بين کارگراني که در مناطق آزاد تجاري کار مي‌کنند، اين مسئله پررنگ‌تر است. با توجه به شرايط کاري و سختي کار، حتي مهندسان و دانش‌آموختگان هم درگير موادمخدر مي‌شوند.

آغاجري مي‌گويد: هرچه شرايط کار، وضعيت قراردادها و وضعيت تأمين معيشت بهتر باشد، اين آمار کاهش پيدا مي‌کند. اين مسئله در بين کارگران به‌هيچ‌وجه جنبه تفنني ندارد. نبودن اوقات ‌فراغت و امکانات لازم براي زندگي در برخي مناطق عمدتا کارگري، شرايط را براي کارگران به گونه‌اي سخت و پيچيده کرده که آنها عملا چاره‌اي به‌جز پناه‌بردن به موادمخدر ندارند.

مصرف مواد، عامل سوءاستفاده کارفرما

آغاجري مي‌گويد: اوضاع رفاهي بسياري از کارگران در منطقه عسلويه به‌هيچ‌وجه مناسب نيست. برخي از خوابگاه‌هاي کارگري در عسلويه پر از ساس است. کارگراني که بعد از 12 ساعت کار و با عصبانيت و کلافگي ناشي از پرداخت‌نشدن دستمزدش به اين خوابگاه‌ها مي‌آيند، هيچ چيزي براي آرام‌کردن خودشان ندارند. «در بسیاری موارد براي اينکه از زير بار اين فشارها خارج شده، به موادمخدر روي آورده تا بتوانند براي روز بعد آماده شوند.»

اين فعال کارگري به نکته تأمل‌برانگيزي در اين‌باره اشاره کرده و مي‌گويد: پيمانکاران از اين مسئله، نهايت سوءاستفاده را مي‌برند؛ مثلا پيمانکاري بود که در يکي از مناطق، اقدام به ساخت بشکه نفت مي‌کرد. اين پيمانکار مدت‌ها بود که دستمزد کارگرانش را پرداخت نکرده بود، پس از اين ماجرا، هر شب به هرکدام از اين کارگران به قول خودش يک «نخود» ترياک مي‌داد تا بروند و خودشان را آرام کنند. کارگراني که ماه‌ها طلبکار بوده و خانواده‌هايشان را مدت‌ها نديده بودند، ترياک را گرفته و مي‌رفتند پي کارشان تا فردا که دوباره آماده کار شوند.

گرايش به مواد در کارگران پيماني و روزمزد بيشتر است

مشاهدات ميداني در مناطقي چون عسلويه و جم که بيشترين تعداد کارگران مهاجر را در خود جاي داده است، نشان مي‌دهد، فراواني گرايش به موادمخدر در بين کارگراني که وضعيت قراردادشان رسمي است و با خانواده‌هايشان زندگي مي‌کنند، به مراتب کمتر از کارگراني بوده که به‌صورت قرارداد موقت، پيماني يا روزمزد و به دور از خانواده در اين مناطق مشغول به کار هستند.

آغاجري مي‌گويد: موقعيت جم بهتر از عسلويه بوده زیرا در شهرک جم، همه چيز تحت کنترل شرکت نفت است. قراردادهاي کار وضعيت بهتري دارند و توزيع منابع و امکانات براي افراد از وضعيت مناسب‌تري برخوردار است. زمان کار آنها مثل زمان کار کارگران موقت و پروژه‌اي نيست و هشت ساعت کار مي‌کنند، از طرفي، خيلي از اينها امکان آن را داشته که خانواده‌هايشان در کنارشان باشند و امکانات رفاهي و تفريحي بهتري دارند، به‌همين‌دليل، شايد تمايل به استعمال موادمخدر در آنها کاهش پيدا مي‌کند. اين درحالي است که به گفته اين فعال کارگري، در منطقه‌اي مانند کنگان، فشار سخت و زمان بالاي 10 تا 12 ساعت برای کار، به اضافه معوقات حقوقي و وفور قراردادهاي موقت، بر گستره تمايل کارگران شاغل در اين منطقه به موادمخدر افزوده است.

فعاليت آزادانه توزيع‌کنندگان مواد در مناطق آزاد

گزارش‌هاي فعالان کارگري نشان مي‌دهد سرعت دسترسي به موادمخدر در مناطق آزاد به گونه‌اي است که در بدو ورود به برخي از مناطق، با دسته‌اي از افراد پخش‌کننده موادمخدر مواجه مي‌شويد که به‌راحتي انواع و اقسام مواد را براي شما فراهم مي‌کنند. آغاجري مي‌گويد: عوامل پخش‌کننده موادمخدر در منطقه، آن‌قدر آزادانه فعاليت مي‌کنند که تأمل‌برانگيز است. گاهي در حاشيه جاده‌ها افرادي را مي‌بينيد که مشغول استعمال مواد هستند و هيچ‌کس هم کاري با کار آنها ندارد. اينها اغلب کساني هستند که براي کار روزمزدي به منطقه آمده‌اند و جا و مکان درست و حسابي ندارند چون وضعيت ماليشان هم خوب نيست، ديگر روي برگشتن به شهر و ديار خود را ندارند.

اين فعال کارگري مي‌گويد: کوچک‌ترين اعتراض صنفي که به‌دليل تعويق در پرداخت دستمزدها و شرايط ناعادلانه شغلي باشد، در منطقه با برخورد مواجه مي‌شود اما نمي‌دانم چگونه است که هيچ کنترل و نظارتي بر توزيع موادمخدر صورت نمي‌گيرد. مسئولان اغلب نظاره‌گر هستند و هيچ محدوديتي براي موادفروشان وجود ندارد. آغاجري تأکيد مي‌کند: «بايد آسيب‌هاي ديگر را هم به ليست آسيب‌هايي که کارگران شاغل در مناطق آزاد درگير آن مي‌شوند، اضافه کنيم. آمار طلاق در اين خانواده‌ها بالاست. ساعات بالاي کاري تأخير در پرداخت حقوق و مزايا و موارد ديگر باعث شده کارگراني که پالايشگاه‌ها و صنايع مادر را مي‌سازند، براي فاصله‌گرفتن از فضاي خفه‌کننده اين مناطق به اعتياد پناه بياورند.»

۱۳۹۵/۹/۲۵

نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...