- بينندگان عزيز و محترم سلام گرم ما را بپذيريد.
- سلام به محضر بينندگان محترم و خانواده گرامي و معزز شما.
- بينندگان عزيز ما كه دلمون براتون خيلي تنگ شده و خوشحاليم كه بر ما منت گذاشتين و ما را ميهمان خانههاي خود كردين.
- شما بينندگان عزيز و محترم ولي نعمت ما هستين و ما و همكاران پرتلاشمان بدون شما هيچ هستيم.
اگر شما هفتهيي نيم ساعت تلويزيون تماشا كنيد محال است كه از رگبار اين تعارفات مردافكن جان سالم به در ببريد و اين ذكر دائمي تلويزيون كه خاك پاي بينندگان محترم است و تمام تلاشهاي بيوقفه و طاقتفرساي مجري و همكاران فداكارش فقط به خاطر رضايت بينندگان گرامي است، مانند يك نويز براي همه عادي شده است و هر مجري همين تملقات را با ادا و اطوارهاي خاص خود يك جور بيان ميكند ولي همگيشان در يك چيز مشتركند؛ اينكه علاقه عجيبي دارند به هر اسمي بيخود و با خود يك صفت بچسبانند و در اين راه از هم سبقت ميگيرند. صفت هر چه قلمبهتر بهتر و مجري تواناتر.
تيم ملي فوتبال ايران يك مسابقه مهم دارد و قرار است سر ساعت معين به صورت زنده از تلويزيون پخش شود و همان بينندگان محترم مذكور پايگيرندهها نشستهاند. بعد از نيم ساعت آگهي بازرگاني آقاي مجري بر صفحه ظاهر ميشود و بعد از كلي توضيحات مبسوط درباره آمارهاي تكراري و به درد نخور و دست دست كردن در حالي كه مدام به چپ و راست خود نگاه ميكند ميگويد: بينندگان عزيز هنوز تصاوير به دست ما نرسيده و نميدانيم اصلا بازي شروع شده يا نه، و به محض دريافت تصاوير آن را براي شما پخش ميكنيم و آنقدر روي «به محض دريافت تصاوير» تاكيد ميكند كه انگار براي كار ديگري آنجا هستند و منتش را بر سر بينندگان محترم ميگذارند و بعد به پخش محترم برميگردند تا براي چندمين بار آگهيهاي محترم بازرگاني را به خورد مردم بدهند و حالش را ببرند.
آقاي صدا و سيما فكر ميكند هنوز در دهه 60 به سر ميبريم كه فقط يك مرجع براي دريافت اطلاعات و اخبار وجود دارد و آن صدا و سيماست و ميتواند هر مطلبي را آن طور كه دلش ميخواهد تحويل بدهد و هيچ كس خبردار نميشود. مجري مسلط ما آقاي مزدك ميرزايي كه اتفاقا بازيگر خوبي نيستند لازم نيست مدام از تاخير در پخش اظهار تاسف كنند و خودشان را بياطلاع نشان دهند. لازم نيست به لبنان تلفن بزنند و اصل قضايا را بپرسند. حتي لازم نيست كه به رسانههاي بيگانه و يا اينترنت مراجعه كنند. كافي است راديوي خود را روشن كنند. ميبينند كه همكاران پرتلاش ديگرشان در راديو دارند بازي را گزارش ميكنند و نتيجه را هم ميدانند.
كافي است صادق باشيم و به همين بينندگان محترمي كه مدام قربانصدقهشان ميرويم، بگوييم ما پخش مسابقه مهم مليمان را نميخواهيم يا نميتوانيم يا پول نداريم كه بخريم و به شما نشان دهيم و منتظريم يكي از شبكههاي عربي اين دور و بر آن را با تاخير پخش كند و ما از آنها كش برويم و با تاخير روي آنتن ببريم و ديگر اين همه نگراني و اضطراب و سردرگمي در پخش و استوديو و مجري و بينندگان محترم لزومي ندارد. جالب صداي محزون و مايوس آقاي مزدك ميرزايي بر روي تصاوير نصفه و نيمه پخش با تاخير بود كه ناشي از علم لدني ايشان به نتيجه بازي بود و وقتي متوجه ميشوند كه بازي نيم ساعت پيش تمام شده به خاطر احترام بيش از حد به بينندگان عزيز و تلف نكردن وقت آنان بيست دقيقه آخر بازي را رها ميكنند و به نيابت از آنها تصميم به قطع بازي ميگيرند و ميگويند مسابقه با همين نتيجه تمام شده و بقيه بازي هم ارزش ديدن ندارد چون اعصابتان خرد ميشود. معني احترام را فهميديد؟
تلويزيون در اين يكي دو هفته اخير بعد از شاهكار ترجمه همزمانش در اجلاس غيرمتعهدها، دست به كاري زد كه ميزان احترام به مخاطب و وفادارياش به حقيقت را بار ديگر به اثبات برساند.
يك توصيه خواهرانه به آقاي مزدك ميرزايي كه انصافا فوتبال را خوب گزارش ميكنند اينكه به جاي ايراد گرفتن از نحوه تصويربردار تلويزيون لبنان و چمن نامطلوب استاديوم كمي هم به رفتار رسانه ملي و خودشان در مقام نماينده اين رسانه در مقابل مردم بينديشند.
انتقاد پگاه آهنگرانی از مزدك میرزایی
روزنامه شرق در مطلبی به قلم پگاه آهنگرانی نوشت:
۱۳۹۱/۶/۲۵