نسخه چاپی

احمدی: ترامپ ثبات و تعامل اوباما را به بی‌ثباتی تبدیل می‌كند

به گزارش نما؛ دوران ترامپ با همه حرفها و حدیثها شروع شد. اکنون زمانی است که می توان میراث اوباما را برای دوران جدید مورد بررسی قرار داد. اما به قدرت رسیدن فردی به مانند ترامپ بسیاری از تحلیلها و روند گذشته را تحت الشعاع قرار داده است. کارشناسان بیش از توجه به میراثی که از دوران اوباما بجا مانده، به آینده ای چشم دوخته اند که قرار است با ترامپ بیاید. مواضع و اظهارنظرهای جنجالی و متفاوت او امریکا، متحدان و دشمنان امریکا را نگران فضایی کرده است که می تواند منافع همه را به صورت یکجا تحت تاثیر قرار دهد. اوباما با حفظ محبوبیت گذشته کاخ سفید را ترک کرد و چهره ای جذاب از خود در افکار عمومی جهانی بجا گذاشت. در مورد میراث اوباما و همچنین چشم انداز رفتار آینده ترامپ با میراث اوباما با نعمت احمدی حقوقدان و کارشناس مسائل امریکا گفت و گو کرده ایم که از نظر می گذرانید.


اوباما در ابتدای حضور خود در کاخ سفید با چالشهای داخلی و خارجی زیادی مواجه بود. به نظر شما اوباما برای ترامپ چه میراثی برجا گذاشته است؟





به نظر می رسد که اوباما را می توان یکی از موفق ترین رئیس جمهور های امریکا دانست. 55 درصد از مردم در حال حاضر از عملکرد او اعلام رضایت کرده اند. این می تواند جالب توجه باشدکه رئیس جمهوری با این اندازه محبوبیت از کاخ سفید بیرون برود. اوباما وقتی کار خود را شروع کرد امریکا در دو کشور عراق و افغانستان درگیر بود. اوباما بعد از یک سال که وارد کاخ سفید شد جایزه صلح نوبل را گرفت و موضوع صلح با توجه به روحیه او به عنوان خط مشی عملکرد او قرار گرفت. اوباما با یک اقتصاد بیمار روبرو بود، اقتصادی که در بخش اتومبیل سازی که نماد چهره اقتصادی مدرن امریکا است در حال ورشکستگی بود و صنعت خانه سازی که یکی از صنایع پر رونق امریکا است با بحران روبرو شده بود. افراد بسیاری اقساط خانه هایشان را نداده بودند و بانکها درصدد مصادره آن بودند. بیکاری به بالای ده درصد رسیده بود. بیکاری در امریکا نوعی فشار بر روی خزانه دولت است چون دولت مجبور است به آنها بیمه بیکاری پرداخت کند. کشوری که درگیر دو جنگ بود و آثار حادثه 11 سپتامبر بر مردم باقی بود و برج های دوقلو ساخته نشده و زخم های آن ترمیم نشده بود.


اوباما با شعار تغییر وارد کاخ سفید شده بود. آیا توانست در مسائل مورد نظر تغییر ایجاد کند؟

بیشتر این مسائل را اوباما حل کرد. اوباما در سیاست داخلی تقریبا موفق بود. او توانست طرح اوباما کر را راه اندازی کند. سربازان را از افغانستان و عراق برگرداند. بیکاری را تا حدودی بهبود بخشید.
اوباما رئیس جمهوری بود که با شعار تغییر وارد کاخ سفید شد و با خصوصیات ظاهری و مرتب و کلام دل نشین و ادبیات فاخر و روندی آرام کارها را پیش برد. هر چند همه شعارهای انتخاباتی اش را نتوانست اجرا کند. در این مسیر سختی های بسیاری پیش پای او بود.


ترامپ هم به نوعی شعارش تغییر بود. به هر حال او هم منتقد فضای موجود است و می خواهد شرایط را تغییر دهد. این تغییرات در چه روندی خواهد بود؟

ترامپ به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری شعاری انتخاب کرد که بسیار ساده بود. ترامپ از ادبیات عوام فریبانه و پیش پاافتاده ای استفاده کرد و توانست در این زمینه موفق عمل کند. او از یک دایره لغات بسیار کم و ادبیات ساده ای استفاده می کند. او چند مطلب عمده را مطرح کرد. یک اینکه میلیونها مهاجر غیر قانونی که دارای شغل هستند و شغلهای مردم امریکا را تصاحب کرده اند را اخراج می کند. روی کاغذ چیز ساده ای بود و مردم عادی که مخصوصا با بیکاری درگیری داشتند احساس کردند که ترامپ بر مبنای مطالبات آنها سخن می گوید.
یک درصد ثروتمندان آمریکا چه کسانی هستند و چگونه ثروتمند می شوند؟ اینها کسانی هستند که مدیریت بانکها و بنگاهای سرمایه گذاری را در دست دارند. به علت اینکه کارگر در کشورهای دیگر مانند چین، مکزیک، اندونزی، فلیپین، بنگلادش و ویتنام و غیره ارزان تر است، کارخانجات را می برند آنجا و با سرمایه و تکنولوژی امریکایی راه می اندازند. کارخانجاتی که با برند امریکا در کشورهای دیگر فعالیت می کنند و یک مالیاتی را به امریکا می دهد.
ترامپ می گوید این کارخانجات باید بیایند در داخل امریکا کار کنند و اگر نیایند مالیاتشان را 300 برابر افزایش می دهیم. از این رو کارخانه ای مانند فورد داشت در مکزیک سرمایه گذاری خود را افزایش می داد که با این موضوع دست نگه داشته است. ترامپ روی چنین موضوعاتی دست گذاشته و به نوعی می خواهد به مردم بگوید که ثروتمندان باید بیایند در امریکا سرمایه گذاری کنند تا مردم عادی هم روی این سرمایه سهیم باشند و کار کنند.


چه تفاوتهایی بین اوباما و ترامپ می توان دید؟

آقای اوباما کارهای زیر ساختی زیادی انجام داد و سطح توقعات را بالا برد و به همین خاطر رئیس جمهور خوش نامی لقب گرفته است. ترامپ به نوعی فرد متقلبی است که گذشته چندان خوش نامی هم ندارد و به علت بعضی رفتارها با زنان و همچنین مواضعش در مورد مذاهب خصوصا اسلام مورد توجه است.
از روزی که ترامپ برنده شده است یک روز نیست که اعتصاب و اعتراض نباشد. در امریکا بر اساس عرف و رویه ای که وجود دارد در مراسم تحلیف رئیس جمهور، آدمهای مهم اعم از سیاستمداران، هنرمندان، ورزشکارها و خواننده ها و نویسنده ها شرکت می کنند و این موضوع را برای خود افتخار می دانند. ولی امسال در تحلیف ترامپ تعداد شرکت کننده ها افت زیادی داشت و از طرف هنرپیشه ها و بازیگران و سیاستمداران تحریم شد.
شخصی مانند جان لوییس فعال مدنی سیاه پوست که چند دوره سناتور بوده و بسیار مورد احترام مردم امریکا است می گوید من ننگ می دانم که بیایم و در مراسم سوگند آقای ترامپ شرکت کنم. بسیار منحصر بفرد است که رئیس جمهوری که به تازگی به کاخ سفید راه یافته این همه نفرت و دوگانگی را با خود داشته باشد و دائما نسبت به رسانه ها و افراد گوناگون موضع چالشی بگیرد.


کارنامه و میراث اوباما، کارنامه قابل قبولی است؟

برای سخن گفت در مورد میراث اوباما باید زمان بگذرد تا کارنامه او بیشتر از این مشخص تر شود. شاید نوع بازی ترامپ بیشتر از اکنون کارنامه اوباما را بروز دهد و به شکلی بارزی نشان دهد. اوباما به هر حال با شرایطی که داشت نقشی تاریخی را بازی کرد و موضوع جنگ را تمام کرد و توانست شرایط امنی را در خاک امریکا برقرار کند. اوباما کاری که کرد این بود که توانست تلفات انسانی سربازهای امریکا را کاهش دهد و عملیاتهای میدانی را در عراق و افغانستان کاهش داد و از طرفی با استفاده از تکنولوژی های جدید و پهباد ها هم در مناطق مختلف حضور داشته باشد و هم از تلفات انسانی را کاهش دهد.


ترامپ همچنان بعد از تحلیف مواضع تندی را در بعضی مسائل دارد. آیا این روند ادامه خواهد داشت؟

ترامپ با توجه به مواضع او نشان می دهد که بر مبنای یک سری مواضع غیر اصولی پیش می رود. او به نوعی به نظم نوین جهانی اعتقاد ندارد و مواضعش با سیاستهای کلی امریکا منطبق نیست. به عنوان مثال می گوید عصر ناتو به پایان رسیده است یا اینکه اتحادیه اروپا موضوع مسخره ای است و همانطور که انگلیس از آن خارج شده، بقیه هم باید خارج شوند. حرفهایی که شاید گاهی به دل مردم عادی هم می نشیند. یا اینکه اروپایی ها اگر تمایل به برقرار بودن ناتو دارند باید هزینه آن را بپردازند.
همچنین او می گوید سربازهای امریکایی از سال 1945 در ژاپن حضور دارند و از ژاپن در مقابل تهاجمات احتمالی همسایگان محافظت می کنند. ترامپ می گوید چرا باید امریکا هزینه این برنامه را بدهد. این سخنان به هر حال به ذائقه مالیات دهندگان امریکایی خوش می آید و او می گوید مبالغی که در ناتو ، ژاپن و کشورهای دیگر هزینه می شود امریکا نباید بدهد. ترامپ حرفهایی می زند که در عالم واقع می تواند شرایط بغرنجی را رقم زند و بی ثباتی را به بار می آورد. اظهار نظرهای او در مورد محیط زیست هم اینگونه است. این روند می تواند به نوعی یک ناامنی و بی ثباتی جهانی را رقم زند.


این شرایط می تواند به شرایط غیر قابل پیش بینی و خطرناکی منجر شود؟ آیا ترامپ از پختگی کافی برای برخورد با ناملایمات و بحرانهای جهانی برخوردار است؟

آمریکا کشور قدرتمندی است که امکانات بسیار زیادی دارد و این امکانات و تجهیزات در دست فردی مانند ترامپ قرار داده شده است. کسی که حرفهای او بسیار شبیه هیتلر دهه 30 میلادی در آلمان است که می گوید من امریکا را می سازم و آنرا قدرتمند می کنم. افرادی که بی محابا و قلدرمابانه حرف می زنند می توانند خطرناک باشند. ترامپ چنین شخصیتی دارد. او کسی است می تواند بی ثبانی را به همراه آورد.
جهان ترامپیسم جهانی که ترامپ فرد قدرتمند آن باشد دنیای خطرناکی می تواند. به قول ابوعلی سینا که می گفت من از گاو می ترسم. چون شاخ دارد ولی عقل ندارد. امریکا نظام پر زوری است که در دست فردی افتاده که نمی خواهد به شکلی عقلایی به مسائل جهانی نگاه کند.


هر چند برجام در زمان اوباما شکل گرفت اما در مقایسه با ترامپ که سخن از پاره کردن برجام می زند، شش قطع نامه شورای امنیت در مورد ایران هم در زمان اوباما شکل گرفت. اوباما قانون ایسا و شرایط اضطراری علیه ایران را هم در اواخر حکومتش تمدید کرد. ترامپ می تواند بدتر از اوباما برای ایران باشد؟

قبل از انقلاب، ایران با نام جزیره ثبات شناخته می شد. در سال 1977 رئیس جمهور امریکا کارتر به ایران آمد و شاه را یک فرد مدیر و قدرتمندی در منطقه و جهان معرفی می کند و می گوید در سایه رهبری شاه، ایران بر منطقه پر آشوب خاورمیانه جزیره ثبات است.
دو سال بعد از آن انقلاب شد و انقلاب از روز اول چرخشی بر علیه امریکا محسوب می شد. یعنی محوریت انقلاب بر علیه امریکا بود. به خاطر وقایع حوادث 42 و حوادثی که علیه فلسطین و حمایت بی دریغی که از اسرائیل می شد انقلاب به عنوان کشوری انقلابی اسلامی با این محوریت بوجود آمد. در 13 آبان با حمله به سفارت امریکا کارکنان سفارت به عنوان گروگان گرفته شدند. بیش از 50 دیپلمات امریکایی 444 روز در ایران بودند. تغییر ریاست جمهوری در امریکا اتفاق افتاد و کارتر که در زمان او انقلاب شکل گرفت حکومت را از دموکرات ها به رونالد ریگان از جمهوری خواهان تحویل داد. طبق بیانیه الجرایز اختلافات ایران و امریکا روی کاغذ حل شد. از آن زمان در امریکا سه نوع تصمیم علیه ایران در سه مرجع گرفته می شود. یکی دستورات اجرایی رئیس جمهور. این دستورات نیازی به تشریفات ندارد. رئیس جمهور این فرمان ها را له یا علیه کشوری می گیرد و به آن دستور اجرایی می گویند. دستور اجرایی رئیس جمهور به فاصله کمی از همان روزی که گروگان ها گرفته شد علیه ایران صادر شد و محدودیت ها و تحریم هایی علیه ایران صادر شد، از جمله در مورد صادرات بعضی اقلام. از آن به بعد هم هر رئیس جمهوری آمده است یک سری از این دستورات را صادر کرده است. این دستورات را خود رئیس جمهور یا رئیس جمهور بعدی می تواند لغو کند.
تصمیمات دیگری که در خصوص کشورها گرفته می شود توسط کنگره گرفته می شود. کنگره حاصل جمع نمایندگان مجلس و مجلس سنا است که مصوباتی علیه ایران بعد از پیروزی انقلاب داشته است. تصمیمات کنگره هم باید توسط خود کنگره بلااثر شود. تصمیات سنا هم جداگانه وجود دارد که علیه هر کشوری می تواند گرفته شود.

تحریمی که علیه ایران گرفته شده است قانون ایسا است که در سنا مورد تصویب قرار گرفت و تحریم هایی در موضوعات تروریسم و شرکت نفت ایران بود. بعضی تحریمها سال به سال تمدید می شود که بستگی به مرجع تصمیم گیرنده می تواند تمدید شود. لذا این موضوع از آن زمان وجود داشته است. تحریمهایی که مهلت دار بودند سال به سال تمدید شدند و به هر حال در طول این سی و هفت سال وجود داشته و در این زمان که برجام تصویب شده حساسیتهایی را برانگیخته است. از این رو برجام یکی از وقایع منحصر بفرد روابط ایران و امریکا در دوران اوباما بود و تمدید تحریمهای گذشته هم به اندازه آن قابل توجه نیست.


به نظرتان موضوع برجام چگونه پیش می رود. ترامپ چند روز پیش هم گفت برجام ابلهانه ترین توافق برای آمریکا است، ترامپ چگونه می تواند با آن برخورد کند. به نظر می رسد با نوعی دوگانگی مواجه است و از تصمیم در مورد آن عاجز است؟

ترامپ در حال حاضر ترامپ قبل از انتخابات نیست. بعضی از اظهار نظرهای او برای دوران انتخابات بود. پاره کردن برجام هم یکی از آن شعارها بود. وقتی ترامپ وارد کاخ سفید می شود جریانات متفاوتی بر آن حاکم است. درست است که ریاست جمهوری امریکا یکی از قدرتمندترین پستهای جهان است اما چنین وضعی هم نیست که هر کاری بدون اصول انجام گیرد. دوران اوباما پایان پذیرفته و ترامپ با سوگندی که یاد کرد رئیس جمهور آمریکا لقب گرفت. گزینه های انتخابی ایشان هم از وزیر خارجه تا وزیر دفاع او مواضع تازه ای گرفته اند که با مواضع گذشته آنها متفاوت است و همه آنها بر حفظ و برخورد صحیح با برجام سخن گفته اند.
همچنان که آقای احمدی نژاد می گفت قطع نامه ها کاغذ پاره ای بیش نبود آقای ترامپ هم می گفت برجام را پاره می کنم. اما آیا برجام قابل پاره شدن است؟ این توافق نامه نه تصمیم کنگره و نه تصمیم رئیس جمهور و نه تصمیم سنا است. از این رو نمی تواند ترامپ مانند آنچه با طرح بهداشتی اوباما کرد و آن را لغو کرد برجام را هم با دستوری لغو کند. آنچه که در وین به توافق رسید در قالب قطع نامه در شورای امنیت سازمان ملل نهایی و تصویب شده و یک سند جهانی است.
این قطع نامه در حقیقت شش قطع نامه قبلی که در قالب فصل هفتم منشور سازمان ملل علیه ایران تصویب شده بود را لغو کرد. از این رو ترامپ یا کس دیگری نمی تواند قطع نامه شورای امنیت را پاره کند زیرا این مصوبه سنا یا رئیس جمهور امریکا نیست. اگر بخواهند این قطع نامه را ملغی کنند باید از مسیر شورای امنیت وارد شد که آن هم با این روند امکان پذیر نیست.

۱۳۹۵/۱۱/۵

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...