به گزارش نما به نقل از فارس، پخش مجموعه «بیدارباش» با نام قبلی «جنگ بازی» به کارگردانی احمد کاوری به تازگی از شبکه اول سیما آغاز شده است. این مجموعه قرار بود برای ایام نوروز آماده شود که برای پخش در آن ایام آماده نشد. مجموعه در روزهای جنگ تحمیلی میگذرد. داستان «بیدار باش» درباره یک گروه تئاتر است که در ایام نوروز برای اجرای نمایش راهی جبهههای جنگ میشوند.
«امیر نوری» بازیگر سینما و تلویزیون که به تازگی بازی در فیلم «رسوایی» را به پایان رسانده، در این مجموعه به ایفای نقش بسیجی به نام «صادق» میپردازد. با وی درباره نحوه تولید این مجموعه و ایفای نقش به گفتوگو نشستیم.
مشروح گفتوگوی فارس با امیر نوری از نظرتان میگذرد:
* با توجه به اینکه جنگ را تجربه نکردید، چگونه به شخصیت بسیجی سریال نزدیک شدید؟
قصه در سال 65 میگذرد و من در همان سال به دنیا آمدم. شخصیت من یک بسیجی بود و به نظرم بسیجیها در آن زمان بسیجیهای بسیار سالم بودند و به معنی واقعی کلمه «بسیجی» بودند؛ به همین خاطر سعی کردم به حال و هوای آن زمان نزدیک شوم، اگر اشتباهی هم میکند و موقعیت طنزی هم پیش میآید از روی سادگی و بیآلایشی شخصیت است. در این کار سعی کردم خیلی واقعی و جدی نقش را بازی کنم.
فیلمنامه دچار تغییر شد
* با توجه به داستان که رگههای طنز در آن دیده میشود، نخواستید به سمت طنز بروید؟
بله همین طور است اما این نکته را باید توضیح دهم فیلمنامه ما چند بار عوض شد؛ در حالی که ما در زمان فیلمبرداری بودیم. سریالی که در حال پخش است، سکانسهای زیادی از آن جابه جا شد. به طور مثال سکانسی که قرار بود شروع سریال باشد به قسمت دوم منتقل شد. در مونتاژ هم تغییر زیادی صورت گرفت. فیلمنامه سر صحنه دچار تغییرات زیادی بود، من هم دیدم اگر بخواهم بروم به سمت و سوی اجرای نقش، به شکل دیگری ممکن است خراب شود، زیرا قصه تغییرات زیادی داشت.
* فیلمنامه اولیه چگونه طراحی شده بود؟
داستان اولیه درباره چند نفر بود که به جبهه میروند و در گودالی گیر میکنند. بعد آقای صالحی پیشنهادی دادند و قرار بود فرمانده شباهتهایی با یکی از افراد داشته باشد و ما را به اشتباه بیاندازد اما تغییرات زیادی داشت. در حال حاضر نیز در مونتاژ هم تغییراتی دیده میشود اما من تلاش کردم در بازی دقت کنم و یکدست کار کنم که نه طنز باشد و نه شوخی. تلاش کردم تا «صادق» یک بسیجی باشد که دلش برای مملکت میسوزد.
کارگردان هم تغییر کرد
* درباره تغییراتی که در قصه ایجاد شد، بفرمایید.
قصه کاملا تغییر کرد، اول قرار بود عید نوروز از شبکه یک سیما پخش شود، به همین دلیل با سختی کار کردیم. در قسمتهای شهرک دفاع مقدس کار سخت بود. قرار بود کارگردانی برعهده «منوچهر هادی» باشد که در زمان پیشتولید کار را رها کرد. آقای احمد کاوری جایگزین ایشان شدند، آن زمان سه قسمت از فیلمنامه آماده بود که آقای کاوری آن را تغییر دادند، بعد یکی دو روز یک نویسنده و کارگردان خوبی آمد و یک پیشنهاداتی داد که بخشی از آن روی شخصیت من بود که معضل و مشکل «صادق» گم کردن اسلحه و بیدقتیاش باشد. قرار بود در سریال معلم پرورشی بچهها باشم اما این گونه نشد. همه قصه تغییر کرد.
سریال قلع و قمع شد
* این نوع تغییرات چقدر به کل کار آسیب میزند؟
به این صورت کار کردن آسیب زیادی به کار میزند. به طور مثال من در یک جایی بغض کردم اما بعد ماجرا یک جور دیگر تغییر کرد و سکانس بعد آن جمع شدن ما در ساندویچی بود که شیرینی پخش میشد و اصلا با هم جور در نمیآمد. گفتم من سکانس قبلی را به گونه دیگری بازی کردم. برای ما خیلی سخت بود.
در قسمت دوم که در سنگر خواب بودم، قرار بود در رویاهایم شهید شوم و فرشتهای برای بردن من بیاید و من از رفتن سر باز بزنم اما وقتی کار طول کشید و به پخش نوروز نرسید، این سکانسها حذف شد. یک مقدار در تصویربرداری، یک مقدار در مونتاژ و یک مقدار هم توسط تلویزیون حذف شد، به نوعی سریال قلع و قمع شد.
*با این اوصاف بالاخره ما باید منتظر پخش چند قسمت سریال «بیدار باش» باشیم؟
ما 13 قسمت بازی کردیم اما بیشتر از این شده و 14 یا 15 قسمت آماده شده است.
* چقدر فکر میکنید با این جابجایی سکانسها و حذفیات سریال میتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند؟
به نظرم این دست کارها جواب داده و خوب شده است. سکانسهایی که جابجا شده را من که در کار بازی کردم، بیشتر متوجه میشوم. اگر مردم کار را دنبال کنند، به نظرم بدشان نمیآید. وقتی با فضای جبهه و جنگ به گونهای دیگر در اثر نگاه میشود و رگههای طنز وشوخی در کار وجود دارد برای مردم جذاب است و اصولا این نوع کارها را مردم میپسندند. در این سریال یک کم به خط قرمزها نزدیک شدیم، وقتی مردم میبینند گرزین (مجید صالحی) در آن مقطع زمانی فیلم کرایه میدهد و حمل ویدئو ممنوع است، فضای آن زمانها را لمس میکنند و برایشان جذاب است. من خودم زمان تصویربرداری لذت میبردم و یاد آن زمان میافتادم، شیشههای شیر و خانههای آجری و قدیمی، صحنه به گونهای طراحی شده است که ما را به فضای تهران در زمان جنگ و دهه 60 سوق میدهد.
فیلمنامه چفت و بست نداشت
* با توجه به این که سکانسها جابجا شده، چقدر یک دستی در تدوین میبینید؟
فیلمنامهها برای آدمهای مختلف بود و چفت و بست نداشت. تدوین به کار یک چفت و بست داده و ریتم پیدا کرده است؛ به نظرم نسبت به آنچه که ضبط شد ریتم بهتری پیدا کرده است. سکانسهایی که بازی کردم حذف شده یا نیمی از سکانس در سریال گنجانده شده است اما در کل قابل قبول است و ریتم خوبی دارد.
سکانسی که حذف شد
مثلا از تغییراتی که صورت گرفت این بود که قرار بود سریال با صحنه طلاق آقای عبدی و خانم اسکویی آغاز شود اما تلویزیون به این ایراد گرفت و گفتند این سکانس ابتدایی مانند سکانس آغازین فیلم «جدایی نادر از سیمین» است و باید تغییر کند. آن سکانس را به بخش دیگری انتقال دادند. به عقیده من سریالی که اینگونه با تغییرات مواجه میشود بهتر است پخش نشود.
* چقدر سریال دچار ممیزی شد؟
میزانش را نمیدانم اما سانسور شد. اواسط تصویربرداری بودیم که به استودیو رفتیم تا برخی از صحنهها را با اضافه کردن دیالوگ درست کنند و مشکل پخشها را با دیالوگها درست کنیم. من به شخصه خیلی پیگیر نبودم زیرا کاری را قبول کرده بودم، دیگر نمیشد از کار انصراف دهم. اکثر بازیگران هم این نظر را داشتند، زمانی که فیلمنامه ورق ورق به ما داده میشد به این نتیجه رسیدم.