زهرا مهربخشزاده کارشناس ارشد مطالعات زنان- صرفنظر از نگاههای جنسیتی کلیشهای که این سالهای اخیر شدت گرفته است زنان در طبیعت خود بیشتر از مردان به تغییر محیط زندگی خود توجه میکنند. این میل به تنوع به همان مقیاس که منجر به زیباسازی میشود زمینه را برای تحمیل کالاهای رنگارنگ به خانوادهها فراهم میکند؛ و تبلیغات دراینبین اهمیت درخور توجهی دارد، این تبلیغاتی گاهی زنان را بهعنوان محور مدیریت درون خانواده بهشدت مورد هجوم قرار میدهند از همین رو در جهان امروز وقتی از حقوق شهروندی سخن گفته میشود حقوق زنان بخش جداییناپذیری از آن است. تفکر حقوقی مدرن اینطور عنوان میکند که زنان در طول تاریخ همواره مورد سوءاستفاده بودهاند و این دنیای مدرن است که موهبت حقوق برابر را برای آنان به ارمغان آورده است.
رسانهها اینطور به زنان میگویند که شما آزاد هستید و آزادی شما کف و سقفی ندارد. همه آنچه فراغت و راحتی شمارا فراهم کند و به دیگران آسیب نرساند بخشی از حقوق شماست و باید آن را مطالبه کنید. این تفسیر از آزادی با فقر زیادی مواجه است. ازاینرو شکی نیست که زنان غربی، آزادند تا انتخاب کنند ولی ارزش و دامنه حقیقی آنچه قادر به انتخاب آن هستند، بسیار سؤالبرانگیزتر است.
آزادی کانالیزه شده تحمیلشده به زنان جوامع مدرن هرچند در ظاهر بسیار جذاب است اما چند سؤال اساسی را در مقابل انسان قرار میدهد. برای مثال وقتی 25 نوامبر بهعنوان روز جهانی خشونت علیه زنان نامگذاری میشود هیچکس از مبدأ این خشونت نمیپرسد یا کسی این سؤال را مطرح نمیکند که آیا فرمولهای ارائهشده در دنیای مدرن توانسته تا خشونت علیه زنان را کاهش دهد؟
طرح موضوع حقوق زنان بهعنوان بخشی از جهان شدیداً زنانه شده است که قرار است با بلند کردن پرچم دفاع از زنان بزرگترین سیستم بردهداری کل تاریخ بشر را مدیریت و سازماندهی کند. تاریخ گواهی میدهد که نخستین اقدامات خشونتآمیز علیه زنان در مهد تمدن مدرن یعنی غرب سازماندهیشده است.
در دایرةالمعارفهای غربی زنان را مانند برده در کشورهای غربی قبل از قرن 19 به تصویر میکشد و ترسیم میکند و به همین واسطه شاید برخی تصور میکنند که این شیوه مواجهه با زنان در غرب حداقل پایان قرن 19 پایانیافته است و هماکنون زنان در جوامع غربی اوضاع مناسبی دارند اما شواهد چیز دیگری میگوید. رستورانها در شهرهای بزرگ کانادا، آمریکا، ژاپن و برخی شهرهای اروپایی نوعی خدمات منافی عفت مخفی ارائه میکنند که شدیداً در تعارض مستقیم با حقوق زنان است اما سازمانهای حقوق بشری هرگز در مورد آن صحبتی نمیکنند.
به نظر میرسد تفکری که نمیتواند حداقل حقوق انسانی انسانها را در چارچوب اندیشه خود هضم کند قطعاً توانایی تعریف منشور حقوقی برای فرهنگهای بهمراتب قویتر و غنیتر از خود را ندارد. جالب آنجاست که جماعت روشنفکر جوامع درحالتوسعه در حالی همگان را به اطاعت کورکورانه از نگرش حقوقی غرب به زن طرفداری میکنند که از جایگاه زن در این جوامع بیخبرند.
آمارها نشان میدهد فارغ از انتقادات جدی به تفسیر مدرن از زن آنهمه آنچه اتفاق افتاده نهتنها به بهبود وضعیت آنان کمک نکرده بلکه موقعیت امروز آنان را بدتر از همیشه نشان میدهد. طبق آمارهای ارائهشده از سوی دفتر آمار دادگاه جنایات ملی آمریکا در سال 1990 بیش از 70 هزار مورد هتک حرمت در آمریکا گزارششده است؛ و این تنها یکپنجم تعداد تجاوزات انجامشده است یعنی در سال 1990 نزدیک به 350 هزار تجاوز جنسی در آمریکا به وقوع پیوسته است.
اما نکته جالب آنجاست که بنا بر گزارش سازمان عفو بینالملل خشونت در خانواده بیش از ابتلا به سرطان و تصادفات جادهای عامل مرگ یا معلولیت جسمانی زنان اروپایی در سنین 16 تا 44 سالگی است. بر اساس آمار جهانی 90 درصد از قربانیان خشونت خانگی زنان هستند. بر اساس این گزارش آمار خودکشی در زنان دو برابر مردان است.
این آمارها در حالی است که تعریف تجاوز و خشونت علیه زنان در جوامع مختلف متفاوت است و در بیشتر کشورها استثمار سازمانیافته روانی علیه زنان را خشونت تلقی نمیکنند. میتوان ادعا کرد که بیشترین خشونت علیه زنان در جوامع مدرن نه از طریق سنتی آن بلکه از طریق استثمار روانی مدرن انجام میشود. معیاری که سازمانهای حقوق بشری هیچ شاخص، ملاک و یا سنجهای برای اندازهگیری آن در نظر نگرفتند.
اختصاصی نما:
زنان، قربانی خشونت دنیای مدرن غربی

بنا بر گزارش سازمان عفو بینالملل خشونت در خانواده بیش از ابتلا به سرطان و تصادفات جادهای عامل مرگ یا معلولیت جسمانی زنان اروپایی در سنین 16 تا 44 سالگی است. بر اساس آمار جهانی 90 درصد از قربانیان خشونت خانگی زنان هستند. بر اساس این گزارش آمار خودكشی در زنان دو برابر مردان است.
۱۳۹۶/۱۱/۷

