مریم سلطانی، پژوهشگر- یکی از موضوعات مورد تأکید ویژه اهلبیت علیهم السلام بحث آموزش و تعلیم و تربیت است. این مسئله بهقدری در لسان شارع مقدس اسلام از اهمیت برخوردار است که فرمودهاند زمان تعلیم از گهواره است تا هنگام رخت بربستن از دنیا یا حتی رسول مکرم اسلام (ص) در برخی جنگها برای اسرای دشمن شرط آزادی را سوادآموزی به ده مسلمان قرار میداند.
آنچه امروز باید از این تأکیدات مورد عمل ما قرار بگیرد این است که به تولید علوم بومی و بومیسازی علوم کمک نماییم. تا زمانی که سفارشات دقیق و فراوان شرع مقدس در خصوص علم را سرلوحه کار خود قرار ندهیم نمیتوانیم انتظار تحول در علوم انسانی و تولید علوم موردنیاز در این حوزه داشته باشیم.
با توجه با وابستگی ارتباط تنگاتنگ علوم تجربی با مادیات و گسترش روزافزون این علوم در روزگار کنونی امروز ما با مسئلهای تحت عنوان دهکده جهانی مواجهیم. با آمدن فضای مجازی به زندگی بشر عملاً موضوع دهکده جهانی تحققیافته است. اگر نتوانیم علوم انسانی روز و آکادمیک را بهصورت گفتمان مقبول ارائه نماییم نمیتوانیم در این عرصه حرفی برای گفتن داشته باشیم. علوم انسانی بهقدری از اهمیت برخوردار بوده و هست که برخی بزرگان برای آن اصالت قائلاند و آن را مادر علوم میدانند.
محمد (ص) پیغمبری که از نو باید شناخت
اگر مانتوانیم علوم انسانیمان را بهروز و مطابق دستورات شارع مقدس به حرکت درآوریم باید منتظر به حاشیه رفتن آن باشیم. مسئلهای که امروز در دانشگاهها مشاهده میشود و حتی دانشجویان علوم انسانی هم در حاشیه قرار دارند و بهتدریج در حال اصالت دادن به علوم تجربی هستیم. موضوعی که تهدید بسیار جدی برای جامعه علمی ما به شمار میآید. دلیل این مسئله هم روشن است. اساتید و دانشجویان اصالت را به تجربه میدهند زیرا خاصیت بشر این است که به دنبال رفاه مادی است و این مسئله از راه علوم تجربی به دست میآید. لذا فضای موجود در دانشگاههای ما بهتدریج علوم الهی و انسانی را به حاشیهای راندهاند و کمتر به دنبال تأثیرات علوم انسانی هستند. درحالیکه باید با برنامهریزی دقیق نقش و جایگاه علوم انسانی را تبیین کرده و نسبت به کاربردی سازی آن در سطح جامعه تلاش کنیم.
این مسئله در حالی است که حتی اندیشمندان و پژوهشگران غیرمسلمان نیز به پژوهش درباره دین اسلام روی آوردهاند و به اهمیت و جایگاه ویژه علم در اسلام پی بردهاند و به آن اذعان دارند. آنها حتی به این باور رسیدهاند که خاتم انبیاء (ص) و دین مبین اسلام مسائلیاند که باید با نگاهی فارغ از سیاست زدگی و نگرشی نو موردتحقیق و بررسی قرار بگیرند. حتی کتابی تحت این عنوان توسط عدهای نویسندگان غیرمسلمان نگاشته شد: «محمد (ص) پیغمبری که از نو باید شناخت» که اثر قابلتأملی به شمار میرفت. نکته جالب در آن کتاب اشاره به توجه ویژه و فوقالعاده پیامبر اسلام (ص) به ارزش و اهمیت علم است. به جرات میتوان گفت که هیچ مکتبی بهاندازه اسلام بر جایگاه علم و عالم و دانشاندوزی تأکید ندارد تا جایی که پیروان سایر مکاتب نیز به این مسئله مهر تائید میزنند.
تألیفات فراوان از سوی ائمه
شهید مرتضی مطهری در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» نسبت به این مسئله توجه کرده و این سخن از پیامبر (ص) که فرمودند: «علما چراغهای زمیناند و جانشینان پیامبران و وارثان من و پیامبران هستند» را موردبررسی قرارداده و موضوع جایگاه علم در اسلام را بهخوبی شرح داده است. اینکه معجزه دین اسلام کتابی به نام قرآن است خود دلیل محکمی بر اهمیت علم و اندیشه در این دین دارد. قرآنی که در فصاحت، بلاغت و نکات علمی نظیر ندارد و برخی مسائل علمی آن امروز بعد از چندین قرن برای بشر روشنشده و چهبسا مباحث علمی فراوانی که در این کتاب موجود است و بشر هنوز موفق به درک آن نشده باشد. بعد از حضرت رسول (ص) نیز ائمه اطهار (ع) اهلقلم و نوشتن بودند. حضرت امیر (ع)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) دارای تألیفاتی بودند. امام محمدباقر (ع) و امام صادق (ع) که مکتب علمی را پایهگذاری کردند و تألیفاتی داشتند و چندین هزار شاگرد تربیت نمودند. تعداد شاگردان امام صادق (ع) تا چهار هزار نفر بیانشدهاند که از میان آنان میتوان به جابر بن حیان اشاره کرد که اسیدسولفوریک، اسید نیتریک و جیوه را کشف کرد و پانصد جلد کتاب نوشته است. جالب است که در روایت آمده شخصی نزد امام جواد (ع) کتابی را آورد. حضرت صفحه به صفحه این کتاب را ورق زدند و برای نویسندهاش طلب آمرزش میکردند. این موارد تنها نمونههایی است از اهمیتی که ائمه اطهار برای علم و دانش قایل بودند. در احوالات امام حسن عسکری (ع) آمده است که حضرت باوجودآنکه در اسارت و تحت نظر سربازان قرار داشتند اما همواره نسبت به مسائل علمی اهمیت ویژهای قایل بودند.
احترام ویژه حتی به عالمانی با دیدگاه مخالف
از دیگر سو نوع رفتار اهلبیت به اهل اندیشه و حتی علمای مخالف با خودشان با احترام ویژهای همراه بوده است. مسئلهای که امروز کمتر آن را شاهدیم و بعضاً افراد کمسواد و عامی به خود اجازه توهین به یک عالم با نظرات مخالف خود را میدهند که بسیار آفتزاست. نقل میکنند اسحاق کندی، اندیشمندی بود که کتابی را در مورد تناقضات قرآن نوشت. آوردهاند که یکی از شاگردان او به حضور امام عسکری (ع) رسید. امام به او فرمودند: «آیا در میان شما کسی نیست تا استادتان را ازآنچه درباره قرآن مینویسد، بازدارد؟» او گفت: ما شاگردان او هستیم، چگونه میتوانیم درباره این موضوع یا غیر آن به او اعتراض کنیم؟ امام به فرمودند: «اگر چیزی بگویم بهکندی خواهی گفت؟» آن مرد گفت: آری. امام فرمودند: «پیش او برو و از وی بپرس: آیا ازنظر شما ممکن است منظور قرآن غیرازآن معانی باشد که گمان کرده و پذیرفتهاید؟ خواهد گفت ممکن است، زیر اهل فهم است. پس بگو: چه میدانی؟ شاید همانگونه که امکان آن را پذیرفتی، مراد قرآن غیرازآن باشد که تو میفهمی.» و او همسخنان امام را به وی منتقل کرد. کندی که این مسئله را در سخن، امری محتمل و ازنظر عقلی جایز میدانست، گفت: قسم میخورم که این کلام از تو نیست. آن مرد گفت: این سخنان از ابو محمد عسکری (ع) است. کندی گفت: هماکنون پیش او میروم که این امر جز از این خاندان برنمیآید؛ آنگاه آتش خواست و همه آنچه را که نوشته بود، سوزاند و از بین برد. این نوع رفتار اهلبیت در مواجهه با مخالفان و حتی افراد دانشمندی که بعضاً نظریات مخالفی داشتند، همواره با تکریم و احترام همراه بوده است و همین امر سبب شد تا بسیاری به اسلام گرویده شوند.
اختصاصی نما/ نگاهی به جایگاه ویژه علم و علما در دین مبین اسلام
چرا علوم انسانی و الهی به حاشیه راندهشدهاند؟
یكی از موضوعات مورد تأكید ویژه اهلبیت علیهم السلام بحث آموزش و تعلیم و تربیت است. این مسئله بهقدری در لسان شارع مقدس اسلام از اهمیت برخوردار است كه فرمودهاند زمان تعلیم از گهواره است تا هنگام رخت بربستن از دنیا یا حتی رسول مكرم اسلام (ص) در برخی جنگها برای اسرای دشمن شرط آزادی را سوادآموزی به ده مسلمان قرار میداند
۱۳۹۶/۱/۱۴