به گزارش نما به نقل از اعتماد: سبد هزینه اقشار ضعیف جامعه بیشترین تاثیر را از قیمت خوراکیها و آشامیدنیها به عنوان اقلام اصلی هزینهای آنها میگیرد.
اين اقلام در سالهاي دولت يازدهم ٥/٥٣ درصد گرانتر شد اما شتاب گراني نسبت به رشد قيمت خوراكيها در دولت دهم با ٦/١٠٧ درصد افزايش، نصف شده است.
پس از آنكه در سال ٨٩ دولت قبل براي دلجويي از مردم دستور پرداخت يارانه نقدي به همه افراد را صادر كرد؛ علاوه بر بار مالي بزرگ براي دولت، ماهي سه و نيم هزار ميليارد تومان پول نقد را از طريق پرداخت به مردم روانه بازار كرد و اين حجم از تقاضا توانست نظم عرضه و تقاضا در بازار را برهم زده و باعث رشد شتابان قيمتها شود.
از سوي ديگر بالا بردن امري قيمت برخي از محصولات يارانهاي از جمله بنزين، گازوييل و نان سبد تورم را بر هم ريخت و ضريب اهميت گروههاي كالايي را در سبد تورم تغيير داد.
اين تغييرات ناگهاني مسوولان پولي را بر آن داشت تا سبد تورم را بازبيني كرده و تركيب جديدي از اهميت گروههاي كالايي تعريف كنند. به اين ترتيب اهميت گروه خوراكيها و آشاميدنيها از ٤٩/٢٨ درصد به ٣٨/٢٧ درصد كاهش يافت.
چرا رشد سه برابري قيمتها در تورم اعلامي ديده نشد
در دورههاي مختلف شاخص قيمت ٥/٣٠، ٣٤ و ٢٥ را در آمارها ديدهايم. اين اعداد اگر در هم ضرب شود چه رقمي را به دست ميدهد؟ شاخص كل از سال ٩٠ تا آذر سال ٩٤ به عدد ٦/٢٣١ رسيد. اين يعني ١٠٠ به ٢٣٦ رسيده كه به مفهوم آن است هر كالا و خدماتي كه ١٠٠ ريال قيمت داشته به ٢٣٦ ريال افزايش پيدا كرده يعني ٣/٢ برابر رشد قيمت ايجاد شده است. وقتي نرخ تورم در يك سال ٥/٣٠ باشد و سال بعد مجدد بشود ٣٤ درصد به اين مفهوم است كه در سال اول كالاها ٥/٣٠ درصد رشد قيمت داشته و سال بعد ٣٤ درصد به قيمتهاي ١٣٠ اضافه شده است. اين نرخها تجمعي اضافه ميشود.
اما در مورد خوراكيها و آشاميدنيها به عنوان اقلام اساسي سبد هزينه اقشار ضعيفتر جامعه ميبينيم كه رشد قيمتها با شتاب بيشتري حركت كرده است.
مثلا شاخص بهاي نان در انتهاي اسفند سال ٩٣، ٢٧١ است. اين شاخص به معني سه برابر شدن حدودي قيمت است. يعني ناني كه ٧٠٠ تومان در سال ٩٠ خريداري ميشد به ٢١٠٠ تومان رسيده است. شاخص كل در اسفند ٩٢ يعني طي دو سال به ٦/١٨٦ رسيده است. يعني قيمتها حدودا دو برابر شده است. رشد قيمتها در مورد خوراكيها ٢١٣ بوده است. اگر بخواهيم در مورد كالاهايي با بيشترين افزايش قيمت صحبت كنيم ميتوانيم برنج خارجي را با شاخص ٢٥٥ يعني ٥/٢ برابر رشد مثال بزنيم. آن هم طي دو سال. شاخصها در پنير ٩/٢٤٠، لبنيات ٢٤٠، ميوههاي تازه ١٩٣، سيب ٢٣٤ بوده و سبزيجات هم واقعا گران شده است. در واقع اينها همان چيزي است كه خانوار احساس ميكند.
مثلا لوبيا سبز ٣٠٠ شده كه رشد سه برابري را نشان ميدهد. شاخص پوشاك ٢٤٠، شلوار زنانه ٢٧٤، دامن ٢٥٩ است كه به طور متوسط هر يك ٥/٢ برابر شده اما قيمت مسكن ١٤٥ شده يعني كمتر از ٥٠ درصد رشد قيمت. با توجه به اينكه مسكن هم سهم بالايي در سبد هزينه دارد متوسط نرخ به دست آمده رشد مورد نظر و قابل لمس خانوار را نشان نميدهد.
تورم چگونه تعيين ميشود
براي محاسبه تورم بر اساس استانداردهاي جهاني، سالي را به عنوان سال پايه در نظر ميگيرند. در سال پايه مقادير مصرف خانوارها از انواع كالاها را ملاك قرار ميدهند. براي مثال در آخرين بار در سال ٩٠ بر اساس الگوي مصرفي خانوار، برآورد شده است كه يك خانوار ايراني ١٢٠٠ قلم كالا يا خدمت را مصرف ميكند. اين مصارف از جامعه از نمونههايي كه مورد ارزيابي قرار گرفته، احصا شده است. به عنوان مثال پرسيده شده كه مقدار مصرف نان سنگك خانوار چقدر است؟ هزينه انواع خوراكي، هزينه تحصيل، هزينه تفريح، بهداشت و درمان و... به تفكيك و به صورت ريز احصا شده است.
اين اعداد استخراج شده بر اساس استاندارد بينالمللي در ١٢ گروه اصلي جاي ميگيرد؛ به عبارت ديگر تمام هزينههايي كه من و شما براي خانوار انجام ميدهيم در ١٢ گروه قابل تفكيك است. در هر گروه اصلي يكسري زيرگروههاي فرعي وجود دارد. مجدد تمام ارقام و آمار استخراج شده در زيرگروههاي فرعي تفكيك و جايگذاري ميشود. در داخل هر زيرگروه فرعي چند قلم كالا را انتخاب ميكنيم.
به بيان ديگر وزن همه اقلامي كه من و شما مصرف كردهايم را با روش علمي بين اقلامي كه ميخواهيم به عنوان نماينده انتخاب و قيمتگيري كنيم، تفكيك ميكنيم. پس هر قلم كالاي من در اين سبد نماينده يكسري اقلام و كالاهايي است كه خانوار عمومي كشور مصرف كرده است. پس از آنكه وزن هر قلم كالا مشخص شد با يك بررسي ديگر به منابع فروش آن كالاها مراجعه ميكنيم و قيمت آن كالاها را ميپرسيم. پس من وزني را كه از ميزان مصرف خانوار استخراج كردم ضرايب اهميت اقلام انتخابي خود نامگذاري ميكنم. پس از آن قيمتگيري را به صورت ماهانه از منابع اطلاع انجام ميدهم.
منابع اطلاع نيز داراي پوشش زماني مناسب هستند و از ابتداي هر ماه تا ٢٩ ماه قيمتگيري در شهرهاي مختلف انجام ميشود. براي اعلام نرخ تورم هر ماه حدود سه ميليون عدد دريافت ميشود و نهايتا نرخ تورم از حاصل ضرب اين قيمتها در ضرايب اهميت و ميانگينگيري كه براي ١٢ ماه گذشته و ١٢ ماه قبل از آن انجام ميشود، به دست ميآيد.
ضرايب اهميت تا زماني قابل اطمينان هستند كه قيمتهاي نسبي بين اين اقلام حفظ شده باشد. به عبارت ديگر ضرايب اهميت تا زماني قابل اعتماد هستند كه همه قيمتها تقريبا متناسب با هم گران يا ارزان شده باشد. اگر يك قيمتي در گروهي بيش از ديگر اقلام گران شود و كالاي ديگر در آن گروه به اين نسبت گران نشود، آنگاه ضرايب اهميتي كه تاكنون استفاده ميكرديم قابليت اعتماد خود را از دست ميدهند.
يك بار شاخص را بر اساس سال پايه محاسبه ميكنيم و يك بار بر اساس سال قبل. اگر اين دو عدد نسبت به هم واگرا باشند؛ ميتوان گفت قيمتهاي نسبي اقلام به يك ميزان تغيير نكرده است. فرض كنيد يك تغيير بنيادين در برخي اقلام ايجاد ميشود. مثلا حاملهاي انرژي گران ميشود.
در آذر ٨٩ كه اين اتفاق افتاد و قيمت سوخت افزايش يافت باعث شد ما نسبت به ضرايب اهميت كالا كه در سال ٨٣ به عنوان سال پايه تعيين شده بود، بياعتماد شويم. بنابراين سال ٩٠ مجدد به عنوان سال پايه انتخاب شد. همين امروز با تغييرات قيمتي كه در اقتصاد ايجاد شده است؛ مانند افزايش قيمت نان و حاملهاي انرژي و حذف كارتهاي سوخت باعث شده كه سال ٩٥ را به عنوان سال پايه انتخاب كنيم. امروز كه من خدمت شما هستم بررسيهاي كامل را انجام دادهايم كه سال ٩٥ را به عنوان سال پايه بعدي شاخصهاي قيمت انتخاب كنيم.
فشار گرانی بر خوراكی ها نصف شد
سبد هزینه اقشار ضعیف جامعه بیشترین تاثیر را از قیمت خوراكیها و آشامیدنیها به عنوان اقلام اصلی هزینهای آنها میگیرد.
۱۳۹۶/۲/۴