به گزارش نما به نقل از ايسنا، فرهاد پورغلامي هم بعد از اميد هرندي و آلبرتو كاستا از سمت خود بركنار شد تا تنها پس از گذشت ۱۰ هفته از آغاز ليگ برتر خليج فارس باز هم رويه كشورهاي حاشيه خليجفارس در پي گرفته شود.
اميد هرندي سرمربي سابق داماش گيلان اولين قرباني اين فصل بود كه پس از شكست سنگين شش بر يك مقابل فجر سپاسي شيراز و با مسائل حاشيهاي فراوان از كار بركنار شد تا حميد درخشان هدايت داماشيها را به عهده بگيرد.
هرندي كه با دست خالي تيم داماش را جمع وجور كرده بود و تيمش در پايان هفته هشتم با وجود شكست سنگين مقابل سپاسي، با دو برد، سه مساوي و سه باخت، ۹ امتيازي بود و در رده يازدهم جدول قرار داشت معتقد است كه مديران داماش از ابتدا منتظر فرصت بودند تا او را از كار بركنار كنند و مساله حاشيهاي قبل بازي شكست سنگين در بازي مقابل سپاسي اين بهانه را به دست آنها داد.
داماش در دو هفتهاي كه هرندي از اين تيم جدا شده يك باخت و يك تساوي داشته و از رده يازدهم به چهاردهم جدول سقوط كرده است و با روند مديران ايراني درخشان هم بايد زودتر نتيجه بگيرد وگرنه بعيد نيست به سرنوشت هرندي دچار شود.
اما آلبرتوكاستاي پرتغالي در هفته دهم و بعد از باخت دو بر يك مقابل استقلال در حالي كه تيمش با هفت امتياز در رده هفدهم جدول بود از سرمربيگري صنعت نفت آبادان بركنار شد.
او كه سال گذشته زياد بد نتيجه نگرفته بود امسال فروغ چنداني نداشت و شاهكارهايي هم از خود به جا گذاشت مثل شش تايي شدن در مقابل نفت تهران آن هم مقابل چشم دو آتشههاي آباداني. كاستا در آخرين كنفرانس خبري خود بعد از بازي با استقلال گفت كه به هيچ عنوان استعفا نميدهد و درآبادان به كار خود ادامه خواهد داد اما خليل صالحي بعد از اين بازي حكم اخراجش را به دستش داد.
گفته ميشود در فوتبال بايد به مربيان زمان داد اما در ايران اين مساله چندان صدق نميكند و بركناري كاستا هم دليل سادهاي داشت. به او در سال گذشته فرصت كافي داده شده بود و نتايج ضعيف امسالش هيچ توجيهي نداشت.
داستان ملوان بندرانزلي از همه جالبتر است. محمد احمدزاده جمعه مديرفني ملوان شد و شنبه جاي پورغلامي نشست.
پورغلامي هم بعد از باخت به سپاهان مجبور به جدايي از ملوان شد؛ اين در حالي بود كه تيمش با سه برد، چهار تساوي و سه باخت و ۱۳ امتيازي كه داشت در رده نهم جدول بود و با صدر هفت امتياز و با انتهاي جدول شش امتياز اختلاف داشت و مثل دو تيم ديگر ششتايي هم نشده بود.
پورغلامي پس از توافقش براي جدايي از ملوان به ايسنا گفته بود: "قرار بود آقاي احمدزاده مدير فني شود اما اختياراتي كه به ايشان داده شد مورد موافقت من نبود و بدون اينكه استعفا دهم با آقاي درودگر توافق كرديم كه ديگر سرمربي ملوان نباشم." شايد بتوان اسم اين يكي را اخراج از نوع محترمانه گذاشت!
به اين فهرست بايد نام يحيي گل محمدي و مهدي تارتار را هم اضافه كرد هرچند كه گل محمدي براي پيوستن به پرسپوليس از صبا جدا شد و تكليف تارتار پس از استعفا هنوز مشخص نيست.
محسن عاشوري مربي سابق پرسپوليس كه اين فصل اولين قرباني نتايج ضعيف اين تيم بود به ايسنا ميگويد: در فوتبال ايران تصميمات زياد روي اصول نيست و چيزهاي ديگري دخيل است كه زياد به مسائل فني ربط ندارد.
او در پاسخ به اين سوال كه آن چيزهاي ديگر چيست اظهار ميكند: نه من از مريخ آمدهام و نه شما از آمريكا آمدهايد و همه كساني كه اطراف فوتبال هستند ميدانند كه مسائل حاشيهاي اصل شده و شايد يكي از دلايل آن حضور مديران غيرفوتبالي باشد ولي به هر حال اين تصميمگيريهاي زودهنگام اصلا خوب نيست خصوصا درباره تيمي مثل ملوان كه تا به حال زياد هم بد نتيجه نگرفته بود.
همچنين بهتاش فريبا دليل اين تصميمات زودهنگام را نتيجهگرايي محض در فوتبال ايران ميداند و ميگويد: متاسفانه مثل عربها شدهايم و با كوچكترين باخت مربيها عوض ميشوند و اين به نوع نگرش مديران به فوتبال باز ميگردد و وقتي كسي كه خارج از قواره فوتبال است مدير ميشود به دنبال مطرح شدن است كه اين باعث ميشود همه تنها به نتيجه نگاه كنند.
وي ميافزايد: نوع نگرش مديران خيلي مهم است به طور مثال در ذوب آهن با شرايط بدي كه اول فصل داشت اگر مديران صبور نبودند شايد آقاي كربكندي را كنار ميگذاشتند اما با صبري كه به خرج دادند ذوب آهن روند روبه رشدي پيدا كرده است.
حسين عبدي هم تغيير مربيان را بسته به سلايق مالكان باشگاهها ميداند و ميگويد: بايد به روند كاري تيم توجه شود و فقط صرف نتيجه نگرفتن ملاك تغييرات نباشد اما به هر حال هر كسي رويه خاص خودش را دارد و بدون ترديد باز هم شاهد چنين تغييراتي خواهيم بود.
تنها ۱۰ هفته از ليگ برتر گذشته و سه سرمربي(هرندي،كاستا،پورغلامي) از كار خود بركنار شدهاند و يكي(گل محمدي) كناره گيري كرده و تكليف ديگري(تارتار) هم هنوز نامعلوم است و مربيان ديگري مثل مانوئل ژوزه كه از مديرش كارت زرد گرفته، ابراهيم قاسمپور كه در كرمان شرايط خوبي ندارد، كربكندي كه پس از چند هفته تيمش هنوز در منطقه خطر است، ميثاقيان يك قدم تا اخراج فاصله دارد و ... وجود دارند كه خطر بركناري يا استعفاي توافقي(!) آنها را تهديد ميكند.
سرمربيان هر ساله ميآيند و ميروند و تيمها گاهي خوب و گاهي بد نتيجه ميگيرند اما نتيجه گرايي محض، صبر كم، عدم برنامهريزي بلندمدت، نگاه سطحي و نبود آيندهنگري در ميان مديران فوتبال ايران انگار قرار نيست به اين زوديها گريبان فوتبال ايران را رها كند.
نیمكت تیمهای لیگی همچنان لرزان!
زمانی میگفتند فوتبال ایران مثل كشورهای عربی حاشیه خلیجفارس شده و صبور نیست. از هوادار و رسانه گرفته تا مدیران باشگاهها! اما لیگ امسال این امید را به وجود آورده بود كه بعد از پولهای میلیاردی، كمی صبر هم به این فوتبال تزریق شده اما گویا امسال هم قرار است در بر روی همان پاشنه قبلی بچرخد.
۱۳۹۱/۷/۹