«ما اصلاحطلبان عملکرد خوبی نداشتیم. اصلاحطلبان نه در آن صبح دوم خرداد و نه در غروب ۸۴ و نه در طلیعه سال ۹۲ و نه اکنون راهبرد منظمی نداشتند»؛ «ما تاکنون از ظرفیتهای فردی شخصیتها نان خوردیم»؛ «اصلاحات باید خود را از یک سری پدرخواندهها رها کند. تا زمانی که این پدرخواندهها هستند، نمیتوان خیلی دل بست و خوشبین بود»؛ «رهبران اصلاحات هنوز نتوانستهاند مبانی خاص اصلاحطلبی را تبیین کنند. احزاب اصلاحطلب فاقد فرهنگ تعامل و گفتوگو هستند»؛ «جریان اصلاحات به آسیبشناسی جدی نیاز دارد» و «چه بخواهیم و چه نخواهیم، عزت، شرف و موقعیت ما را دچار تعدیل کرده است»؛ این جملات بخشی از گفتههای صادق خرازی از چهرههای اصلاحطلب درباره جریان متبوع خود است. او در مصاحبه مفصل با یکی از خبرگزاریها ابراز نگرانی کرده و گفته است، با روند کنونی انتخابات اخیر پایان موفقیتهای اصلاحطلبان خواهد بود، مگر اینکه تغییر بنیادی به وجود آورند. ابراز نگرانی این چهره اصلاحطلب زمانی بیشتر معنا مییابد که نگاهی به روزنامهها و رسانههای این جریان بیندازیم و تلاش آنها را با تیترهایی، چون «کابینه 16 میلیونی» بر صفحه اول روزنامه قانون و «رأی معنادار مجلس» بر صفحه اول روزنامه اعتماد، برای القای این معنا نشست که دولت دوازدهم و مجلس دهم اصلاحطلب نیستند، مشاهده کنیم. اصلاحطلبان با توجه به شرایط کشور و انتخاب مدیران در دولت به این جمعبندی رسیدهاند که توفیق و ارائه یک عملکرد قابل قبول تا پیش از انتخابات آینده، دور از دسترس به نظر میرسد و این جریان برای تداوم پیروزیهای انتخاباتی خود راهی ندارد مگر اینکه از هم اکنون راه خود را از بدنه مدیریت کشور جدا کند، تا نارضایتیها و عدم موفقیتها به پای این جریان نوشته نشود و آنها همچنان بتوانند به منزله یک جریان منتقد و جایگزین در انتخاباتهای پیش رو میدانداری کرده و پیروز انتخابات باشند. مسئلهای که البته دست یافتن به آن ناممکن به نظر میرسد، چرا که بعید است مردم حمایت همهجانبه و گسترده اصلاحطلبان از حسن روحانی و فهرست امید در مجلس و شورای شهر را به سادگی فراموش کنند!