نسخه چاپی

آیا فتنه دیگری در راه است؟

عکس خبري -آيا فتنه ديگري در راه است؟

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز كشورو جهان پرداخته‌اند از جمله «توطئه نافرجام آمریكا در مرزهای سوریه و تركیه»،«واقعیت‌ها را باید دید»،«آیا فتنه دیگری در راه است؟»،«آیا تركیه به سوریه حمله خواهد كرد؟»،«تحریم های گازی و افزایش فشارها بر ایران»،«برای انتخابات چگونه باید فضاسازی كرد؟»،«احمدی نژاد گرفتار در دام كین و مهر؟»،«برنده‌ای موقت در مناظره اقتصادی نامزدها»،«وحدت، عاملی برای مقابله با خطر»و...كه برخی از آنها در زیر می‌آید.

كيهان:توطئه نافرجام آمريكا در مرزهاي سوريه و تركيه

«توطئه نافرجام آمريكا در مرزهاي سوريه و تركيه»عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن مي‌خوانيد؛درگيري مرزي ميان تركيه و سوريه در شرايطي صورت گرفت كه از يك سو واحدهايي از ارتش تركيه به نشانه پايان مناقشه امنيتي با همسايه جنوبي خود در گذرگاههاي مرزي با سوريه مستقر شدند و از سوي ديگر عمليات پاكسازي ارتش سوريه با موفقيت انجام شده بود و بقاياي جريان تروريستي موسوم به «ارتش آزاد» در محاصره كامل بودند. از اين رو ترديدي باقي نمي ماند كه درگيري مرزي از يك برنامه اي خارج از جغرافياي سوريه و تركيه و به احتمال بسيار زياد در خارج از منطقه طراحي و به اجرا درآمده است.

در اين خصوص گفتني هايي وجود دارد:
1-وقوع درگيري ميان سوريه و تركيه در شرايطي كه دولت و ارتش دمشق به پاكسازي مناطق آلوده سرگرم هستند و توانسته اند تا حد زيادي بر بحران تروريزم فايق آيند به هيچ وجه به نفع سوريه نيست و اين موضوع بسيار ساده اي است كه هيچ كس در سوريه درباره آن ترديد ندارد.

بر اين اساس با قاطعيت مي توان دخالت ارتش سوريه در حادثه اي كه در روز چهارشنبه هفته گذشته در خاك تركيه روي داد و به كشته شدن 5 شهروند تركيه منجر شد را منتفي دانست.

از آن طرف وقوع درگيري به نفع تركيه هم نيست چرا كه ورود به جنگ با سوريه ورود به يك جنگ منطقه اي است و هيچ كس در تركيه نيست كه در اين باره ترديد داشته باشد. رفتار دولت و ارتش تركيه هم طي هفته ها و روزهاي اخير- شامل اعلام نسبتا رسمي بسته شدن مرزهاي تركيه و سوريه و اظهارات صريح اردوغان مبني بر اينكه مصوبه مجلس جنبه بازدارندگي دارد و تركيه قصد ندارد عليه سوريه اعلام جنگ كند- از اين موضوع حكايت مي كند اما در عين حال با مرور خبرها و سياست هايي كه با پايتخت هاي عربستان، قطر، رژيم صهيونيستي، فرانسه، انگليس و آمريكامرتبط بود، مي توان رد پاي علاقه به وقوع درگيري نظامي ميان تركيه و سوريه را پيدا كرد. يكي از اين نشانه ها مواضع صريح وزير خارجه آمريكا در مقابل حوادث مرزي سوريه و تركيه و درخواست از ناتو براي مداخله و «رسيدگي به اين شرايط بسيار خطرناك» بود. كمااينكه فرماندهي ناتو بدون تحقيق از حادثه امنيتي كه اتفاق افتاده اقدام سوريه را نقض آشكار قوانين بين المللي و خطري براي امنيت يكي از اعضاي خود خواند.

2- همه مي دانند كه در سوريه محوريت تروريزم را «القاعده» به عهده دارد و «ارتش به اصطلاح آزاد» كه علي الظاهر تحت فرماندهي رياض الاسعد و جريان ملي گرا عمل مي كند نقش برجسته اي در تحولات امنيتي داخل سوريه ندارد. از سوي ديگر سندهاي فراواني كه منتشر شده اند از اشراف كامل برنامه اي، اطلاعاتي و عملياتي سرويس هاي جاسوسي فرانسه، انگليس و آمريكا بر القاعده حكايت كرده و حتي بعضي از اسناد و اعترافات از پوشش حفاظتي اين نيروها توسط سرويس هاي مورد اشاره حكايت مي كند. با اين وصف و با توجه به علاقه غرب براي وقوع درگيري بين دو كشور مسلمان تركيه و سوريه، در درگيري دو روز گذشته اتهامات بيش از همه متوجه پاريس، لندن و واشنگتن است. روز گذشته روزنامه «لس آنجلس تايمز» به نقل از يك منبع از سازمان اطلاعات آمريكا -سيا- گزارش داد: «دولت تركيه در مقابل فشار ايران و روسيه مبني بر بستن راه ورود شبه نظاميان مخالف اسد به سوريه، كوتاه آمده و هشدارهايي به سران مخالفان سوريه براي خارج شدن از خاك تركيه داده است.» جالب اين است كه شليك از نقاط شمالي حلب به روستاهاي تركيه نزديك به مرزهاي سوريه با سلاح هايي از نوع سلاح هايي كه طي هفته هاي اخير عليه ارتش سوريه استفاده شده، صورت گرفته است.

3-ارتش سوريه طي هفته هاي اخير موفقيت هاي زيادي در پاكسازي مناطق آلوده داشته و همه خبرها از نزديك شدن به زمان پايان عمليات ارتش حكايت مي كرد و نخست وزير سوريه هم بطور رسمي از نزديك شدن زمان پايان بحران امنيتي در سوريه خبر داده بود. دو روز پيش، روزنامه لس آنجلس تايمز به نقل از منابع وزارت خارجه آمريكا نوشته بود: نيروهاي مخالف بشار اسد 70درصد توان نظامي و قدرت خود را از دست داده اند و نيروهاي نظامي اسد براي تسلط بر بزرگترين مركز مخالفان سوري- حلب- آماده مي شود. اين روزنامه ادامه مي دهد: جريان اوضاع در حلب به زودي به سود نيروهاي اسد به پايان مي رسد. اين روزنامه با اشاره به مواضع جديد تركيه- پيش از درگيري مرزي- مبني بر لزوم پايان دادن به مداخله امنيتي در سوريه نوشت: «همه مي دانند كه هنگامي كه سران مخالف دولت ارتباط با نيروهاي مبارز خود را از دست بدهند، چه اتفاقاتي روي خواهد داد.» در واقع مي توان گفت يكي از اهداف مهم شليك به خاك تركيه، بازگرداندن تركيه به مقطعي است كه فرماندهي مخالفان را در خاك خود پذيرفته بود و مرزهاي شمالي خود را به مهمترين مراكز تجهيز مخالفان سوريه تبديل كرده بود.

راز مطلب هم اين است كه در پروژه سقوط دولت دمشق هيچ كشور ديگري قادر يا مايل نيست نقش تركيه را- در فاصله مهر 90 تا شهريور91- ايفا نمايد، عربستان و قطر با سوريه هم مرز نيستند، اردن و رژيم صهيونيستي اگرچه با سقوط اسد موافقند اما قادر به ارائه خاك براي كمك به مخالفان نيستند. دولت هاي عراق و لبنان هم كه با اتفاقات امنيتي ضد مردم و دولت سوريه مخالفند. با اين وصف وقتي تركيه پا پس مي كشد معلوم است كه چه اتفاقي مي افتد.

4- براي تركيه به مرور ثابت شد كه حل سياسي تحولات سوريه براي تركيه هم آثار سازنده اي داشته و بر حل امنيتي ترجيح دارد چرا كه اگر يك دولت عربي با مداخله نظامي - امنيتي سقوط كند و تركيه يكي از طرف هاي اصلي اين سقوط باشد، دولت تركيه بيش از هر چيز وجهه اي نظامي- امنيتي پيدا كرده و نفوذ خود را در پروسه هاي نرم افزاري از دست مي دهد اين در حالي است كه تركيه وقتي مظهر تحولات امنيتي مي شود، خاطرات دوره اي را زنده مي كند كه ترك ها در عين اين كه در اقليت بودند با استفاده از نيروهاي نظامي بر اكثريت عرب حكومت مي كردند.

خاطرات عرب ها از دوره حاكميت عثماني آنقدر تلخ است كه مانع بازسازي قدرت تركيه در منطقه عربي بشود. در عين حال بايد گفت كه تركيه عليرغم هزينه فراوان هيچ دستاورد نظامي- امنيتي در سوريه نداشت و كليه ابتكارهاي سخت افزارانه آن به شكست كامل رسيده بود. با اين وصف مي توان گفت علي القاعده جنگ با سوريه در دستور كار آنكارا نيست و اينكه ترك ها سريعا به درخواست روسيه و ايران براي فاصله گرفتن از ادبيات جنگ پاسخ مثبت دادند و اردوغان رسما وقوع جنگ را رد كرد از اين موضوع حكايت مي كند. اما در عين حال شواهد زيادي وجود دارد كه نشان مي دهد امكان وقوع حوادثي از نوع آنچه در روز چهارشنبه از مناطقي در شمال استان حلب كه تروريست ها در آنجا به طور پراكنده حضور دارند، وجود دارد و به همين نسبت مي توان احتمال داد كه تشنج در فضاي امنيتي و رسانه اي تركيه عليه سوريه تا مدتي تشديد شود ولي با اين حال نمي توان آن را نشانه هاي وقوع يك درگيري جدي نظامي به حساب آورد.

5- طي دو روز گذشته تلاش زيادي صورت گرفت تا سوريه به عذرخواهي از تركيه تن دهد. حتي دولت تركيه اعلام كرد كه دولت سوريه عذرخواهي كرده است.

كشورهاي اروپايي هم اصرار داشتند تا اسد عذرخواهي كند اما دولت سوريه ضمن اعلام آمادگي براي تحقيق پيرامون حادثه روز چهارشنبه، عذرخواهي دمشق را تكذيب كرد. هدف ظاهري اين بود كه بحران مرزي سوريه و تركيه با يك عذرخواهي تمام مي شود ولي واقع مطلب اين بود كه عذرخواهي دمشق به معناي پذيرش دخالت در شليك به داخل تركيه است و اين ضمن آن كه اتهامات وارده به دمشق مبني بر تلاش براي برهم زدن صلح و امنيت منطقه را صحه مي گذاشت، زمينه را براي اعمال مجازات هايي كه ذيل چنين عناويني قرار مي گيرد كه سلب صلاحيت حقوقي و سلب حاكميت- به شكل تصويب منطقه ممنوعه پروازي و...- بخش هايي از آن است، فراهم مي كرد و لذا دمشق هوشمندانه در برابر اين توطئه ايستاد و شبح جنگي كه با مصوبه روز پنجشنبه پارلمان تركيه خودنمايي كرد، نتوانست اسد را دستپاچه نمايد. در اين ميان سوريه به سفير خود در سازمان ملل ماموريت داد تا ضمن «ابراز همدردي عميق با خانواده هاي قربانيان» پذيرش مسئوليت حادثه و عذرخواهي دمشق را تكذيب نمايد.

6- نكته مهم ديگر اين بود كه سوريه در اين ماجرا كاملا بر اعصاب خود مسلط بود كما اين كه سوريه بخصوص طي دو سال گذشته، مديريت خردمندانه خود را در بحران پيچيده امنيتي و به قول اسد جنگ جهاني عليه سوريه نشان داده است.

بدون شك نيمي از اين بحران به سقوط دولت ها در آنكارا، رياض و... منجر مي شد. نظام سوريه اين بحران را با اقتدار و در عين حال طمانينه مديريت كرد و بدون آنكه امتيازي بدهد، جبهه مخالف و معاند خود را به مرز ناكامي مطلق نزديك كرد. كما اين كه در بحران سوريه هم پيمانان سوريه شامل ايران، روسيه، لبنان، عراق، چين و... هم خردورزانه رفتار كردند.

ايران در اين تحولات توانست روابط متوازن خود را با سوريه و تركيه حفط كند و جلو افراط گرايي را بگيرد. حضور هيئت بلندپايه ايراني در آنكارا به فاصله يك روز پس از بحران مرزي تركيه و سوريه و استقبال هيئت ترك از آنان و اظهارات رسمي اردوغان در حضور معاون اول رئيس جمهور ايران از ظرفيت و خردمندي ايران حكايت كرد و اين نكته را به اثبات رساند كه جمهوري اسلامي در عين آنكه مظهر انقلاب و خيزش است آنجا كه لازم باشد مهمترين عنصر ثبات و آرامش در منطقه است. مسلما حضور عملياتي ايران در فضاي بحران زده روابط آنكارا- دمشق براي كشورهايي كه برمبناي توسعه تنش در جهان اسلام برنامه ريزي كرده اند، بسيار ناخوشايند است.

خراسان:آيا ترکيه به سوريه حمله خواهد کرد؟

«آيا ترکيه به سوريه حمله خواهد کرد؟»عنوان يادداشت روز روزنامه خراسان به قلم عليرضا رضاخواه است كه در آن مي‌خوانيد؛روز چهارشنبه هفته گذشته چند گلوله خمپاره از خاک سوريه به مناطقي در شرق ترکيه اصابت کرد که به کشته شدن پنج غيرنظامي ترکيه اي و زخمي شدن هشت تن ديگر از جمله چند افسر پليس انجاميد اقدامي که واکنش نظامي ترکيه را به دنبال داشت.

درگيري هاي مرزي هفته گذشته سوريه و ترکيه بار ديگر اين سئوال را در ميان سياستمداران و تحليل گران سياسي مطرح ساخت که آيا منطقه خاورميانه بازهم شاهد يک نزاع کلاسيک خواهد بود؟ به بيان ديگر آيا ترکيه که اين روزها تلاش ديپلماتيک زيادي را براي ايجاد يک اجماع جهاني به منظور اقدام نظامي عليه دمشق دنبال مي کند، حمله خمپاره اي صورت گرفته از خاک سوريه را بهانه اي براي مداخله نظامي قرار خواهد داد؟ بررسي ابعاد سياسي، نظامي و اجتماعي چنين اقدامي از سوي آنکارا مي تواند در پاسخ به اين سئوالات مثمرثمر باشد.

در بعد سياسي چه از منظر سياست داخلي و چه از منظر سياست خارجي هر گونه اقدام نظامي يک جانبه از سوي آنکارا بر عليه دمشق با چالش هاي جدي مواجه خواهد بود. حمله نظامي به سوريه از بعد منطقه اي با مخالفت جدي ايران، عراق و لبنان همراه خواهد بود. از بعد بين المللي نيز واکنش چين و روسيه به اين اقدام مي تواند براي آنکارا گران تمام شود.

اين در حالي است که از منظر سياست داخلي نيز احزاب سياسي چه احزاب اسلام گرا مانند حزب سعادت و چه احزاب سکولار مانند حزب جمهوري خلق و حتي بسياري از سياست مداران حزب عدالت و توسعه اقدام نظامي بر عليه سوريه را بر خلاف منافع ملي ترکيه مي دانند. اردوغان به عنوان رهبر حزب عدالت و توسعه نيز به خوبي بر تبعات درگيري نظامي با سوريه آگاه است.

شليک چند موشک سوري به مراکز توريستي ترکيه به راحتي کمر اقتصاد متکي بر توريسم آنکارا را خواهد شکست. حزب حاکم که به دليل بهبود وضعيت اقتصادي ترکيه توانسته بيش از 3 دوره قدرت را در ترکيه از آن خود نمايد بحران اقتصادي ناشي از ماجراجويي سياسي را پاشنه آشيل حاکميت سياسي خود مي داند.

از منظر اجتماعي نيز بافت متکثر ترکيه باعث شده است که حاکمان اين کشور در اتخاذ سياست هاي خصمانه در قبال همسايگان خود با احتياط فوق العاده رفتار کنند. حضور حدود 20 ميليون علوي در کنار کردها، ترکمن ها و دروزي ها، پايگاه اجتماعي مناسبي را براي مخالفان جنگ با سوريه در ترکيه ايجاد کرده است.

حضور هويت هاي مختلف که روزي در رهيافت "عمق استراتژيک" داوود اوغلو، معمار سياست خارجي ترکيه ، به عنوان فرصتي براي عملکرد ديپلماسي ترکيه تعريف مي شد، امروز چالشي جدي براي مداخله گري فرقه اي حزب عدالت و توسعه در بحران سوريه محسوب مي شود. رسانه هاي ترک زبان چندي پيش از اعزام جوانان علوي ترکيه براي پيوستن به ارتش سوريه براي مقابله با تروريست هاي القاعده خبر داده بودند.

زنگ خطري که به معني شکل گيري گونه جديدي از ميليشياي قومي در کنار پ ک ک و ديگر گروه‌هاي مخالف دولت مرکزي در ترکيه مي باشد. از منظر نظامي نيز، ترکيه بدون کمک و همياري ناتو و آمريکا به هيچ وجه توان راه اندازي يک جنگ منطقه‌اي را ندارد.

ناتو به دليل مشکلات اقتصادي کشورهاي اروپايي و آمريکا نيز به خاطر انتخابات رياست جمهوري پيش رو و نداشتن يک چشم انداز روشن براي سوريه بدون اسد به هيچ وجه تمايلي براي مداخله نظامي در اين کشور ندارند. دولت " اردوغان" اميدوار بود که مخالفان سوري بتوانند پيروزي سريعي عليه نظام سوريه بدست آورند و انتظار اين همه پايداري ارتش و طرفداران بشار اسد را نداشت.

ادامه ناآرامي ها در سوريه، اختلاف گسترده ميان گروه هاي مخالف دولت و عدم توانايي اين گروه ها در ايجاد يک اپوزيسيون واحد، افزايش مخالفت هاي داخلي با ماجراجويي هاي اردوغان در کنار بار مالي حضور بيش از يکصد هزار پناهجوي سوري در خاک ترکيه تنها بخشي از هزينه اي است که سياست هاي تهاجمي دولتمردان ترک براي اين کشور به دنبال داشته است.درگيري نظامي با همسايه اي که حدود 85 درصد توان موشکي خود را آماده در اختيار دارد به معني يک انتحار سياسي براي سردمداران حزب عدالت و توسعه خواهد بود.

با توجه به دلايل ذکر شده تمايل آنکارا براي آغاز يک جنگ نظامي کلاسيک با سوريه دور از ذهن است. از سوي ديگر اسد نيز هيچ علاقه اي به شروع يک درگيري مرزي با ترکيه ندارد. وي به نيروهاي خود در داخل نياز دارد. جنگيدن در چند محور مختلف باعث فرسايش نيروهاي نظامي اين کشور خواهد شد. البته بايستي توجه داشت که اين نزاع يک بعد ديگر نيز دارد.

جريان هاي مخالف سوري و به ويژه گروه موسوم به ارتش آزاد سوريه که به نوشته روزنامه لس آنجلس تايمز تا کنون بيش از 75 درصد توان نظامي خود را در مقابله با نيروهاي وفادار به دولت از دست داده است، تلاش مي کنند تا پاي کشورهاي ديگر به ويژه ترکيه را به صحنه درگيري هاي سوريه بکشانند. ارتش آزاد که اخيرا مجبور شده فرماندهي خود را از داخل خاک ترکيه به سوريه منتقل کند. در تلاش است تا با بحران آفريني در روابط متشنج سوريه و ترکيه اهداف خود را پيش ببرند.

جمهوري اسلامي:واقعيت‌ها را بايد ديد

«واقعيت‌ها را بايد ديد»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛ناآرامي‌هاي چند ساعته روز چهارشنبه گذشته در بازار تهران و مراكز مبادلات ارزي مركز شهر، پديده‌اي نيست كه بتوان با استفاده از چند كلمه و عبارت تند و پرخاشگرانه از كنار آن گذشت. انتساب اين واقعه به اين و آن، اعم از داخلي و خارجي نيز مشكل را حل نمي‌كند. اينها، صورت مسأله را پاك كردن است نه برخورد واقع بينانه با واقعيت ها.

اگر مايل به فهم و درك واقعيت‌ها هستيم و مي‌خواهيم بدون آنكه خود را فريب بدهيم، مشكل را حل كنيم بايد به اين نكات توجه كنيم.

1 - در اين نكته ترديدي وجود ندارد كه تظاهرات چهارشنبه به دليل نداشتن مجوز و شعارهائي كه در آن مطرح شد، ا قدامي خلاف و غيرقانوني بود و محكوم است. در اين نكته نيز ترديد نيست كه دشمنان و بدخواهان و سودجويان، با استفاده از چنين فرصتي،‌ اهداف شوم خود را دنبال مي‌كنند و از اين قبيل فرصت‌ها به نفع مطامع خود سود مي‌برند. بنابر اين، بايد اين واقعه را منفي دانست و براي جلوگيري از تكرار آن تلاش كرد.

2 - بدون شناخت دقيق ريشه‌هاي اين رويداد نمي‌توان به مقابله با آن پرداخت. افزايش بي‌مهار قيمت‌ها به پيروي از بالا رفتن لحظه‌اي قيمت ارز، كه مستقيماً بر زندگي مردم به ويژه اقشار ضعيف تأثير مي‌گذارد، اكنون به مرحله‌اي از خطرآفريني رسيده كه نمي‌توان آن را انكار كرد. اين، واقعيتي است كه هر كس در ميان مردم باشد آن را لمس مي‌كند. كتمان اين واقعيت و ناديده گرفتن عوارض آن، نه تنها از بروز اين عوارض جلوگيري نخواهد كرد، بلكه آن را شدت مي‌بخشد و به مرحله‌اي غيرقابل كنترل مي‌رساند. درست است كه مردم ايران براي حراست از انقلاب و نظام جمهوري اسلامي فداكاري مي‌كنند و در مقابل دشمنان نيز تا پاي جان مي‌ايستند، ولي مسئولان نيز براي فراهم ساختن زمينه‌هاي رفاه و معيشت مردم وظايفي دارند كه كوتاهي يا بي‌تدبيري آنها در انجام آن غيرقابل چشم پوشي است. اينكه مسئولان اجرائي تلاش مي‌كنند خود را تبرئه كنند و تقصيرها را به گردن ديگران بياندازند، براي مردم قابل قبول نيست. حتي بسياري از مقامات در قواي ديگر و صاحبنظران اقتصادي با صراحت اعلام مي‌كنند قسمت عمده نابساماني‌هاي كنوني ناشي از سوءمديريت و ناكارآمدي دولت است. آنها تأثير عوامل ديگر را نفي نمي‌كنند ولي برخلاف مسئولان اجرائي تمام مشكلات را به گردن ديگران نمي‌اندازند.

3 - اكنون كه در ناكارآمدي دولت براي حل مشكلات اقتصادي ترديدي وجود ندارد، مسئولان اجرائي بايد به تجديدنظر در عملكردهاي خود ملزم شوند و بيش از هر چيز به استفاده از تجربه مديران كارآمد و لايق گذشته كه بحران‌هائي از قبيل 8 سال جنگ تحميلي با آنهمه تحريم و فشارهاي اقتصادي و سياسي را با موفقيت پشت سر گذاشتند روي آورند. متأسفانه مسئولان اجرائي نه تنها چنين نمي‌كنند بلكه درحالي كه از حل مشكلاتي از قبيل گراني و مهار قيمت ارز و سكه عاجزند، سخن از مديريت جهاني مي‌گويند و مي‌خواهند مشكلات جهان را حل كنند! اين روش غيراصولي هفت سال است كه ادامه دارد و اكنون به مرحله‌اي رسيده است كه قابل استمرار نيست.

متأسفانه آقايان مسئولان اين واقعيت را به دليل اينكه مستقيماً با مردم سروكار ندارند لمس نمي‌كنند. آنها با تشريفات و حفاظت به اينجا و آنجا مي‌روند و به دليل مواظبت‌هائي كه در اطرافشان صورت مي‌گيرد فقط با آفرين گوها و تحسين كنندگان و ستايشگران مواجه مي‌شوند و نمي‌دانند مردم عادي در كوچه و خيابان و مغازه‌ها و تاكسي‌ها و اتوبوس‌ها درباره آنها و عملكردشان چه قضاوتي دارند. طبيعي است افرادي كه فقط تحسين‌ها و بله قربان‌ها را مي‌شنوند، مشكلات را يا نبينند و يا به گردن ديگران بياندازند و براي خودشان جايگاهي تصور كنند كه كمتر از مديريت جهاني كسر شأنشان باشد!

4 - قاطبه مردم ايران، با نظام جمهوري اسلامي مشكلي ندارند و حفظ اين نظام را كه خود تأسيس كرده‌اند از وظايف حتمي خود مي‌دانند و براي تداوم و تقويت آن مي‌كوشند. اما حساب اصل نظام را بايد از حساب افراد جدا كرد. افراد، نبايد نظام را تيول خود بدانند و هر طور كه مي‌خواهند با مردم رفتار نمايند و در قبال عملكردهاي خود هيچ حسابي پس ندهند. مردم حق دارند بپرسند در يك كشور قدرتمند و با ثبات چگونه ممكن است قيمت دلار ظرف چند ساعت چند صد تومان افزايش يابد و ظرف چند روز چند برابر شود؟ اين تغييرات غيرعادي، اگر به خارج نسبت داده شود و يا حتي به اخلالگران اقتصادي داخلي مستند شود باز هم نشانه ضعف مسئولين اجرائي است. دولت نمي‌تواند مسئوليت خود را در قبال اين نابساماني‌ها انكار كند و دشمن را چنان قدرتمند جلوه دهد كه نمي‌توان در برابر آن كاري انجام داد.

در كشور ما عموم مردم طرفدار قانون و ضابطه مندي در كليه امور به ويژه مسائل اقتصادي هستند و براي موفقيت كارگزاران نظام همواره همكاري‌هاي لازم را با آنان در كليه زمينه‌ها انجام مي‌دهند. دولتمردان، با بهره مندي از اين همراهي مردم اين امكان را دارند كه با هرگونه اخلالي برخورد كنند و اجازه ندهند اخلالگران به اهدافشان برسند. بدين ترتيب، سؤال اساسي اين است كه چرا مسئولان از آمادگي مردمي براي جلوگيري از اين ناهنجاري‌هاي اقتصادي استفاده نمي‌كنند؟

براي حل معضلات اقتصادي و برطرف كردن مشكلات مردم، هنوز هم دير نشده است. اعتراف دولتمردان به اشتباهات خود همراه با يك عذرخواهي ساده از مردم و سپس با عزم جزم اقدام كردن به جبران اشتباهات با استفاده از نظرات كارشناسان، بهترين راه حل است. هر چند در فرهنگ دولتمردان ما اعتراف به اشتباه و عذرخواهي از مردم جايگاهي ندارد، اما آنها بايد بدانند كه اين اقدام، تأثير شگرفي بر افكار عمومي دارد و مردم را براي كمك كردن به مسئولين در حل مشكلات بسيج خواهد كرد. آيا مسئولان اجرائي ما واقعيت‌ها را خواهند ديد و از اين اهرم قدرت استفاده خواهند كرد؟

رسالت:آيا فتنه ديگري در راه است؟‏

«آيا فتنه ديگري در راه است؟»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دکتر حامد حاجي حيدري است كه در آن مي‌خوانيد؛

•‏تا سال هزار و سيصد و هشتاد و هشت، رقابت‌هاي سياسي، متکي بر جبهه‌بندي کوبنده ايدئولوژيک بود، و اين جبهه‌بندي ايدئولوژيک، هر هشت سال يک بار، مردمي را که براي حفظ "اصل اسلام"، احساس خطر مي‌کردند، و واقعاً احساس خطر مي‌کردند، به گسترده‌ترين وجهي به پاي صندوق‌هاي رأي مي‌کشانيد.

•‏ هر چند، اغلب، بزرگان دو جناح سياسي، اصرار داشتند که نبرد انتخابات، رقابت برادران، يا رقابت بين سليقه‌هاست، ولي اين‌ها، همه تعارف بود؛ نبرد دو جناح، عملاً يک نبرد فرقه‌اي کوبنده ميان نيروهاي انقلاب بود.

•‏ خب، پس از رويدادهاي سال هشتاد و هشت، که ناخواسته، يکي از دو جناح رفت و در باغ سفارت و بي بي سي، مشغول خوردن پلو شد، فضا فراهم گرديد که در متن جناح مقابل، رقابت‌هايي فعال شود که خصوصاً از سال گذشته، همچون رقابت پيشين چپ و راست، رنگ و بوي خشني به خود گرفت.

•‏ رقابت امروز، ميان (1) اصولگرايان، (2) جبهه پايداري، و (3) خط دولت، يک رقابت تند و شکننده است، که مي‌توان توقع داشت که لااقل به اندازه نبردهاي جناحي گذشته تلفات داشته باشد. شمار زيادي از افرادي که دلسوز و متعهدند، متهم خواهند شد، و بسياري از حکما و فضلا، از بيم ناتواني از مداخله مؤثر در فضاهاي فتنه‌آلود پياپي، شتر انقلاب را به حال خود رها خواهند کرد.

•‏ سئوال من اين است که آيا اين نحو رقابت کوبنده قابل اجتناب نيست؟

‏•‏ آيا براي ادامه انگيزه‌هاي مردم براي مشارکت در انتخابات، رقابت‌هاي کوبنده ايدئولوژيک لازم است؟

•‏ آيا مي‌توان واقعاً جنگ ميان عقيده‌ها را به رقابت‌هاي فني برادران بر سر سليقه‌ها تبديل کرد؟

•‏ به عبارت ديگر، آيا رقابت سياسيون، مي‌تواند سنخي از امر به معروف و نهي از منکر دو گروه شود که هر دو، در يک جبهه ايدئولوژيک هستند؟

•‏ اين فرمول، دقيقاً چيزي است که نيست. آنچه امروز، در رقابت‌هاي سياسي درون جمهوري اسلامي در شرف وقوع است، بازتوليد همان دوگانگي‌ها با همان ميزان خشونت و خصومت است؛ شايد بيشتر.

•‏ دموکراسي و نهادهاي معيوب‌اش و خصوصاً مطبوعات بيمار و پرخاشگر، امروز، فوتبال را به افليج و انسداد کامل رسانده‌اند، و دو روز بعد، سراسر جامعه را خشک و تسليم خواهند کرد. کپي‌برداري جنبه‌هاي سطحي مردم‌سالاري، بدون چارچوب‌هاي لازم بومي مورد نياز، برون‌دادهاي غير قابل تحملي را توليد کرده است. اين نوع از مردم‌سالاري، مطبوعات مخرب، رقابت‌هاي سياسي ويرانگر، بي‌ادبي‌هاي ناجور، و ناهمسازي‌هاي مستمر را به جامعه ما تزريق کرده است و همه را آزار مي‌دهد. در نهايت، اين وضع، به بي‌ميلي گسترده براي ورود و مشارکت در امور عمومي منجر خواهد شد.

•‏ من، در آستانه انتخابات رياست جمهوري آتي که از هم‌اکنون نشان مي‌دهد، آبستن فتنه و خصومت مجدد است، وظيفه خردمندان اين جامعه را دفع شر مقدر مي‌دانم. آشکار است که گفتگوها به درستي صورت نمي‌گيرد. آشکار است که خصومت‌ها، جاي قضاوت‌ها را گرفته است. تعارف‌بردار نيست که نبرد به نام عقيده‌ها، جاي رقابت سليقه‌ها را گرفته است. و روشن است که آن چه در ميان است، گفتگوهاي فني و تکنيکي بر سر حل مسائل نيست؛ تسويه حساب‌هايي است که به نام اصول کلي صورت مي‌گيرد. و در اين خبط و خطا، همه طرف‌ها کم و بيش مقصرند.

‏ ‏ تز اصلي
‏•‏ دقيقاً منظور از رقابت سليقه‌ها، به جاي نبرد به نام عقيده‌ها چيست؟

‏•‏ آن چه من از اين عبارت مي‌فهمم، اين است که افراد دخيل در رقابت، در اصول کلي مندرج در منويات کلي فقيه جامع‌الشرايط حاکم شرع، مشترک‌اند، و تنها به لحاظ فني و تکنيک‌هاي تحقق اصول، اختلاف نظر دارند.

•‏ رابطه رقباي سلايق، از فرمول "رُحَمَاء بَينَهُمْ" (فتح/29) + "َلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ" (کهف/6) تبعيت مي‌کند.

•‏ رابطه آن‌ها بر سبيل امر به معروف و نهي از منکر، و مشفقانه است.
•‏ تحقق اين قواعد عمومي، بر شرايط واقعي رقابت سياسي، تمرکز رقابت‌ها بر سر "مسائل فني" را ايجاب مي‌کند.

•‏ يک بخش از ماجرا برمي‌گردد به اين که آيا جناح‌هاي سياسي و فکري حاضر، آماده ورود فعال و معنادار در رقابت‌هاي فني هستند؟ يک فرض آن است که چون چنين آمادگي‌اي را ندارند، رقابت‌ها را به سمت کليات غيرفني مي‌کشانند که خود و ديگران توان اداره آن را دارند.

‏‏ برهان اول: ارزش‌ها و معيارهاي مشترک
•‏ اگر مردم‌سالاري ديني را به عنوان تحقق گسترده امر به معروف و نهي از منکر بينگاريم، آن وقت، بايد پذيرفت که مردم‌سالاري ديني، مستلزم سطح قابل ملاحظه‌اي از بلوغ و پختگي اجتماعي است.

•‏ تحمل امر به معروف و نهي از منکر، بردباري، و در عين حال، توان مسئولانه‌اي براي پيشبرد برنامه‌هاي مردم‌سالارانه، ويژگي لازم عامليت‌هاي مردم‌سالاري ديني است. بايد بپذيريم که ايام رونق و افول مردم‌سالاري ديني، تابع مستقيمي از ميزان فرهيختگي جامعه ديني است. شهروند قدرتمند و حکيم (با بصيرت)، يکي از الزامات شکل‌گيري مردم‌سالاري ديني است. انسان، در درون جامعه، به عنوان فردي آزاد، مختار و داراي آگاهي شکل گرفته و به او مسئوليّت‌هايي وانهاده شده و اختياراتي واگذار گرديد.

•‏ مردم‌سالاري ديني را بايد حاصل جهاد "عميق" + "مستمر" اجتماعي، و دستاورد تحولات فکري و فرهنگي به شمار آورد. جايي که افراد از ماهيّت مسايل اجتماعي آگاه نمي‌شوند، يا ابزارهاي موجود از جواب‌گويي به اين مشکلات ناتوانند، فرصت‌هاي مشارکت اجتماعي و حس قوي اجتماعي هم پايين‌تر خواهد بود.

•‏ شهروند نيرومند امروز، به عنوان يکي از پيام‌ها يا برآيندهاي حجم وافر اعتماد شناخته مي‌شود، آن‌چه که در اعتماد، بيش از همه موجبات شکل‌گيري اين مهم را در بر دارد، روابط برابر و افقي ميان افراد درون گروه يا، حتي، ميان گروه‌هاي مختلف است.

•‏ روابط ميان کنشگران اجتماعي و تأثير و تأثيرات آن‌ها بر يکديگر، محيط اطراف آن‌ها را به صورت شبکه‌اي با هنجارها، ارزش‌ها و قواعدي مانند اعتماد و مشارکت تبديل نموده، و بدين‌سان، موجب توان ايجاد تغيير در وضعيت سياسي مي‌گردد.

•‏ همه روابط، تعاملات و همکاري‌ها، ريشه در ارزش‌ها و معيارهاي جامعه دارند. چنين ارزش‌ها و هنجارهايي افراد را فارغ از هر گونه دغدغه‌اي به ايفاي نقش‌ها و اعمال خويش ترغيب مي‌کند.

‏ ‏برهان دوم: اعتماد
‏•‏ خب؛ به اتکاء ارزش‌ها و معيارهاي مشترک، اعتماد پديد مي‌آيد، که به افراد کمک مي‌کند تا يکديگر را به عنوان "خودي" تلقي کنند و نسبت به يکديگر، تعهد "رُحَمَاء بَينَهُمْ" + "لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ" احساس نمايند.

•‏ اعتماد، متکي به فرض کلي رأفت يا دست کم پرهيز از خصومت از جانب طرف‌هاست. اعتماد، دست‌مايه اصلي غلبه بر مسايل کنش جمعي و تسهيل اقدامات مشترک جمعي است. مشارکت فعال در امور عمومي، زندگي نهادي قوي، و روابط افقي نيرومند متقابل و مبتني بر همکاري، نتيجه وجود اعتماد است.

•‏ اعتماد را مي‌توان وجود مجموعه بسنده‌اي از ارزش‌ها و هنجارهاي نيرومند تعريف کرد که اعضاي گروهي که همکاري و تعاوني ميانشان لازم است، در آن سهيم هستند.

شکل‌گيري اعتماد، مستلزم، شفافيت قواعد مرزبندي‌ها نيز هست. لغزش در مرزبندي‌هاست که اعتماد را مي‌گسلد. اعتماد، حاصل شبکه‌اي بادوام از روابط کم و بيش نهادينه شده آشنايي و شناخت متقابل است.

•‏ روابط اعتماد در سه حوزه، خود را نشان مي‌دهند: نخستين حوزه، اعتماد شهروندان به همشهري‌هاي خود يا مقوله فرعي دنياي ديگران است. حوزه دوم اعتماد به نخبگان سياسي يا نخبگان ساير بخش‌ها از قبيل نمايندگان مذهبي، رسانه‌ها، پليس، دادگاه، ارتش يا پزشکان است. اعتماد نخبگان به يکديگر سومين حوزه اعتماد را تشکيل مي‌دهد. هر سه نوع اعتماد، البته، راه را براي تعامل اجتماعي و گسترش امر به معروف و نهي از منکر با فرمول "رُحَمَاء بَينَهُمْ" + "لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ" باز مي‌نماياند.

•‏ فرهنگ امر به معروف و نهي از منکر، هنگامي در جامعه پا مي‌گيرد که اکثريّت قابل ملاحظه‌اي از افراد و گروه‌هاي اجتماعي و احزاب سياسي، حق موجوديّت يکديگر را به رسميت بشناسند و اصل عدم برتري بالقوّه ميان يکديگر را پذيرفته، بر اين اصل، تفاهم اصولي داشته باشند و شفقت و خيرخواهي حاصل از اين تفاهم را ملاک عمل و اساس رقابت سياسي و اجتماعي خود قرار دهند. بر اين مبنا، فرهنگ شفقت و صلح پايدار، چيزي جز تعميم فرهنگ امر به معروف و نهي از منکر نيست. احترام و به‌رسميت‌شناسي، در عين، عدم بي‌تفاوتي اخلاقي و تلاش براي تداوم شرايط اخلاقي همزيستي. اگر فرهنگ امر به معروف و نهي از منکر که به عنوان مجموعه روابط و اساس فکري بينش جامعه مردم‌سالاري ديني بيان مي‌شود پذيرفته گردد، امکان تجديد حيات انحصارطلبي و ديکتاتوري به مرور زمان ريشه‌کن مي‌کند.

‏ ‏ برهان سوم: هيئت‌هاي اجتماعي
‏•‏ حاصل اشتراک در ارزش‌ها و معيارها، و اعتماد، و شفافيت مرزبندي‌ها، تشکيل هيئت‌هاي اجتماعي به عنوان شبکه‌هاي مشارکت است که به نوبه خود، بر تحکيم و گسترش خود اعتماد نيز اثرگذارند.

•‏ هيئت‌هاي اجتماعي، مجموعه تشکل‌هاي اجتماعي و سياسي قانونمند و مستقل گروه‌ها و اقشار اجتماعي است که از يک طرف، تنظيم کننده خواست‌ها و ديدگاه‌هاي اعضاي خود بوده و از طرف ديگر، منعکس‌کننده اين خواست‌ها و ديدگاه‌ها به نظام سياسي و جامعه جهت مشارکت در تصميم‌گيري‌هاي اجتماعي و سياسي است. هيئت‌هاي اجتماعي، شهروند قدرتمند را تثبيت کرده و به نهادها و ارگان‌هاي اجتماعي موجود معرفي مي‌نمايد.

•‏ وجود شبکه‌هاي مشارکت اجتماعي در هر جامعه‌اي، بيان‌گر ميزان اعتماد آن مي‌باشد. هر قدر شبکه‌هاي مشارکت، در يک جامعه گسترده‌تر باشد، نتيجه مي‌گيريم که اعتماد غني‌تري بين اعضا جريان دارد، و وقتي افراد تصميم مي‌گيرند که به گوشه‌اي بخزند و سر خويش گيرند و به کار خويش بروند، آن وقت، واضح است که مکانيسم‌هاي اعتمادساز کار خود را بدرستي انجام نمي‌دهند. در جوامعي که اعتماد اجتماعي و همکاري متقابل بين افراد ضعيف است، گسيختگي و شکاف‌هاي ژرفي ميان گروه‌ها مشاهده مي‌گردد. در چنين جوامعي، بايد انتظار فتنه و پارانوياي گسترده اجتماعي (همه‌دشمن‌پنداري‌ها) را داشت. و به استناد شرايط موجود، من فکر مي‌کنم که مجدداً، به سوي يک فتنه جديد گسيل مي‌شويم.‏

سياست روز:شما رئيس‌جمهور هستيد؟

«شما رئيس‌جمهور هستيد؟»عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم محمد صفري است كه در ان ميخوانيد؛به ياد ندارم روساي جمهور پيشين کشورمان به طور علني و آشکار بگويند، اگر حضور ما برايتان سخت است، يک خط مي‌نويسيم، خداحافظ!

اگر هم چنين چيزي بوده، در خفا بوده نه آشکار، شايد روساي جمهور پيشين هم از تحمل اين مسئوليت سنگين خسته شده بودند و ديگر نمي‌توانستند، به وظايف خود عمل کنند و استعفايي را هم خدمت رهبر معظم انقلاب عرضه کرده بودند اما، هيچگاه آشکارا براي رسانه‌ها و انظار عموم به اين صراحت مطرح نکرده‌اند، شايد هم من اشتباه مي‌کنم و اگر چنين است، دوستاني که از اين ماجرا اطلاعي دارند و به يادشان هست که روساي جمهور پيشين کشورمان طرح موضوع استعفاي خود را رسانه‌اي کرده‌اند، به ما هم بگويند تا ما نيز مطلع شويم که هر چند، آن هم اگر بوده است مورد نكوهش است.

آقاي رئيس‌جمهور! انتظارات به خاطر اين که شما مورد حمايت رهبر معظم انقلاب بوده‌ايد، بسيار بيشتر است. اين انتظارات و توقعات بيشتر هم مي‌شود به اين خاطر که شما با شعارهايي وارد رقابت‌هاي انتخاباتي شديد که خوشايند مردم بود.

آقاي رئيس‌جمهور! شما هنگامي که رئيس‌جمهور مي‌شويد، ديگر متعلق به خودتا
ن نيستيد، متعلق به کل ايران اسلامي هستيد پس به همين راحتي نمي‌توانيد از مسئوليت شانه خالي کنيد و به راحتي بگوييد دو خط مي‌نويسيم و خداحافظ!

آقاي رئيس‌جمهور! شرايط کشور در وضعيتي نيست که بخواهيد اينگونه مسائل را مطرح کنيد. اگر خسته از مشکلات و گرفتاري‌هاي مسئوليتي هستيد که به گردن شماست، مسئوليت، امنيت و آسايش نمي‌آورد. مسئوليت براي رفع گرفتاري‌هاي يک کشور و برقراري آسايش و امنيت براي مردم جامعه است.

آقاي رئيس‌جمهور! سال پاياني دوران رياست جمهوري شماست، ۹ ماه ديگر انتخابات رياست جمهوري يازدهم برگزار مي‌شود.

فکر مي‌کنيد طرح اين موضوع با توجه به زمان باقي مانده دوران رياست جمهوري شما زمان مناسبي است؟! قطعا نه. شما نسبت به مسئوليتي که به واسطه انتخاب مردم و تنفيذ رياست جمهوري از سوي رهبر معظم انقلاب و سوگندي که ياد کرده‌ايد، وظيفه داريد تا آخرين لحظه مسئوليت خود باقي بمانيد و پاسخگو باشيد.

آقاي رئيس‌جمهور! خواست مردم جامعه آرامش سياسي و اقتصادي است. وظيفه دولت و شخص رئيس‌جمهور در قانون اساسي گنجانده شده است. ساماندهي امور و رتق و فتق اداره کشور، از وظايف رياست جمهوري، با همراهي اعضاي هيات دولت است. ساماندهي اقتصادي، امور فرهنگي، مسائل اجتماعي، سياسي و بين‌المللي از وظايف دولت حاکم است. دولت وظيفه تامين معيشت مردم را دارد. چه مردمي که به رئيس‌جمهور راي داده‌اند و چه راي نداده‌اند.

آقاي رئيس‌جمهور! توقع نمي‌رفت اينگونه سخن بگوييد. شما رئيس‌جمهور هستيد. تاثير سخن شما از تاثير سخن ديگر مسئولين دستگاه‌هاي کشور در فضاي افکار عمومي بيشتر است. از اين تاثير بهتر است که براي مواردي استفاده شود که گره از کار فرو بسته بگشايد، نه بيفزايد.

دوره رياست جمهوري شما هم به پايان خواهد رسيد. آنگاه نقدهاي بيشتري از عملکرد مثبت و منفي دوران رياست جمهوري شما خواهد شد.

دشمني‌ها هست، دوستي‌ها هم هست. هر کس که منصف باشد، عادلانه نقد مي‌کند و هر کس بي‌انصاف، با دشمني به نقد عملکرد ۸ سال رياست جمهوري شما خواهد پرداخت. آنچه مي‌ماند، مهر و محبتي است که در دل ملت، براي ايران اسلامي نهادينه شده، اين ملت براي ماندگاري كشورشان همه سختي‌ها و بي‌مهري‌ها را تحمل خواهند کرد. اما اگر از خودي باشد، زخمي مي‌شود در دل که درمانش هم سخت خواهد بود.

تهران امروز:شیپور جنگ در ترکیه

«شیپور جنگ در ترکیه»عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم دكتر حسن هاني زاده است كه در آن مي‌خوانيد،موافقت اخیر پارلمان ترکیه با طرح رجب طیب اردوغان نخست‌وزیر ترکیه برای حمله به کشورهای متجاوزبه مثابه نواخته شدن شیپور جنگ در این کشور تلقی می شود. موافقت پارلمان ترکیه برای حمله احتمالی ارتش به داخل خاک سوریه در پی سقوط چند راکت به روستای «اکجا قلعه» در اراضی ترکیه صورت گرفت که طی آن 5 تبعه ترکيه کشته و9 نفر دیگر مجروح شدند.

بروز یک سلسله تنش های مرزی میان سوریه وترکیه پیامدهای خطرناکی نه تنها برای دو کشور بلکه برای منطقه به دنبال خواهد داشت زیرا شرایطی مشابه شرایط جنگ بالکان در سال 1990 در منطقه حساس خاورمیانه به‌وجود خواهد آورد. با اینکه هنوز مشخص نیست چه فرد یا افرادی وبا چه هدفی روستای «اکجا قلعه» را با راکت هدف قرار داده‌اند اما قطعا دولت سوریه در شرایطی نیست که بخواهد وارد یک جنگ تمام عیار با همسایه خود ترکیه بشود.

دولت سوریه یک تیم نظامی را ماموربررسی موضوع کرده و وزیر اطلاع رسانی این کشور مراتب تاسف خود را از بروز چنین حادثه ای ابراز داشته است. شورای امنیت سازمان ملل بلافاصله با صدور بیانیه ای ضمن محکوم کردن اینگونه حوادث از دولت سوریه خواست تا حق حاکمیت کشورهای همسایه را محترم بشمارد.

سازمان آتلانتیک شمالی «ناتو» نیز با تشکیل نشست فوق‌العاده ای اعلام کرد از دولت ترکیه در مقابل سوریه حمایت خواهد کرد. مواد 4و5 آيین‌نامه ناتو صراحت دارند که هر گاه یکی از کشورهای عضو ناتو از سوی کشور دیگری مورد تهدید قرار گیرد این امربه مفهوم تهدید کلیه کشورهای عضو ناتو تلقی می‌شود.

لذا صرف‌نظر از اینکه حمله به روستای آکجا قلعه در خاک ترکیه مشکوک به نظر می‌رسد اما ترکیه تلاش می‌کند تا با استفاده از فضای موجود وتشدید خشونت‌ها در سوریه به نیابت از ناتو علیه این کشور وارد عمل شود. طی 19 ماهی که از بحران سوریه می گذرد آمریکا، عربستان، ترکیه، عربستان وقطر کلیه امکانات لجستیکی، تسلیحاتی و مالی خود را در اختیار گروه های تروریستی سوریه قرار داده‌اند اما موفق به سرنگونی دولت بشار اسد نشده‌اند.

در طول این مدت قطر وعربستان از طریق ترکیه مبلغ 36 میلیارد دلار کمک مالی برای گروه های مسلح سلفی ووهابی سوریه ارسال کرده‌اند اما ظاهرا همه کمک های مالی به دست ارتش آزادیبخش سوریه نرسیده است. ظاهرا ترکیه حق «ترانزیت» این کمک مالی رابیش از تعرفه‌های بین المللی!! دریافت کرده تا جايی که رهبران گروه های تروریستی تنها به دریافت مبلغ 8 میلیارد دلار کمک مالی اعتراف کرده‌اند.

بروز اختلاف میان فرماندهان ارتش آزادیبخش سوریه به رهبری سرهنگ ریاض الاسعد با دولت رجب طیب اردوغان بر سر مبالغ مالی ارسالی از قطر وعربستان موجب شد تا دولت ترکیه فرماندهان این ارتش را از شهر انطاکیه اخراج کند.

آفرينش:تحريم هاي گازي و افزايش فشارها بر ايران

«تحريم هاي گازي و افزايش فشارها بر ايران»عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم حميد رضا عسگري است كه در آن مي‌خوانيد؛در پي تحريم هاي نفتي، اتحاديه اروپا قصد دارد واردات گاز از ايران را نيز به عنوان بخشي ديگر از تدابير جديد براي افزايش فشارها عليه كشورمان در زمينه پرونده هسته اي ممنوع كند.

براين اساس دولت‌هاي اروپايي و آمريكا به دنبال راههاي جديدي براي تحت فشار گذاشتن ايران براي عقب نشيني از برنامه هسته اي خود هستند. تحريم‌هاي كنوني سرمايه گذاري در بخش گاز ايران و نقل انتقال درآمدهاي گازي و انرژي را شامل مي‌شود كه مي تواند تاثير بسزايي در اوضاع كشورمان داشته باشد. درهمين زمينه لازم است به آثار و تبعات اين اقدام و راه هاي جلوگيري از آن تاملي داشته باشيم.

با استناد به گفته مقامات و مسولان كشور، شاهديم كه تحريم صادارات نفت كشورمان و جلوگيري از نقل و انتقال درآمدهاي نفتي با تحريم بانك مركزي چه فشاري را بر كشور وارد كرده و چه تبعاتي را به بار آورده است. كاهش درآمدهاي ارزي ايران درچند وقت اخير هرچند دليل اصلي نوسانات ارزي نبوده، اما يكي از دلايل مهم تلقي شده است. تبعات اين تحريم ها به شدت باعث افزايش فشار به توليد كنندگان و به تبع آن مصرف كنندگان و مردم عادي شده است.

اما در وضعيت فعلي كه بحث تحريم هاي گازي كشورمان مطرح شده ضروريست مسولان كشورمان با نگاهي پيشگيرانه به اين قضيه نگاه كنند و با استفاده از ديپلماسي فعال مانع از تحقق آن شوند. برخي سياسيون كشور كه معتقدند تحريم‌ها باعث افزايش استقامت مردم مي گردد، اگر مردم ما با صبر در مقابل اين تحريم ها ايستاده اند دليل نمي شود كه مسولان در تكاپوي جلوگيري از اقدامات عليه كشورمان نشوند.

با تحريم گاز كشورمان بخشي ديگر از درآمدهاي كلان ارزي ما از بين خواهد رفت، نگاهي به وضعيت ارز درچند روز اخير مي تواند هزاران ناگفته را از وضعيت بازار ارز درآينده به ما نشان دهد. با توجه به رقم بالاي واردات در كشورمان، قطعا كاهش درآمدهاي ارزي وضعيت بسيار بدي را براي مردم ايران به وجود خواهد آورد و با مشكلات معيشتي روبه رو خواهيم شد.

تحريم هاي گازي در حالي مطرح شده است كه عظيم ترين بخش صادرات گاز ايران به اروپا از طريق تركيه صورت مي گيرد. اگر تركيه بخواهد به تحريم هاي اروپا بپيوندد قطعاً مشكل عظيمي در بخش درآمدهاي ارزي گريبان ايران را خواهد گرفت. لذا ضروريست تا كشورمان با ديپلماسي فعال و سريع با دولت هايي كه مي توانند نقشي در جلوگيري و تعديل تحريم هاي ايران داشته باشند، مانع از خصومت هاي غرب با ايران گردند.

همانطور كه گفته شد اين اقدام اتحاديه درراستاي فشار به خاطر پرونده هسته‌اي كشورمان بوده است. لذا ضروريست تا تيم مذاكره كننده ايران، ديپلماسي هسته اي را فعال تر كنند و با ابهام زدايي از پرونده هسته اي مانع از فشارهاي جديد شوند. شفاف سازي‌هايي كه ايران همواره از آن ياد مي كند، مي تواند راهگشاي ما در جلوگيري از تحريم هاي آتي باشد. نبايد اجازه دهيم تا
فرصت هاي موجود بسوزد و به معضل تبديل شوند!

وطن امروز:برای تی‌کش سازمان ملل؛سرآرمان‌ها و ملك ري!

«برای تی‌کش سازمان ملل؛سرآرمان‌ها و ملك ري!»عنوان يادداشت روز روزنامه وطن امروز به قلم حسين قدياني است كه در آن مي‌خوانيد؛لااقل به احترام رای ملت، حرمت عرق جبین پابرهنه‌ها، خود را به ندیدن و نشنیدن می‌زنیم، همان که نامش «مصلحت» نهاده‌اند و فرض می‌کنیم در این «پیچ تاریخی» دیر چرخاندیم‌ پیچ تلویزیون را و از ریاست محترم قوه مجریه هیچ نشنیدیم الا که «بیاییم همه با هم دست در دست یکدیگر کشور را بسازیم و مشکلات را حل کنیم».

لااقل به احترام رای ملت، حرمت عرق جبین پابرهنه‌ها، خود را به ندیدن و نشنیدن می‌زنیم، همان که نامش «مصلحت» نهاده‌اند و فرض می‌کنیم در این «پیچ تاریخی» دیر چرخاندیم‌ پیچ تلویزیون را و از ریاست محترم قوه مجریه هیچ نشنیدیم الا که «بیاییم همه با هم دست در دست یکدیگر کشور را بسازیم و مشکلات را حل کنیم».

قصه ما کمی بیش از حد غصه‌دار است. انگار با مظلومیت بریده‌اند ناف حزب‌الله را. تا هم الان چیست مهم‌ترین طعنه‌ای که لوامین به حزب‌الله می‌زنند؟ از «فارس» بگیر تا «کیهان»، از فلان وبلاگ بسیجی بگیر تا بهمان سایت حزب‌اللهی، از همین «وطن‌امروز» بگیر تا «پنجره»، از «بذرپاش» بگیر تا «حاج‌حسین شریعتمداری»، حتی از «سعید تاجیک» بگیر تا «حاج‌سعید قاسمی» آنکه می‌خواهد حال ما را بگیرد و تیکه بپراند، وصله «حامی دولت» را می‌چسباند به پیشانی ما. و متاسفانه «تیکه حقی» است این طعنه که اگر ما حامی دولت نیستیم، پس کیستیم؟! هر آدمی از نردبانی بالا می‌رود.

روی دوش رای ما بود که احمدی‌نژاد شد رئیس‌جمهور. اگر سپاه نبود، امام گفت «کشور نبود» و گمانم اگر سپاه نبود، اگر بسیجی سینه سپر نمی‌کرد، اگر حسین غلام کبیری حزب‌اللهی شهید نمی‌شد، اگر شورای نگهبان نبود، اگر آیت‌الله جنتی نبود، اگر به‌زعم رئیس‌جمهور؛ «رسانه‌های نهادهای امنیتی» نبودند، اگر 9 دی نبود و اگر امثال همین خبرنگار مظلوم فارس نبودند، چپ، راست، کارگزار، دست در دست آقازاده‌های هاشمی دولپی می‌خوردند حضرت خدمتگزار را. آن روزها سیاسی بودن رسانه‌های نهادهای امنیتی البته مانعی نداشت! ما اما سیاسی بودیم که شورش اشراف بر جمهور را، توطئه را فهمیدیم. ما سیاسی بودیم که اجازه ندادیم رای مردم روستانشین لب مرز گم و گور شود. ما سیاسی بودیم که از پیله کرم فتنه، پروانه صیانت از آرای توده‌ها به دنیا آمد.

ما سیاسی بودیم که در تقابل گفتمان ساده‌زیستی، انقلابی‌گری، استکبارستیزی، مردمداری، خدمت‌رساني، عدالت‌‌محوری، مقاومت و گفتمان‌براندازی، رای به احمد‌ی‌نژاد دادیم. اگر ما سیاسی نبودیم، خیال می‌کردیم چون سابقه درخشان آقای هاشمی اصلا و اصولا قابل قیاس با سابقه جناب احمدی‌نژاد نیست، پس گور بابای رای پایین‌شهری‌ها. ما اما همچنان سیاسی خواهیم ماند. ما قبل از آنکه رسانه نهادهای انتصابی باشیم، رسانه فریاد مظلومیت پابرهنه‌هایی هستیم که دیروز به احمدی‌نژاد به درستی رای دادند و امروز به خاطر گرانی، از قوه مجریه به درستی شکایت دارند.

ما فکر نمی‌کنیم میان دولت محترم و ملت شریف فاصله‌اي وجود داشته باشد، لیکن خدای نخواسته اگر دولت، صدای‌گلايه توده‌ها را نشنود و پاسخگو نباشد، ما ملت را به دولت نمی‌فروشیم. ما از احمدی‌نژاد عزیز هم به خاطر ملت بود که دفاع کردیم. اصل برای ما ملت است. آن را که باید خشنود کرد، ملت است، نه خبرنگار روزنامه‌ای که دیروز کارگزار بود علیه خدمتگزار، اما امروز تا بناگوش، باز شده نیشش! بعضی رسانه‌های داخلی رسما رسانه نهادهای امنیتی کاخ‌سفیدند. کاش بداند آقای رئیس‌جمهور که رسانه سپاه بودن افتخار است، آن بد است که تو رسانه سیا باشی، علیه رای توده‌ها در سال هشتاد و اشک.

و از این بدتر، آن است که تو با عالم و آدم و گبر و یهود و اوباما و همه و همه خواهان رابطه باشی، الا همان نهاد که اگر نبود رای تو در بلبشوی آشوب، خورده می‌شد. این رسم وفا نیست. ما احمدی‌نژاد را قهرمان همان آرمان‌هایی می‌خواهیم که با رای انبوه توده‌ها مواجه شد. چه می‌ماند از رئیس قوه مجریه، بی‌عدالت، بی‌روحیه انقلابی، بی‌مبارزه، بی‌خدمت؟! مردم اگر دنبال تقابل قوه مجریه با دیگر قوا می‌گشتند و خواهان دعوای رئیس‌جمهور با نهادهای امنیتی بودند، به جای احمدی‌نژاد، رای به گزینه روزنامه‌های شرق و اعتماد می‌دادند. آیا حرافی، آیا حمالی؟! به کدام منش رای داد ملت؟! آیا جز به او که می‌گفت: اگر قیافه من به درد ریاست‌ بر جمهور نمی‌خورد، به درد نوکری برای مردم که می‌خورد؟! از چه می‌گذرد مسیر نوکری؟! از خنده خبرنگار کارگزار یا کار و کار و کار؟!

کیهان از 100 به دولت نمره 90 می‌دهد اما دوم‌خردادی‌ها هنوز بابت بهتان تقلب، عذری نخواسته‌اند، یعنی هنوز که هنوز است قانونی نمی‌دانند رئیس‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد را! آقای رئیس‌جمهور! ملتفت باشید که خبرنگار اعتماد به شما دروغ گفت رئیس‌جمهور، چرا که بزرگ‌ترهایش اصلا شما را به عنوان رئیس‌جمهور قبول ندارند، حتی اگر هزاری هم به خبرنگار فارس بگویی ساکت! پیامکی را می‌بینی اما این را نمی‌بینی که از اساس، شما را و رای ملت را تقلب می‌خوانند!

کیهان از 100 به دولت نمره 90 می‌دهد اما دوم‌خردادی‌ها هنوز بابت بهتان تقلب، عذری نخواسته‌اند، یعنی هنوز که هنوز است قانونی نمی‌دانند رئیس‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد را! آقای رئیس‌جمهور! ملتفت باشید که خبرنگار اعتماد به شما دروغ گفت رئیس‌جمهور، چرا که بزرگ‌ترهایش اصلا شما را به عنوان رئیس‌جمهور قبول ندارند، حتی اگر هزاری هم به خبرنگار فارس بگویی ساکت! پیامکی را می‌بینی اما این را نمی‌بینی که از اساس، شما را و رای ملت را تقلب می‌خوانند!

من واقعا بنا نداشتم بعد از 7 روز همسفری با رئیس‌جمهور محترم، اینچنین آغاز کنم سیاسی‌نویسی را. در مدح احمدی‌نژاد، بگذار بگویم که خبرنگاران در چنین ماموریت‌هایی هرگز به گرد پای رئیس‌جمهور نمی‌رسند. از دوستان خبرنگار، چندتایی بودند که عصر هاشمی و خاتمی هم خبرنگار بودند و عازم ماموریت‌هایی مشابه. «وارویک» اگرچه نام هتلی است در محله منهتن اما آن عمارت شکلاتی، هتل نبود برای ما. محل کار ما بود تا پوشش دهیم اخبار رئیس‌جمهور را از صبح علی‌الطلوع تا پاسی از شب. نقد من به پاره‌ای از سخنان دکتر در نیویورک محفوظ اما پرکاری احمدی‌نژاد در مقایسه با دیگران نیز ملحوظ.

در نیویورک از نزدیک دیدم که دنیایی تشنه پیام حق ماست، ما اما اقتصادمان را گره به زلف پیامکی زده‌ایم که خیلی هم وجود خارجی نداشت! القصه، روز سخنرانی احمدی‌نژاد در سازمان ملل، از بالکن UN همه چیز را نشسته بودم به تماشا. تا نوبت به دکتر برسد، چندتایی رئیس‌جمهور آمدند و حرف زدند. هنگام سخنرانی ایشان، تی‌کش سازمان ملل داشت کارش را می‌کرد، محافظ‌ها داشتند کارشان را می‌کردند، تشریفات سازمان ملل و خدمات و کارمند و... به هکذا.

هر که، از ملیتی، از قومی، از دینی. همین که نوبت به نماینده جمهوری اسلامی رسید، از تی‌کش بگیر تا کارمند و از مامور تشریفات بگیر تا دیپلمات، جملگی کار روزمره خود در سازمان ملل را رها کردند و هرجا که می‌توانستند نشستند؛ از این بیلبیلک‌های مترجم چسباندند در گوش‌شان و با انگشت اشاره (بی‌آنکه نیاز باشد!) فشار مي‌دادند، بیلبیلک را که بیشتر و بیشتر و بیشتر ببینند چه می‌گوید نماینده جمهوری‌اسلامی. جوی بود دیدنی! آنقدر که بغض شعف می‌فشرد گلوی آدم را. ما در داخل مشغول شده‌ایم به عمر و زید و غافلیم که دنیای محرومان حتی در مقر سازمان ملل، چشم دوخته به پیام‌ ما.

برای تی‌کش سازمان ملل، آن سیه‌چهره گنده نمی‌دانم اهل کجا، تنگ شده دلم. خدا نکند بفهمد دعوای ارزی ما را. یانکی‌های بوگندو که پایتخت اقتصادی‌شان بیش از هر اودکلنی بوی گند فاضلاب + فست‌فود مانده می‌داد و موش... آری! موش، از در و دیوار متروی کثیف‌شان بالا و پایین می‌رفت، قبل و بعد از سفر احمدی‌نژاد، رسانه‌های خود را پر کرده بودند با جمله «احمدی‌نژاد! برو جهنم». آنقدر علیه نماینده جمهوری اسلامی سمپاشی کرده بودند که طبیعی‌‌ترین اتفاق ممکن این بود؛ مردم آمریکا جلوی هتل وارویک جمع شوند و خواهان اخراج احمدی‌نژاد از خاک آمریکا شوند.

به خدا طبیعی‌ترین اتفاق ممکن می‌توانست این باشد اما از آنجا که رسانه‌های آمریکا، نه رسانه مردم آمریکا، بلکه رسانه‌های نهادهای امنیتی کاخ‌سفیدند، قدرت تاثیر و خط‌دهی بر شهروندان آمریکایی ندارند. نظام سلطه برای آنکه چرخ شرکت‌های صهیونیستی بچرخد علی‌الدوام شهروندان خود را توصیه به «مصرف» می‌کند اما تی‌کش‌ سازمان ملل، مگر چقدر می‌تواند پول به جیب کاخ‌سفید بریزد با آن سوراخ بزرگی که جورابش داشت؟!

در این پیچ تاریخی که برج‌های افراشته منهتن، جلوی تابش نور خورشید بر سر مردم آمریکا را گرفته، پیچ تلویزیون جمهوری‌اسلامی باید ماه را نشان مردم دنیا دهد، یا دعوای گاه و بی‌گاه را؟!

فکر کنم سوءتفاهم شده! ما نه فقط حامی احمدی‌نژاد، بلکه حمال رسانه‌ای خدمات دولت برآمده از رای پابرهنه‌ها هستیم. دشمن احمدی‌نژاد، کسانی هستند که او را رئیس‌جمهور قانونی نمی‌دانند. ما اهل پیامک فرستادن نیستیم. ما به تشنگی مردم دنیا برای یک جرعه از پیام انقلاب اسلامی فکر می‌کنیم.

و البته معتقدیم آنکه سر آرمان‌هایش را ببرد، به ملک‌ ری نمی‌رسد. آقای احمدی‌نژاد! لطفا قهرمان آرمان‌هایت بمان.

مردم سالاري:براي انتخابات چگونه بايد فضاسازي کرد؟

«براي انتخابات چگونه بايد فضاسازي کرد؟»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم ميرزا بابامطهري‌نژاد است كه در آن مي‌خوانيد؛ شرايط اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي امروز جامعه پر رويداد ما از چند جهت نگران‌کننده است، اول از آن جهت که بي‌ثباتي اقتصادي و بلاتکليفي به همه اقشار جامعه آسيب مي‌رساند و بر اقشار ضعيف‌تر اين آسيب شکننده‌تر است. شرايط بد اقتصادي همه را نگران و مضطرب نموده و ناامني و ناهنجاري را افزايش داده است و بين مسوولين کشور هم در اين مورد اتفاق‌نظر وجود ندارد.

دوم از آن جهت که در شرايط خاصي قرار داريم و حدود 9 ماه ديگر دو انتخابات مهم به عنوان نماد مشارکت مردم در اداره جامعه را در پيش روي داريم. انتخابات شوراهاي اسلامي شهر و روستا و انتخابات دور يازدهم رياست جمهوري و لازم است آرام، آرام فضا را براي ورود به رقابت‌هاي سالم انتخاباتي بگشائيم و سطوح مختلف جامعه را برانگيزانيم براي حضور پرشور و آگاهانه.

سوم آنچه که در جهان مي‌گذرد و مطالباتي که ملت بزرگ ايران به واسطه راه استقلال که فرا روي خود گشوده است از يک سو و رسالت اسلامي، انقلابي که در برابر بيداري اسلامي و جنبش‌هاي ضد استبدادي و ضد ديکتاتوري بر دوش دارد، از ديگر سو، شرايطي حساس را پديد آورده است که بايد بسيار هوشمندانه، دقيق و براساس يک راهبرد معطوف به آينده گام برداشت. مهمترين و بلندترين قله اين شرايط، جلب مشارکت و حضور گسترده مردم در انتخابات‌هاي پيش روي است که اگر حاصل شود، بستر تحقق ساير برنامه‌ها و تغيير شرايط به نفع ملت و نظام را فراهم خواهد ساخت.

چنين مشارکتي نياز به فضايي مبتني بر اعتماد و آرام را مي‌طلبد. رفتار بر مبناي قانون و همراه با محترم شمردن نظرات و ديدگاه‌هاي گروه‌ها و اقشار مختلف اجتماعي و ايجاد شرايط عادلانه براي ديده‌شدن افکار و انديشه‌ها و شنيده شدن صداها و پاسخگو بودن در برابر سوالات و آماده بودن براي نقد سالم نظرات و عملکردها و تحمل منتقد، مخالف و رقيب مي‌تواند فضاسازي کرده و زمينه مشارکت با نشاط را فراهم آورد.

ايجاد چنين فضائي وظيفه قطعي رسانه‌ها به ويژه رسانه ملي و رسانه‌هاي نوشتاري و مجازي و تريبون‌هاي عمومي به ويژه تريبون‌هاي نمازهاي جمعه و مساجد و زيارتگاه‌ها و اماکن عمومي است. اگر چنين فضايي فراهم آيد، نهادهاي مدني و احزاب و گروه‌هاي سياسي امکان نقش آفريني خواهند يافت و همين نقش‌ها است که اگر ايفا شود انسجام اجتماعي و اميد افزايي را به دنبال خواهد داشت.

نکته مهم ديگر اعتمادسازي توسط قواي سه‌گانه است، قوه مقننه ابهامات و پرسش‌هاي مردم در مورد قوانين و نظارت بر اجراي آنها را پاسخگو باشد و قوه قضائيه از رسيدگي‌هاي عادلانه منطبق برقانون و رعايت يکسان قوانين براي همه، جامعه را مطمئن سازد و قوه مجريه به شفاف‌سازي فرآيندهاي اجرايي و فراهم ساختن امکان نظارت همگان اصرار داشته باشد و واقعيات زندگي مردم را در نظر گرفته و پاسخگو يا حداقل از نابساماني‌هاي پيش‌آمده در اين ايام عذرخواهي کرده و براي انتقال قدرت به منتخب مردم اعلام آمادگي نمايد.

اخلاق حرفه‌اي در چنين شرايطي از اهميت فوق‌العاده‌ برخوردار است و اخلاق حرفه‌اي يعني توجه به خوبي و بدي و بايد و نبايدهاي عمل مديريتي و اين غير از اخلاق ديني و عقيدتي است که همگان بايد واجد آن باشند. هر مجموعه اعم از قوه مقننه يا قضائيه يا اجرائيه وظايف خود را در برابر قانون و ملت احصا و عملکرد خود را به قضاوت بنشيند و خوب و بد و بايد و نبايد را پاسخگو باشد. اعتماد نتيجه تفاهم بر چنين رويکردي است و اگر اعتماد حاصل شد، مشارکت قطعي است، در فضاي بي‌اعتمادي نمي‌توان انتظار مشارکت و حضور فعال داشت.

متاسفانه مسائلي که در روزهاي اخير شاهد آن بوديم در جهت فضاسازي مناسب براي ورود به انتخابات نبود و در چنين فضايي مشارکت واقعي شکل نخواهد گرفت. چالش‌هاي اساسي فرا روي چنين ضرورتي فراوان است. تا دير نشده بايد چاره کرد تا جامعه فارغ از اين فضاي مه‌آلود به ارزيابي ديد‌گاه‌ها، توانمندي‌ها و ظرفيت‌سازي‌ها اهتمام نمايد و به انتخابي دست بزند که مشکلات را حل کند، نه آنکه بر مشکلات بيفزايد.

ملت ما:ايران بايد به حاميان تروريست‌هاي سوريه اولتيماتوم بدهد

«ايران بايد به حاميان تروريست‌هاي سوريه اولتيماتوم بدهد»عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم محمد صادق كوشكي است كه در آن مي‌خوانيد؛حدود 2ماه پيش گروهي از زائران ايراني توسط مخالفان اسد بازداشت شدند. اين در حالي است كه گردان البراء وابسته به ارتش آزاد سوريه ديروز در پيامي ويديويي به بشار اسد هشدار داد، چنان‌كه ظرف 48 ساعت آينده مخالفان بازداشت شده را آزاد نكند، 48 گروگان ايراني را اعدام خواهد كرد. اصل مسئله به عنوان يك مسئله اساسي بايد مورد توجه دولت جمهوري اسلامي قرار گيرد و نظام اسلامي وظيفه دارد كه تمامي شيوه‌ها و روش‌هاي ممكن و مطلوب را جهت حفظ جان گروگان‌ها به‌كار گيرد. درباره سوريه بايد چند نكته را مورد توجه قرار داد:

1- در روزهاي اخير فشار روي نيروهاي تروريست در سوريه افزايش پيدا كرده است و همين مسئله موجب شده است كه آنها دايما مجبور به عقب‌نشيني از مواضع خود باشند. لذا در دست داشتن گروگان‌هاي ايراني يك برگ برنده براي آنها شده است كه سعي دارند بيش‌ترين بهره ممكن را از اين امر ببرند.

2- بروز تنش ميان تركيه و سوريه و پيشرفت آن از جمله عوامل موثر بر فضاي سياسي سوريه بوده است، تا آنجا كه تروريست‌هاي وابسته به ارتش آزاد سوريه سعي دارند تا با سوءاستفاده از فضاي موجود از برگ برنده (گروگان‌هاي ايراني) استفاده لازم را ببرند.

3- هرچند كه به نظر مي‌رسد جمهوري اسلامي از تمامي ظرفيت‌هاي موجود خود جهت بازپس‌گيري گروگان‌ها بهره نبرده است، اما بايستي اين مسئله به عنوان يك اصل اساسي از سوي ايران مورد توجه قرار گيرد. علاوه بر اين ايران بايد نهايت سعي خود را در اين مسئله انجام دهد تا اين‌كه وضع گروگان‌هاي ايراني با مسائل داخلي سوريه پيوند داده نشود. چرا كه تروريست‌هاي فعال در سوريه نشان داده‌اند كه به هيچ كدام از اصول انساني و اخلاقي پايبند نبوده و نيستند. از اين‌رو نبايستي اجازه داد شهروندان بيگناه ايراني به عنوان ابزاري در دست تروريست‌هاي فعال در سوريه تبديل شود.

4- جمهوري اسلامي بايستي با فشار جدي بر قطر، عربستان و تركيه و دادن اولتيماتوم به حاميان تروريست در سوريه هرچه سريعتر موجبات آزادي گروگان‌هاي ايراني را فراهم آورد. دولت ايران نبايد اجازه دهد تا جان شهروندان ايراني با پيروزي يا شكست تروريست‌ها در سوريه گره زده شود.

ابتكار:احمدي نژاد گرفتار در دام کين و مهر؟

«احمدي نژاد گرفتار در دام کين و مهر؟»عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن مي‌خوانيد؛حديث بر آمدن احمدي نژاد براي آيندگان از اهميت، ظرافت و حساسيت خاصي برخوردار است به ويژه آنان که ناظر آن همه عشق و شور و شر بوده اند از روزي که غيره منتظره سر برآورد و همه معادلات را بر هم ريخت و همچون آتشفشان هر روز دامن گوشه اي از سنت‌هاي مديريتي را سوزاند و بدون هيچ مانعي به هر آنچه مي‌خواست چنگ انداخت و آن را دست مي‌انداخت؛ تا واپسين روزهاي سال 89 آنچنان محبوب دلها بود که هوادارانش گم شده خود را در او جستجو مي‌کردند و دولتش، مقدمه ظهور تعبير مي‌شد. وزرايش با عنايت حضرت حجت(عج) انتخاب و افعالش مرضي آن حضرت تفسير مي‌شد و خودش معجزه هزاره سوم نام برده مي‌شد.

منتقدان از ترس انگ مخالفت با دولت آخرت الزمان جرات انتقاد نداشتند و مخالفين قلم‌ها را در نيام و زبان‌ها را در کام محبوس کردند. فضا چنان يک طرفه بود که هيچ صدايي به جز صداي احمدي نژاد شنيده نمي‌شد. همه مسحور سرعتش و محو وعده هايش بودند. گرد و غبار سرعتش قدرت تشخيص را گرفته بود. روش‌هاي منحصر به فردش هزينه ساز بود ولي باکي نبود، چرا که همه چيز آماده هزينه بود.

سال 90 بود که ناگاه طلسم محبوبيتش شکست و منحني عشق و دلدادگي معکوس شد و روند نزولي شروع گرديد. از آن به بعد دست به هرکاري زد دردسر آفرين و بهانه ساز گرديد، درست برعکس زماني که هرکار مي‌کرد عين حقيقت تعبير مي‌شد و برداشت مخالفين تخطئه و مورد سرزنش و انگ انحراف و کج انديشي مي‌خورد. اما اين بار اين خود احمدي نژاد است که اقداماتش انگ انحراف و کج روي مي‌گيرد.

خلاصه گردش زمانه خيلي زود عيش ربيع احمدي نژاد را به طيش خريف مبدل کرد، حساسيت و اهميت موضوع آنجاست که احمدي نژاد مورد مهرها و کين‌هاي افراطي و يکسويه واقع شد، از اين رو روزي آن چنان اسير کمند جاذبه اش گرديدند و چشم بسته راهش را تحسين و روش هايش را تائيد نمودند، به گونه اي که گويا با انسان مصون از خطا طرف هستند و امروز به دام کينه توزي افراطي نسبت به آن چه تاکنون انجام داده افتاده اند.

در نتيجه بيم آن است که راه درست از بيراهه و بيغوله تشخيص داده نشود و در تيه گمراهي و ضلال گرفتار آيند. بعضي معتقدند کسي که قدم به عرصه سياست نظري و عملي مي‌گذارد بايستي در درونش نيرويي وجود داشته باشد که پيوسته در فغان و درغوغا باشد و سري پرشور و ناآرام داشته باشد که پيوسته مانند توسني سرکشي کند، شايد اين توصيه مبناي رفتار احمدي نژاد بوده ولي چرخ روزگار نشان داد که اين تنها براي ماندگاري کافي نيست. توسني اگر خوب هدايت نشود به بهمن منتهي مي‌شود. سرعت احمدي نژاد روزي جلوتر از تحولات بود، همين هم برگ برنده اش بود اما تحولات امروز از او پيشي گرفته و توسنش کم آورده، گويا که پايش در پوست گير کرده است.

احمدي نژاد قبل از سفر به امريکا طي مصاحبه تلويزيوني تلويحاً از تداوم دولتش گفت و باعث واکنش‌هاي بسياري در داخل گرديد، ولي به فاصله اي کوتاه در مصاحبه با خبرنگاران آهنگ وداع سر داد و اعلام کرد آماده است با دو خط امضاء کنار رود. حالا او تا پايان اين مسير ناهموار هفت ماه بيشتر فرصت ندارد، اينکه بناست اين باقي مانده راه را چگونه طي نمايد و چگونه عاقبتي پيش رو دارد بايد اين زمان را با هم پيش رويم. بي ترديد معماي احمدي نژاد موضوع مهمي براي هر پژوهشگري خواهد بود.

البته به شرط آن که پژوهشگران نيز به جاي تامل در اسناد، دست به گزينش دلخواهانه تاريخ نزنند و آن چه خوش نمي‌دارند و آن را با پيش داوري‌هاي خود ناسازگار مي‌بينند را درنگذرند و بسياري از حوادث و وقايع را به پس و پشت‌هاي حافظه منتقل نکنند و خود را به بي حافظگي تاريخي و يا فراموشي دچار نکنند.

آرمان:وحدت، عاملی برای مقابله با خطر

«وحدت، عاملی برای مقابله با خطر»عنوان يادداشت روز روزنامه آرمان به قلم آیت‌الله هاشم‌زاده هریسی است كه در آن مي‌خوانيد؛وحدت و حرکت در راستای وحدت‌گرایی، از لازمه‌ها و بایسته‌های جامعه‌ای سالم و دارای خط سیر صحیح است. وحدت‌گرایی با توجه به آثار سازنده و مثبتی که بر جامعه دارد، باید مورد توجه جدی افراد، چهره‌ها و درکل تمامی اجزای جامعه قرار گیرد. البته تحقق وحدت در جامعه، لازمه‌هایی دارد که بدون تحقق آنها، نمی‌توان به این ویژگی دست یافت. نمی‌توان عده‌ای را مطرود، عده‌ای را منزوی، عده‌ای را مارک‌دار و... کرد و سپس سخن از وحدت به میان آورد.

به جان بکدیگر افتادن و غلبه بر سایرین به هر قیمتی، از خصلت‌های جامعه در مسیر وحدت نیست. در جوامع اسلامی، این گزاره بیش از موارد دیگر مورد توجه است؛ زیرا در مقابل آن تفرقه‌های مخرب قرار دارد. مساله وحدت و یکپارچگی نه تنها در شرایط خاص، بلکه همیشه و به صورت مستمر باید میان مسلمانان یک جامعه مانند خون در رگ‌های آن جاری باشد.

در صورتی که چنین اتفاقی نیفتد، نفس جامعه با تفرقه‌‌های مخرب گرفته و جامعه آسیب‌پذیرتر می‌شود. در شرایط خاص و دارای سختی‌های اجتماعی یا سیاسی نیز نیاز به وحدت احساس می‌شود؛ زیرا وحدت عاملی برای ایستادگی یکپارچه مقابل خطر به هر نوع و شکلش است.

از دیگر سو، باید توجه داشت که وحدت، موجب ایجاد و تقویت اقتدار ملی کشور می‌شود. در جامعه‌ای که از داخل و درون مقتدر باشد، یعنی نه به ظاهر، بلکه دل‌های افراد آن با یکدیگر در امور کلی و شاخصه‌های اصلی مسیر حرکت همدل باشد، اقتدار ملی از مرتبه رفیعی برخوردار خواهد بود. در مقابل اگر در جامعه‌ای برخی افراد دل‌هایشان شکسته یا به سبب بروز مسائلی گزیده یا مورد آزار و اذیت قرار گرفته شده باشند، اقتدار ملی خواه‌ناخواه تنزل رتبه می‌دهد؛ موضوعی که با اهداف و چشم‌اندازهای ملی مغایرت دارد.

اگر تفکر جامعه‌، کشور و نظام سیاسی - اجتماعی در سطح کلان مبتنی بر وحدت‌گرایی باشد، باید این موضوع را در تمامی شئون خود به شیوه‌ای صحیح به جریان بندازد؛ به گونه‌ای که وحدت، فرصت وحدت‌گرایی و هزینه‌های لازم برای نیل به آن، باید از منظرهای مختلف و متفاوت در سطح جامعه مطرح شود تا بتوان با افزایش دوستان و کاهش دشمنان، بسترهای جامعه را برای حرکت در مسیرهای یکپارچه توسعه‌ای و ارتقای جایگاهی آماده کرد.

برای رسیدن به چنین هدف بزرگ و حائزاهمیتی، باید همزمان محیط و فضای درون جامعه را باصفا، سرشار از محبت و به دور از کینه‌ورزی و رفتارهای تند حذف‌گرایانه کرد. باید به شکلی جدی بر افزایش رویش‌ها و کاستن از ریزش‌ها تا سرحد امکان تأکید و تلاش کرد.

رویش و حتی افزایش آن، امری طبیعی و روالی معمول است اما زیاد شدن ریزش کاملا غیرمعمول و خطرناک است. عده زیادی از نیروهای یک مجموعه عظیم را راندن و جلوگیری برای جذب کردن آنها، از مصادیق موانع ایجاد وحدت ملی است.

نظام، مردم و جناح‌ها و گروه‌هایی که مدعی دینداری و خاستگاه‌های ملی هستند، باید روش و منشی را برگزینند که بر اساس محبت، جذب حداکثری و رسیدن به وحدت باشد و از بروز رفتارهای تفرقه‌گرایانه و جداکننده افراد از جمع، پرهیز کنند. به کنار راندن اشخاص و نیروهای جامعه با ارائه تحلیل‌های اشتباه و بعضاً سلیقه‌ای، خیانت به نظام و اسلام است.

دنياي اقتصاد:برنده‌ای موقت در مناظره اقتصادی نامزدها

«برنده‌ای موقت در مناظره اقتصادی نامزدها»عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم پویا جبل عاملی است كه در آن مي‌خوانيد؛اولین مناظره نامزدهای ریاست‌جمهوری ایالات‌متحده در دانشگاه دنور برگزار شد.

موضوع اصلی مناظره به دغدغه‌های اصلی آمریکایی‌ها می‌پرداخت؛ مسائل اقتصادی. اگرچه دو مناظره دیگر باقی مانده است، اما به نظر کارشناسان مستقل، رامنی، نامزد جمهوری خواه بهتر از اوباما ظاهر شد. البته می‌شد انتظار این نتیجه را داشت، علت نیز معلوم است؛ از آنجا که رییس‌جمهوری فعلی ایالات‌متحده در موضع دفاع از برنامه‌های اقتصادی خود بود و رامنی نیز فارغ از آنکه برنامه‌های اقتصادی‌اش چه باشد، تمام تلاش خود را مصروف حمله به شرایط موجود کرد، توانست برنده این نبرد ابتدایی باشد؛ اما به چند دلیل نمی‌توان انتظار داشت که این موفقیت مداوم باشد و بالاتر از آن تاثیر چشمگیری بر رای‌دهندگان آمریکایی داشته باشد:

اول آنکه در موضوعات دیگر به خصوص در مسائل بین‌المللی به نظر می‌رسد که باراک اوباما دست بالاتر را داشته باشد؛ زیرا از یک سو توانسته از زمانی که وارد کاخ سفید شود، عملا جنگ عراق را پایان دهد و در افغانستان نیز شرایط باثبات‌تری حاکم کند و فراتر از این ایالات‌متحده توانسته روابط خود را با متحدینش در سراسر جهان بهبود بخشد و حمایت کلان‌تری را در موضوعات بین‌المللی با خود همراه داشته باشد. این در حالی است که در زمان دولت جمهوری‌خواه در موارد مهمی مانند جنگ عراق، ایالات‌متحده با کمترین متحد در صحنه بین‌الملل مواجه شد.

دوم آنکه این مناظره‌ها بیشتر بر رای افراد مستقل تاثیرگذار است و این افراد نیز برای تعیین رای خود به مجموعه‌ای از عوامل نگاه می‌کنند که مناظره تنها یک عامل است؛ هر چند عامل مهمی باشد. عامل مهم دیگر رویکرد‌های نامزد‌هاست و در این حوزه به دلیل نزدیک شدن بیشتر رامنی به جناح تند‌تر حزب جمهوری خواه و انتخاب معاونش از این گروه، عملا موجب شده تا رای‌دهندگان مستقل که میان این دو حزب قرار دارند، بیشتر به سوی دموکرات‌ها تمایل یابند.

در واقع رامنی به هزینه هل دادن آرای مستقل به سوی دموکرات‌ها حاضر شد تا حمایت مادی و معنوی تندرو‌ها را داشته باشد؛ بنابراین هر چند رامنی پیروز اول این میدان شد، اما می‌توان انتظار داشت که آراي این دو نامزد تغییر محسوسی نکند که نظرسنجی‌های بعدي مناظره نیز ناظر بر این امر بود، اما آیا انتقاد‌های اقتصادی رامنی به برنامه‌های باراک اوباما واقع گرایانه است؟

بی‌تردید وضعیت اقتصادی ایالات‌متحده اکنون نسبت به سال 2009 که باراک اوباما بر صندلی ریاست نشست، بهتر است. رشد اقتصادی با وجودی که در سطح 2 درصد است، اما ثبات بیشتری یافته است و این تثبیت می‌تواند پایه‌ای باشد برای تداوم بهبود اقتصادی، آنچنان که نرخ بیکاری 8/7 درصدی نیز نزولی است.

از همین رو است که رامنی بیشتر دست بر افزایش هزینه‌های دولت فدرال برده و معتقد است که اصلی‌ترین برنامه اوباما یعنی برنامه بیمه خدمات درمانی موجب شده تا فشار زیادی بر بودجه گذارد که البته این گزاره صحیح است، اما از سوی دیگر اوباما معتقد است که این کمترین حدی است که دولت باید برای شهروندانش خرج کند و حتی حالا نیز در برخی موارد کمتر از دولت‌های اروپایی است.

از سوی دیگر اوباما نیز معتقد است که کاهش درآمد‌های مالیاتی که در دستور کار رامنی قرار دارد، کسری بودجه شدیدی را بر اقتصاد ایالات‌متحده وارد می‌کند و در عین حال طعنه می‌زند که این همان کاری است که جرج بوش با بودجه قوام یافته کلینتون کرد.

به هر رو باید منتظر بود و دید آیا باز رامنی با استفاده از موضع تهاجمی خود می‌تواند پیروز مناظره‌های دیگر باشد و از آن بالاتر نظرسنجی‌ها را به نفع خود تمام کند. در عین حال که رویکردهای این دو نامزد در حوزه‌های دیگر نیز می‌تواند دارای آثار اقتصادی باشد، مثلا هیچ بعید نیست که اوباما بر رقیب خرده گیرد که موضع جنگ طلبانه در حوزه بین‌الملل‌ ای بسا وضعیت اقتصادی را سخت‌تر کند. از همین رو به نظر می‌رسد که باز هم باید شاهد مطرح شدن اقتصاد در مباحث سیاسی و بین‌المللی نیز باشیم.

در واقع امروز بسیاری از سیاست‌های ایالات‌متحده با مقیاس اقتصاد سنجیده می‌شود، امری که شاید در انتخابات سال 2000 و 2004 که جمهوری‌خواهان پیروز آن بودند، وجود نداشت، اما آیا جمهوری‌خواهان می‌توانند ثابت کنند موضع‌گیری‌های دیگر آنان در حوزه‌های سیاسی و بین‌المللی، اقتصادی است؟

۱۳۹۱/۷/۱۵

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...