به گزارش نما به نقل از جام جم آنلاين، دردسرهاي وينگو بگوويچ زماني شروع شدكه امر به وي مشتبه شد (يا به او اين طور القا كردند) كه به درد هدايت تيمهاي بزرگ هم ميخورد.
او البته شروع خوبي در پرسپوليس داشت و تيمش هر چهار بازي اول خود را در ليگ برد و هشت گل به پگاه و پنج گل به فجر سپاسي زد. طلسم از هفته پنجم و از زمان بازي با «پيكان ذوالفقارنسب» به پاي پرسپوليس افتاد و اين تيم ديگر «تيم» نشد.
سران وقت پرسپوليس خيلي مردانگي كردند كه بگوويچ را - كه شكست خوردن در آرمانها و اهدافش كاملا مسلم شده بود- تا پايان فصل نگه داشتند.
پرسپوليسيها آقاي گل فصل را (علي دايي ۱۶ گله) معرفي كردند، اما تيم چهارم شد. شكستي بزرگ براي تيمي كه در «پيشفصل» خريدهاي درشتي كرده و با جذب سرمربي كروات و موفق فولاد به گمان خودش و سايرين يكي از بهترين مربيان ليگ را هم جذب خويش كرده بود.
بگوويچ بعد از آن سرش را پايين انداخت و دوباره مربي تيمهاي كوچك و كمادعا شد. تيمهايي كه در آن كوه توقعات در يك چشم به هم زدن كمر مربي را خرد نميكند.
او در اين فصل پاس همدان را با سه برد متوالي صدرنشين گروه خودش در ليگ دسته يك كرده است و فارسي را مثل بلبل حرف ميزند اما خجالت ميكشد و وسط حرفهايش نگاهي به مترجمش مياندازد تا شايد با ترجمهكردن حرفهايش به زبان فارسي، او را از عرق شرم ريختن نجات دهد.
وينگو به فوتبال كشور ما خيلي خدمت كرده است. بسياري بيشتر از سرمربي فعلي و پرتغالي تيم ملي ايران كه به جاي بها دادن به جوانان وطني به سراغ بازيكناني در گوشههاي پرت افتاده اروپا رفته است.
بگوويچ دستكـم ۵۰ جوان قابل ذكر تحويل فوتبال ما داده است.
ایرانی ترین «خارجی» دنیا

وینگو بگوویچ آنقدر در ایران مانده كه حتی خودش هم یادش رفته كروات است!كارش را سالها پیش در فولاد خوزستان شروع كرد. آنجا آنقدر جوانان خوب پرورش داد كه تیمش تبدیل به پدیده جدید لیگ شد و تیم پرسپولیس را گرفت و با سایر بزرگان هماوردی كرد.
۱۳۹۱/۷/۱۸

