«ترامپ دیوانه نیست. او دیوانهوار برای نجات آمریکا تلاش میکند... اقدامات آمریکا علیه ایران را نباید صرفاً در معادلات منطقهای و برجام دید؛ بلکه به نظر میرسد افزون بر انگیزههای منطقهای برای ایجاد امنیت و حمایت از رژیم صهیونیستی و دسترسی به ذخایر دلاری عربستان انگیزههای استراتژیک جهانی در پشت این اقدامات نهفته است. این تفکر بینالمللی برآمده از تفکر ترامپ نیست؛ بلکه منطقاً باید برآمده از تفکرات استراتژیستهایی باشد که بسیار فراتر از شخص ترامپ برنامهریزی میکنند... این همان چیزی بود که رهبر معظم انقلاب از آن به عنوان دست چدنی با روکش مخملی تعبیر کردند؛ اما چنانچه گفته شد هدف همه این اقدامات حفظ برتری آمریکا بود.» شاید اگر به عقب بازگردیم، به روزهایی که رسانههای خاص سرمست انعقاد برجام و امضای جان کری بودند، فرازهایی از نوشتار فوق را، درباره اینکه نمیتوان به لبخند واشنگتن و به دولتها در آمریکا چه بوش پسر، چه اوباما و چه دیگران اعتماد کرد و همه آنها هدف مشترک مقابله با انقلاب اسلامی را با روشهای مختلف دنبال میکنند، در سرمقاله روزنامههای منتقد و میان اظهارات چهرههای انقلابی یافت؛ اما این عبارات نه بخشی از سرمقاله کیهان است و نه گزارشی در روزنامه وطن امروز و نه سخنرانی چهرههای منتقد برجام؛ بلکه فرازهایی از یادداشتی در روزنامه اعتماد است با عنوان «آیا ترامپ دیوانه است؟»؛ چقدر این اعتراف دیرهنگام جریان اصلاحطلب و رسانههای منسوب به آنان برای جامعه و کشور تلخ است، تلخ است که برخی بدون شنیدن هشدارها و نصیحتها به ایالات متحده آمریکا اعتماد کردند و شد آنچه نباید میشد. اعتراف و تجربهای که اگرچه به قیمت گزافی برای کشور به دست آمده است؛ اما گویا برای این افراد درسآموز نبوده و با نگاهی ساده به این رسانه میبینیم که قصد دارند با تکرار بازی خسرانآمیز اعتماد به دشمن، این بار اروپا را جایگزین آمریکا کنند.