حسین بک وردی- مفهوم «مقاومت» یا «محور مقاومت» اصطلاحی است که شاید هر کسی با شنیدن آن بیاختیار به یاد مبارزات انسانهای آزادیخواه و ظلمستیزی بیفتد که ویژگی مشترک همه آنها دفاع از حقوق اولیه مردم مسلمان و بیدفاع فلسطین در مقابل ددمنشیها و تجاوزات رژیم غاصب صهیونیستی اسرائیل است. میتوان گفت محور مقاومت بهطور رسمی از روز نکبت(روز تشکیل اسرائیل) شروع شده و با فرازونشیبهای فراوانی به این برهه حساس تاریخی رسیده است. البته قبل از سال 1948 نیز مقاومت وجود داشت ولی بهنوعی معطوف به داخل سرزمینهای اشغالی میشد و مبارزات افرادی مانند مجاهد شهید «شیخ عزالدین قسام» یادآور چنین حرکتهایی است. به هر ترتیب سیر تاریخی مسئله فلسطین که به فرموده حضرت امام خمینی(ره) بزرگترین مسئله جهان اسلام است؛ نشان میدهد مبارزه علیه رژیم اشغالگر قدس و قرار گرفتن در محور مقاومت مختصّ مردم فلسطین و گروههای فلسطینی نبوده بلکه نوعی شاخص و میزان تشخیص حق و باطل در جهان امروز میباشد بهطوری که در فضای فعلی نظام بینالملل، از مرزهای «غرب آسیا» فراتر رفته و در جهان فراگیر شده است.
اگر قدری در روابط بین الملل دقیق شویم درخواهیم یافت که از آغاز نیمه دوم قرن بیستم تاکنون مناسبات جهان به واسطه دوستی و دشمنی با رژیم صهیونیستی تعریف شده است و انقلاب اسلامی ایران که در سال 1979 اتفاق افتاد به دلیل این که از اساس با این رژیم مخالف بود و این مخالفت حتی 15 سال قبل از وقوع انقلاب(1964م/1342) توسط معمار کبیر انقلاب اسلامی و روحانیت شیعه ابراز میشد؛ از همان اول آماج حملات و کینهتوزیها قرار گرفت و بزرگترین جنگ قرن با شرکت هر دو بلوک شرق و غرب علیه آن تحمیل شد. پس از اتمام جنگ سخت، این بار با انواع تهاجمات دیگر از جمله فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جبههای دیگر آغاز شد که تحت عنوان جنگ نیمه سخت و جنگ نرم از آن یاد میشود و تمام این محدودیتها، تهدیدها و تحریمها به این دلیل است که جمهوری اسلامی ایران به تمامی مستکبران که در رأس آنها آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار دارند «نه» گفته و «محورِ» «محورمقاومت» قرار گرفته است.
مقاومت گذشته بسیار پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است؛ روزی با جنگهای ناسیونالیستی اعراب قرین بوده و فردای آن روز با سیاستمداران سازشکار عرب، مبارزات گروههای لائیک مثل «فتح» نیز در کنار طرحهای رهبران کشورهای به ظاهر اسلامی نیز جزئی از تاریخ مقاومت است که نهتنها آن را به پیش نبرده بلکه آن را از اهداف اولیه دور نموده است. اما مقاومت در طی این سالها یاران دیگری نیز داشته که تمام هستی خود را در این راه نهاده و پای آن ایستاده اند. مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران و کشور سوریه دو کشوری هستند که از همان روزهای آغازین مقاومت در کنار مبارزان آزاده فلسطینی بوده و از هیچ کمکی به آنها دریغ نکردهاند. البته گفتنی است حزبالله لبنان نیز در این محور جایگاه ویژهای دارد.
بر کسی پوشیده نیست که نظام حاکم در سوریه بهعنوان حلقه واسط در محور مقاومت چندین دهه رهبران حماس و دیگر مبارزان فلسطینی را با آغوش باز پذیرفته و برای آنها تمام امکانات موجود را فراهم آورده است و شخصی مانند «خالد مشعل» تقریباً تمام عمر سیاسی و مبارزات خود را در پرتو حمایت سوریه سامان داده است و مقرّ حماس تا شروع فتنه محور غربی- عربی ، سوریه بوده است و بههمین دلیل پس از انتفاضه مردم فلسطین، بیشترین تلاشها و دستاوردها در بخش مبارزان فلسطینی به جنبش حماس و جهاد اسلامی اختصاص دارد. با این حال به نظر میرسد رهبران حماس و مقاومت در داخل فلسطین دچار اشتباهات دیگر گروهها مثل «فتح» شده وطی یک اشتباه محاسباتی دفتر خود را در دمشق بهصورت غیررسمی تعطیل نموده و به کشورهای همجوار مانند اردن، ترکیه و قطر منتقل کرده اند؛ کشورهایی که هم اکنون از دشمنان اصلی سوریه بهشمار میروند و علناً خواستار جنگ افروزی در سوریه هستند.
بهنظر میرسد با توجه به اخوانی بودن ماهیت احزاب به قدرت رسیده در ترکیه و مصر و بلا تکلیف بودن وضعیت سوریه به گمان رهبران حماس، آنها به این سمت سوق پیدا کردند. با این حال اتفاقی که در مراسم چهارمين كنفرانس حزب عدالت و توسعه تركيه افتاد و در آنجا آقای «خالدمشعل» رئیس دفتر سیاسی حماس، به تعریف و تمجید از نخست وزیر ترکیه پرداخت و او را رهبر جهان اسلام دانست، دوستان حماس و مقاومت را بیشتر نگران عاقبت آنها کرده است. مشعل در این کنفرانس با وجود افتخار به دوستی با دولت ترکیه، حرف از ادامه مبارزه و بازپسگیری و آزادی اراضی اشغالی به میان آورد. به نظر میرسد وی به تناقض موجود در صحبتها و مواضع خود پی نبرده است و متوجه این موضوع نبوده که کشوری که(دولت ترکیه) در منطقه از متحدان نظامی و اقتصادی رژیم صهیونیستی میباشد و با هم مانور مشترک برگزار میکنند و بالاتر از آن پیشقراول براندازی نظام سوریه(حلقه واسط محور مقامت) بوده، چگونه میتواند برای دیگر کشورهای اسلامی الگو باشد و برای آزادسازی فلسطین کمکی بکند و یا قدمی در این مسیر بردارد؟!
این موضوع میتواند وجه دیگری نیز داشته باشد و آن دور شدن رهبران حماس از اهداف اولیه و دچار شدن به روزمرگی و از دست دادن جنبه و حسّ مقاومت است. اگر این چنین باشد مرگ سیاسی آنها رقم خواهد خورد مگر این که متوجه اشتباه خود شده و به محور و اهداف مقاومت برگردند. نکتهای که میتوان بهعنوان حسن ختام این یادداشت عنوان کرد این است که مقاومت هیچ وقت قائم به اشخاص و احزاب نبوده بلکه مقاومت یک فرهنگ و یک رویکرد است و راه خود را هرچه مصمّم تر ادامه میدهد و هر کسی با امواج آن همراه نباشد آیندگان در مورد او قضاوت خوبی نخواهند داشت و تاریخ آنها را نخواهد بخشید. شایسته است آقای «خالد مشعل» و دوستان وی نگاهی دوباره به «صحنه نبرد» داشته باشند که آیا حلقههای محور مقاومت ایران و سوریه و حزب الله و مبارزان فلسطینی هستند، یا عربستان و ترکیه و قطر؟! قطری که حاکم آن سال پیش(نوامبر 2011) با پول مردم مسلمان قطر شهرکی را در سرزمینهای اشغالی افتتاح کرد، عربستانی که هزینه جنگ 22روزه غزه را به رژیم غاصب پرداخت کرده و هزینه جنگ و فتنه در سوریه را نیز تأمین میکند و ترکیه که در این میان، خود حدیثی مفصل دارد.
... و در پایان این که ممکن است «مشعل حماس» به دست نواخوانیها افتاده باشد ولی؛ «مشعل مبارزه و مقاومت» همیشه به دستان انسانهایی بوده است که فارغ از هر گونه وابستگیهای حزبی و دنیایی در راه خدا و دین خدا مبارزه نموده و روشنگر مسیر تاریخ بوده اند. شخصیتهای برجستهای مانند حضرت امام خمینی(ره) و خلف صالح ایشان حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدظله العالی) بحق شایسته علمداری و مشعلداری این جریان هستند و این سخن نه گفته دوستان بلکه اعتراف دشمنان است. «خوشتر آن باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران»
مشعل مقاومت در دستان چه كسی است؟!
«خالد مشعل» و دوستان وی نگاهی دوباره به «صحنه نبرد» داشته باشند كه آیا حلقههای محور مقاومت ایران و سوریه و حزب الله و مبارزان فلسطینی هستند، یا عربستان و تركیه و قطر؟! قطری كه حاكم آن سال پیش(نوامبر 2011) با پول مردم مسلمان قطر شهركی را در سرزمینهای اشغالی افتتاح كرد، عربستانی كه هزینه جنگ 22روزه غزه را به رژیم غاصب پرداخت كرده و هزینه جنگ و فتنه در ...
۱۳۹۱/۷/۲۳