به گزارش نما، فیلمی به کارگردانی و تهیهکنندگی مهدی گلستانه و نویسندگی احسان بیگلری محصول سال ۱۳۹۴ است. این فیلم برای نمایش در بخش سودای سیمرغ سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر پذیرفته شدهاست.
فیلم داستان خسرو است که ۲۳ روز بر پهنه دریا و به دور از خانوادهاش گذراندهاست. او با دنیایی از ابهامات فکری که تمام مدت همراه او بوده وارد خانهاش در تهران میشود، اما تمامی ذهنیتهایش عینیت یافته و قادر به مقابله با مسائل پیش آمده نیست.. در این فیلم محمدرضا فروتن، هانیه توسلی، شقایق فراهانی، محسن کیایی، خاطره اسدی، نیکی مظفری و مریم بوبانی ایفای نقش کرده اند.
مهدی گلستانه کارگردان این فیلم در کارنامه کار خود تا پیش از ساخت «نقطه کور» دو فیلم ثبت کرده که هردو آثاری گیشه پسند بوده اند. نخستین فیلم او به نام «دردسربزرگ» در سال ۱۳۸۹ ساخته شد و اثر دیگرش به نام «نازنین» نیز در سال ۱۳۹۲ به نمایش درآمد.
در این فیلم گلستانه یکی از پر خطرترین معضلات اجتماع و زندگیهای زناشویی را مطرح میکند. مرد شکاکی که به اقتضای شغلش که آن هم پر دردسر است، روزهای زیادی از ماه در خانه نیست. همسر و دو فرزند او تنها هستند و با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکنند. مرد بسیار با دقت پول به همسرش میدهد و به قول معروف حساب یک قران دوزار آن را پس میگیرد و نباید از پولی که داده چیزی بیشتر خرج شده باشد.
شک داشتن و شک کردن، زمانیکه شامل همه چیز و همه کس میشود، یکی از بیماریهای روحی و روانی بهشمار میآید. در طول فیلم متوجه میشویم که خسرو شکاک است و زمانی که شک میکند، نه بزرگتر میفهمد و نه کوچکتر، فقط و فقط فکر ذکرش میشود اثبات حقانیت حرف و توهمات ذهنیاش. بیشتر فیلم به بیان درگیری و عدم اطمینان اعضای خانوادهها با یکدیگر میگذرد.
از عدم اطمینان همسر و شوهر به هم گرفته تا فرزند و مادر و خواهر و برادر یا حتی خواهر به خواهر. در این بین این زن نه تنها اجازه کار کردن ندارد بلکه برای هر حرکتی در نبود همسرش باید جوابگو باشد. او حتی از خیر خریدن کیک برای تولد دخترش میگذر که مبادا نیاز به جواب پس دادن به همسرش داشته باشد.
با همه این سختیها روزی که پدر از سفر میرسد برای تولد دخترش جشن گرفته اند، جشنی غمگین و بدون حتی یک کیک ساده. پدر با برخورد سرد پسر بچه کوچک خانه رو به رو میشود. در رفتار این پسر خردسال رازی نهفته است که در واقع تمام داستان فیلم را هدایت میکند.
«نقطه کور» شباهت زیادی به فیلمهای اصغر فرهادی و شاید شباهت بیشتری به «سعادت آباد» مازیار میری دارد. اثری که داستانی تکراری را در بستر خانوادهای روایت میکند و به سبب بحرانی که برای خسرو در شک و تردید به همسرش ایجاد شده، شخصیتهای بیشتری را وارد داستان میکند تا این بحران را گسترش دهد.
کورترین نقطه ذهن کودک
شباهت این فیلم به سعادت آباد ازین جهات است که در ظاهر شما یک اختلاف خانوادگی ساده بین یک زن و شوهر میبینید، اما در عمق ماجرا همه مهمانها و زوجهای دیگر هم درگیری هایی دارند که سعی میکنند با پنهان کردنش به شادی تصنعی خود مشغول باشند.
اما نکنه اساسی و مهم در این فیلم معضلی است که دز واقع از ذهن یک کودک آغاز میشود. او به اشتباه پدرش را گمراه میکند و به مادرش اتهام میزند که مردی را در نبود پدر به خانه آورده است. از طرفی شواهد همه درست و منطقی به نظر میرسد از طرف دیگر خانواده میگویند به حرف بچه نباید اعتماد کرد.
دو دلی پدر در این شرایط و اینکه فکر میکند همه میخواهند به او دروغ بگویند و بازی اش بدهند قصه را سختتر میکند. فیلمنامه با انسجام نسبی خوب و یک درام اجتماعی پر تعلیق است. در فیلم نشانه میبینیم و این نشانهها طوری با ظرافت کار شدهاند که شک، به بیننده هم هجوم میآورد و مدام او را درگیر قضاوت کردن در مورد کاراکترها میکند.
هنر مهدی گلستانه به عنوان کارگردان این است که او به مخاطب تصویری از یک پدر بیمار نشان میدهد که ناخواسته این بیماری را به فرزندش منتقل کرده. حقیقت ماجرا این است. در اصل تمام نقطه کور داستان در ذهن پسربچه خردسال میگذرد.
کورترین نقطه ذهن کودک
کارگردان با نگاهی روانشناسانه یکی از مهمترین معضلات کودکان را مطرح میکند. نادیده گرفته شدن در خانواده. این اتفاق معمولا برای بچههای اول رخ میدهد که با آمدن فرزند دوم توجه از روی آنها برداشته میشود. اما در این فیلم پسربچه فرزند دوم خانواده است و به خاطر دیده نشدن توسط پدر و حتی مادر سعی میکند با جلب توجه و زدن حرفهای پرت و پلا برای خود موقعیتی کسب کند.
او دوست دارد مرکز توجه والدینش باشد، ولی نه تنها نیست بلکه به نوعی نقطه کور این خانواده است. او دیده نمیشود، تولدش را فراموش میکنند و در بهترین سکانس فیلم زمانی که همه برای گرفتن عکس تولد جمع میشوند عدم حضور او را هیچ کس لمس نمیکند. حتی مادرش نمیفهمد پسرک در میان آنها نیست و از پشت دیوار به این صحنه زل زده است.
تمام این کمبودها و بیماری پدر در این بچه تصویری از تنهایی و مهم نبودن ساخته است که باعث میشود با گفتن حرفهایی که واقعیت ندارند به دنبال جلب توجه باشد. در فیلم چندین بار میبینیم که از قصه پردازیهای خلاف واقع او صحبت میشود. اما هیچ کس فکر نمیکند شاید این بار هم این بچه در حال دروغ گفتن باشد.
نکته ظریف دیگری که کارگردان به آن اشاره کرده تخیل پردازی ذهن بچههای خردسال است. در صحنهای که تمام گره فیلم باز میشود پسرک با تعریف آنچه در ذهنش میگذرد نشان میدهد کوچکترین حرکات ما بزرگترها چه تاثیرات سخت و بدی در ذهن کودکان میگذارد.
کودکان، آسیبپذیرترین قشر جامعه هستند و جدا از زمینههای ارثی، ناآرامی و تنش در محیط خانواده، میتواند بر روی سلامت این عزیزان، تاثیراتی جدی و غیرقابل جبران بگذارد. تاثیراتی منفی و جدی روی کبیر و صغیر که با عذرخواهی و ببخشید و اشتباه کردم و… درمان نمیشوند و نخواهند شد.
کورترین نقطه ذهن کودک
نشانهها در فیلم خوب عمل میکنند جز جاییکه بیهیچ زمینه قبلی، ناهید میگوید که قرصهای خسرو را میخورد! درست است که خسرو بیمار است؛ ولی احمق که نیست! او حساب و کتاب همه چیز را دارد، بعد چطور حساب و کتاب قرصهایش را ندارد؟!
گرچه بازی در نقش مردهای شکاک با زمینه بیماری روانی از زمان فیلم قرمز در محمدرضا فروتن نهایدنه شده، اما او هنوز میتواند به خوبی از پس ایفای این نقشها بر آید. بازی فروتن و هانیه توسلی بسیار خوب و طبیعیست؛ اما ناخودآگاه یاد آور نقشآفرینی محمدرضا فروتن در فیلم شیفت شب، و مردن به وقت شهریور، برای هانیه توسلی است.
شخصیت نادر هم با بازی محسن کیایی، طبق روال معمول، متاسفانه تکرار تمام نقشهای گذشته او است، آن هم بدون کوچکترین تغییری. فیلم مهدی گلستانه نسخه ضعیفتر شده آثار آپارتمانی سالهای اخیر سینمای ایران است که بحث خیانت، شک و تردید در آن مطرح و با یک پایان بندی بسیار بد نیز به اتمام میرسد. به نظر نمیرسد که «نقطه کور» اثری باشد که در سالهای بعد مخاطبین سینمای ایران آن را به خاطر بیاورند.
نگاهی به «نقطه كور» با بازی فروتن و هانیه توسلی
این فیلم داستان خسرو است كه ۲۳ روز بر پهنه دریا و به دور از خانوادهاش گذراندهاست. او با دنیایی از ابهامات فكری كه تمام مدت همراه او بوده وارد خانهاش در تهران میشود.
۱۳۹۶/۱۰/۳