به گزارش نما - مستند «آقای دادستان» با موضوع زندگی شهید اسدالله لاجوردی جدیدترین اثر محسن اسلامزاده است که در هشتمین جشنواره مردمی فیلم عمار هم حضور دارد. این مستند با حمایت شبکه مستند سیما و توسط مرکز فرهنگی میثاق ساخته شده است. به بهانه حضور این مستند سراغ اسلامزاده رفتیم که در چند سال اخیر نامش در کنار بعضی مستندهای جدی به چشم میخورد.
این مستند با تمرکز در مورد دهه60، زندگی شهید لاجوردی را مورد بررسی قرار داده است. ما وابستگی حزب و جناحی به هیچ یک از احزاب نداشتیم.
به همین دلیل سراغ این موضوع رفتیم تا موضوع را برای خودمان حل کنیم. خودم را مخاطب اول این فیلم میدانم. تحقیق کردم تا بدانم کار به کجا میرسد. این فیلم نتیجه تحقیقات مصوری است که من انجام دادهام. با آدمهای مختلف صحبت کردهام تا بتوانم بفهمم عملکرد شهید لاجوردی بعد از انقلاب و ابتدای دهه 60 چه بوده است که نهایتاً منجر به برکناری ایشان در دهه 60 شد.
صفکشیهای ساخت فیلم و مستند درباره سوژههای دهه 60 در حال آشکار شدن است. آقای دادستان در این صفکشی کدام سمت ایستاده است؟ نمیخواهم بگویم شما سیاسی هستید اما مستند شما چه روایتی از لاجوردی ارائه میدهد؟
دنبال این نبودم که حرف جناحی یا سیاسی بزنم و صرفاً دنبال این بودم که روایتی از زندگی او ارائه بدهم. نسل جدید ما نیاز شدیدی برای شناخت لاجوردی دارد. او یکی از مظلومترین شهدای ماست. حتی یک خیابان مهم هم به نام او نیست. خیلیها سعی کردهاند اسم لاجوردی را محو کنند یا برابر با خشونت قرار دهند. چیزی که من به آن رسیدهام این است که امروز بیش از هر چیز نبودِ لاجوردی را احساس میکنیم و به او نیاز داریم. اتفاقهای چند سال اخیر مؤید این مطلب است. با کسانی که تحت عنوان مفسد اقتصادی و آقازاده در افکار عمومی شناخته میشوند تعارف داریم. شاید حضور لاجوردی در این شرایط میتوانست کمک زیادی کند. مهمترین دلیلی که باعث شده این همه درباره لاجوری جوسازی شود، بیتعارفبودن او با مسوولان و اصحاب قدرت است. کسانی که اعضای خانوادهشان مرتکب خلاف شده بودند. لاجوردی در این موارد توصیهناپذیر بود و این بزرگترین ویژگی او بود. عدالت را در قبال همه اجرا میکرد چه کسی که مسوول بود و از اصحاب قدرت و چه کسی که هیچ پارتی نداشت.
عدالت برای همه را لاجوردی رقم زد به همین دلیل هم خیلیها با او دشمن شدند.
گفتید با مسوولان بیتعارف بود... میتوانید چند مورد ذکر کنید؟
در بخشهایی از فیلم به آن اشاره شده است. ما در فیلم اشخاصی را آوردهایم که هیچ آشنا و پارتی نداشتند و وقتی لاجوردی متوجه شد که اینها واقعاً توبه کردهاند، آنها را از بقیه جدا کرده و واسطه شده بود که احکامشان مشمول تخفیف شود. موردی را داریم که 15 دقیقه قبل از اعدام از صف اعدام بیرون کشیده میشود. با این حال کسانی هم بودهاند که با پشتگرمی و قلدری جلوی عدالت ایستادهاند اما لاجوردی بدون هیچ توصیهای عدالت را در مورد این افراد هم اجرا کرده است.
او حتی حکم قضایی در مورد فرزند یکی از اعضای شورای قضایی آن زمان را که از اعضای منافقین بود اجرا کرد. مورد دیگری هست که از وعاظ معروف تهران بوده و پشت یکی از متهمان و مجرمان ایستاده بود و از او حمایت میکرد. لاجوردی اما کوتاه نیامد.
سکانسهای مصاحبه با اعضای تواب منافق خیلی چشمنواز و خوشریتم در آمده است. در مورد این سکانسها توضیح دهید.
از زمانی که تصمیم به ساخت این مستند گرفتم با خودم مقرر کرده بودم که روایت من ناظر به تحقیقات باشد. از آنجا هم شروع به ارتباط گرفتن با همه کسانی کردیم که میتوانند صحبتهای متفاوتی به این سوژه داشته باشند؛ فارغ از اینکه خط و ربط سیاسیشان چیست. با بسیاری از افراد ارتباط گرفتیم. جالب بود. خیلی از چهرههایی که مخالف لاجوردی بودند و هستند درخواست مصاحبه ما را رد کردند. افرادی که در رسانهها علیه لاجوردی صحبت هم میکنند. ما سراغشان رفتیم و گفتیم بیاید همین حرفها را در فیلم هم بزنید؛ در کمال امانت حرف شما را در فیلم قرار میدهیم و حرفهای طرف دیگر را هم توی فیلم روایت میکنیم.
نه تنها همکاری نکردند بلکه حتی سنگاندازی هم کردند. مثلاً به صدا و سیما فشار آوردند تا این پروژه را متوقف کنند و جلویش را هم بگیرند.
قصد داشتند کار را هم تعطیل کنند. حتی با رییس صداوسیما هم تماس گرفتند که پروژه را متوقف کنند ولی این اتفاق نیفتاد و کار تولید شد. در حین فرایند تولید هم توانستیم توابانی را پیدا کنیم که مستقیماً زیر دست شهید لاجوردی بودند. هیچ فردی نمیتواند به اندازه اینها از شهید لاجوردی روایت داشته باشد.
چند سال در زندانی بودند که لاجوردی مسوول آن بوده است. اینها را پیدا کردیم و این مسأله اتفاق خوبی را برای ما رقم زد. بعضی از این آدمها همین الان با زندانبانهایشان جلسه ماهانه دارند. مینشینند و با هم زندگی و تفریح میکنند ولی خب فضاسازیها علیه لاجوردی چنان سنگین است که نمیشود این موضوعات را علنی کرد.
مسیر دسترسی شما به آرشیوها چگونه بود؟
سختتر از مصاحبهها، پیدا کردن منابع آرشیوی بود. آرشیو صداوسیما، حزب مؤتلفه، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، دادگاه انقلاب، سازمان زندانها و بعضی آرشیوهای شخصی از جمله منابع مورد مراجعه ما بود. ما در این مستند برای اولین مرتبه بخشهایی از دادگاه قاتل شهید لاجوردی را به تصویر کشیدهایم. سعی کردهایم برای به تصویر کشیدن دهه 60 از تصاویر و آرشیوهای دیده نشده بهره بگیریم. گرفتن این آرشیوها خیلی سخت بود. البته فیلم هنوز هم کامل نیست و نقصهای زیادی دارد. بیشترین نقص هم به دلیل صحبت نکردن مخالفان لاجوردی بود.
بازخوردها چطور بوده است؟
خیلیها کار را دیدهاند. بازخورد کلی، مثبت بوده است. مهمترین مسأله برای من، رضایت خانواده شهید بود که راضی بودند. دوستانشان و کسانی که با شهید کار میکردند هم از کار رضایت داشتند. هرچند دوست داشتند اثر مفصلتری باشد. از دیگر چهرهها میشود به آقای عزتالله مظهری و حسن رحیمپور ازغدی اشاره کرد که فیلم را دیدند...
آقای رحیمپور نظرشان چه بود؟
مثبت بود. البته چند ایراد و اصلاحیه هم داشتند که من هم بعضیهایش را انجام دادم. در کل رضایت داشتند.
پروژه بعدیتان چیست؟
شاید راهی افغانستان شوم و مشغول پروژهای در مورد اقتصاد شوم که این روزها اهمیت زیادی پیدا کرده است. اگر موضوع خاصی در دهه 60 باشد پیگیر هستم که در دو سال آینده هم حتماً سراغش خواهمرفت.
*صبح نو
روایت گرفتاریهای «آقای دادستان»
سختتر از مصاحبهها، پیدا كردن منابع آرشیوی بود. آرشیو صداوسیما، حزب مؤتلفه، مركز اسناد انقلاب اسلامی، دادگاه انقلاب، سازمان زندانها و بعضی آرشیوهای شخصی از جمله منابع مورد مراجعه ما بود.
۱۳۹۶/۱۰/۹