ریحانه اسدی- چند وقتی است که عادت کردهایم ستارههای سینمای و تلویزیون به هر بهانهای پستی اینستایی بگذارند و ابراز همدردی با مردم و از آن مهمتر افراد و اقشار خاص را به شکلی نمایش زده شبیه صحنه تئاتر از خود بروز دهند.
البته در میان سلبریتیهایی که برای کشتی سانچی، حادثه سقوط هواپیمای تهران یاسوج و قبلترش زلزله کرمانشاه تا پلاسکو و... صفحهشان را سیاهپوش کردند هستند کسانی که دغدغه جامعه و مردم رادارند و هنوز اگر لبخندی بر لبی مینشانند و یا اشکی از چشمی بهواسطه هنرشان جاری میشود فقط و فقط به خاطر مردمشان است؛ اما مثل همه اصناف حتماً هستند معدود سلبریتیهایی که میخواهند دیده شوند و در گیرودار دیده شدن یادشان میرود مردمی که آنها را ستاره کردهاند اعتقاداتی دارند که پای آنها ایستادهاند و نمود این ایستادگی را میتوان در راهپیمایی عظیم 22 بهمنماه امسال مشاهده کرد اما در یک بخش ماجرا سلبریتی های زن با استفاده از جاذبههای تصویری زنانهشان قرار دارند، آنها به هر بهانهای علیرغم اینکه معتقدند آزادی بیان از ایشان بهواسطه حاکمیت جمهوری اسلامی سلب شده است بهسادگی اظهار عقیده میکنند این در حالی است که چندی پیش یکی از میان خودشان گفته بود اگر در ایران دادگاه تفتیش عقاید برقرار بود قطعاً هرکسی هر حرفی نمیتوانست بزند و رفتاری که ترکیه با مخالفان داشت با بعضی از ما میشد. اظهارات و حرکاتی از قبیل حمایت از جنبش فمینیسم، حمایت از جریان کشف حجاب، حمایت از ورود زنان به ورزشگاه و طرح آن بهعنوان آرزوی دیرینه و حتی فراتر از آن به نمایش گذاشتن زندگی روزمرهای که هیچ ردی از زنانگی اصیل در آن مشاهده نمیشود، زنانگی که باهم سرانگی و مادرانگی در ارتباط تنگاتنگ است. گاهی گربهای را به فرزندخواندگی میگیرند و گاهی هم نمایش ازدواج تجملی وزندگی غربزدهشان را به رخ میکشند حالا در بحبوحه این ماجرا البته مخاطب بهخوبی به نمایشی بودن بخشهایی از این قضیه ساختگی پی میبرد اما قشر جوان و نوجوان از این طیف و حتی تحریکات سیاسیشان الگو میگیرند و درست در لحظه بزنگاه سیاسیون هم از آب گلآلود ماهی گرفته و غایت استفاده را از حمایت این دسته میبرند و حتی بعدها که هشتگ پشیمانها بینشان داغ میشود بازهم میتوان به تصنعی بودن آن پی برد.
به هر ترتیب مطابق نظر برخی از تحلیلگران علوم اجتماعی و مردم شناسان جامعه ایرانی در حال تغییر جامعه الگوی خود است و این مسئله برای سلبریتیها نگرانکننده است؛ زیرا جامعه دیر یا زود از آنها عبور خواهد کرد و به الگوی دیگر خواهد رسید، الگویی که البته باید امیدوار بود معتدلتر و درعینحال منطقی و علمی به جامعه نگاه کنند و احساسات آن را تحریک ننمایند.
نمود بیرونی رفتارهای زنان سلبریتی اعم از پوشش آنها مواضع شان در جشنوارههای بینالمللی و مانند آنکه حکم سفیر فرهنگی جمهوری اسلامی رادارند گاهی تأسف برانگیز و یأسآور است طوری که حتی گزارشگر و تحلیلگر رسانه بیگانه برخی حرفها را خوراکی برای ترامپ و بن سلمان میداند تا پروژه ایران ستیزی در غایت خود به دست یک ایرانی سلبریتی رقم بخورد.
اینکه آبشخور فکری جریان ستارههای بدلی کجاست و اینکه چرا آنها با دیدن یک تریبون خارجی و به بهانه کسب رتبه یا مقام در جشنوارههای فیلم غربی که عمدتاً مدالها و نشانهایشان نصیب تیرهترین فیلم ایرانی میشود، دست و پای خود را گمکرده و دروغ را راست مطبوع برای غربیها جلوه میدهند دو موضوع مهمی است که باید بررسی گردد؛ اما موضوع مهمتر نظارت ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی و همه متولیان این عرصه بر مقوله سینما است مقولهای بهجای آنکه در این سالها سفیر فرهنگی ایران و جمهوری اسلامی باشد بلندگویی برای ترویج مبانی غلط و منحط غربی شده و حالا هم بهسادگی از طریق آن طرح ایران ستیزی کلید میخورد و مکمل پازل غربی عربی میشود.
سلبریتیهای بیگانه باهمه
ترتیب مطابق نظر برخی از تحلیلگران علوم اجتماعی و مردم شناسان جامعه ایرانی در حال تغییر جامعه الگوی خود است و این مسئله برای سلبریتیها نگرانكننده است؛ زیرا جامعه دیر یا زود از آنها عبور خواهد كرد و به الگوی دیگر خواهد رسید، الگویی كه البته باید امیدوار بود معتدلتر و درعینحال منطقی و علمی به جامعه نگاه كنند و احساسات آن را تحریك ننمایند.
۱۳۹۶/۱۲/۷