نسخه چاپی

گذری بر آخرین ساخته حاتمی كیا

به وقت آرمان‌ها؟

عکس خبري -به وقت آرمان‌ها؟

در فیلم‌های حاتمی كیا همواره شخصیت‌هایی بودند كه در كشمكش داستان به خاطر باورهای‌شان در مقام یك قهرمان برمی‌آمدند. گاه این باورها در میدان جنگ تحمیلی تحولی در شخصیت ایجاد می‌كردند و گاه چون با عادت‌های جامعه متمایز بودند مایه رنج و تحولی تدریجی در قهرمان‌ها می‌شدند. آنچه از فیلم‌های حاتمی‌كیا در ذهن مانده خصوصیات و باورهای این قهرمان هاست.

سیدمجتبی مومنی- بعد از بادیگارد و موفقیت‌هایش خبرهایی از تولید اثر جدید حاتمی‌کیا منتشر شد. خبرهایی که می‌گفت موضوع فیلم بعدی چه می‌تواند باشد. خود او در هنگام دریافت یکی از جایزه‌های فیلم بادیگارد گفته بود که می‌خواهد از «مدافعان حرم» فیلم بسازد. به وقت شام (دمشق) نوزدهمین فیلم سینمایی حاتمی‌کیا و یکی از فیلم‌های پر افتخار سی و ششمین جشنواره فیلم فجر بود. این فیلم در لیست اکران نوروزی سینما هم قرار گرفت و این روزها بر روی پرده سینما در معرض تماشای علاقه‌مندان به سینما است.


 سینمای کارگردان

مهم‌ترین خصوصیت سینمای حاتمی‌کیا این است که وقتی نام فیلمی از او به میان می آید کمتر مخاطبی به یاد صحنه و اتفاق خاصی از فیلم‌هایش می افتد. چون فیلم‌های مهم این فیلمساز همواره شخصیت محور بودند و هیچ‌گاه حادثه محور نبودند. (حادثه محور به معنای سینمای محدود به موقعیت‌های بحرانی‌ای که خصوصیات فردی شخصیت مشخصی کمتر مورد بررسی قرار می‌گیرد و عاقبت حادثه و نقش آفرینی دسته جمعی شخصیت‌ها در رقم خوردنش اساسی می باشد.)

در فیلم‌های حاتمی کیا همواره شخصیت‌هایی بودند که در کشمکش داستان به خاطر باورهای‌شان در مقام یک قهرمان برمی‌آمدند. گاه این باورها در میدان جنگ تحمیلی تحولی در شخصیت ایجاد می‌کردند و گاه چون با عادت‌های جامعه متمایز بودند مایه رنج و تحولی تدریجی در قهرمان‌ها می‌شدند. آنچه از فیلم‌های حاتمی‌کیا در ذهن مانده خصوصیات و باورهای این قهرمان هاست.

به نظر می‌رسد همین خصوصیت است که معمولا برچسب «شعارزدگی» به آثار حاتمی‌کیا می‌چسبد.

این قهرمان‌ها آنقدر تاثیرگذار بودند که ممکن بود داستان اصلی فیلم بعد از چند سال به فراموشی سپرده شود اما حرف و باور قهرمان‌ها در ذهن بماند. در مورد «به وقت شام» هم می‌توان گفت که اثر در همین مختصات می‌گنجد.


 به وقت شام

در مورد خلاصه فیلم «به وقت شام» می‌توان گفت: فیلم راوی داستان دو خلبان ایرانی است که برای نجات عده‌ای از مردم تدمر(شهری در سوریه) به آن‌جا می‌روند تا هواپیمای آنها را به دمشق ببرند اما به دست داعش اسیر می‌شوند و ...

فیلمبرداری درخشان و موسیقی متن بسیار همخوان و تدوین خوبی که به حفظ ریتم اثر و پویایی آن کمک کرده است از دیگر محاسن «به وقت شام» است.

بازی‌های فیلم هم از دیگر محاسن آن به شمار می‌روند با ذکر این ایراد که هادی حجازی و بابک حمیدیان به لحاظ موقعیت سنی نمی توانند در قالب نقش پدر و پسر باورپذیر باشند و شاید گزینه‌ای در سن و سال پرویز پرستویی می‌توانست انتخاب درست‌تری باشد؛ و البته بازی هر دو بازیگر بسیار درخشان بود.


وزن کارگردانی

اگر وظیفه اصلی یک کارگردان در فیلم را خلق جهان داستان بدانیم و این مسئله را شاخصی برای موققيت یک فیلمساز تلقی نماییم باید بپذیریم برگ برنده «به وقت شام» کارگردانی آن است. حاتمی کیا توانسته بیننده ایرانی را تا تدمر سوریه ببرد و او را نگران مردم اسیر در چنگال حیوانات انسان‌نمايی به نام داعش کند. بیننده مظلومیت سوریه را این‌بار نه از دریچه گنگ رسانه‌ها می‌نگرد و غصه او را غصه خود و قصه او را قصه خود می‌پندارد. مخاطب خود را با دختر مسیحی کاپیتان، بلال، یونس و یا علی همراه می‌کند. این همراهی و همزاد پنداری که گاهی لنگان است و اغلب چابک می‌توان شاخصی دانست که کارگردانی سخت این اثر با موفقیت توانسته به منظورش برسد.


 فیلم‌نامه‌ای که. . .

به عقیده بیشتر منتقدان فیلمنامه فیلم، دارای ضعف‌هایی است که این امر در شخصیت پردازی و حتی انتقال محتوا و مفهوم خود را نشان داده است. به نظر می‌رسد با وجود همه این موارد به سختی می‌تواند پیام خود را از جرگه هم قطارانش پیش‌تر ببرد و در کارکردی استراتژیک چرایی حضور نیروهای ایرانی در سرزمین شام را به درستی ارائه نماید. موضوعی که این روزها در بین بیشتر اقشار و عوام محل سوال و بعضا شبهه است. فیلم در نمایش این بخش از فعالیت خود با لکنت مواجه است که باید ریشه آن را در فیلمنامه جستجو کرد.

نکته بعد نمایش اختلافات پدر و پسری میان یونس و علی است. ماجرای روایت دو نسلی که تقریبا در همه فیلم‌های حاتمی‌کیا با آن مواجه می‌شویم. مسئله حضور علی در جنگ عليه داعش را به «اثبات خویش» محدود می‌کند. از طرفی هم خبری از روحیه سلحشوری و مقاومت یونس به عنوان نسل اول انقلاب مشاهده نمی‌شود و فيلم مهمترین و شاید تنها کارکرد حضور او را مذاکره با شیخ سعد می‌انگارد. گویی پدر غیر از مذاکره هیچ کارکرد دیگری ندارد. به نظر می‌رسد فیلم در پاسخ به اصلی‌ترین سوال خود باز می‌ماند و این مسئله را حل شده تلقی می‌کند و بیشتر به اتفاقات می پردازد تا شخصیت‌ها.


متوسط اما پیش رو

شاید می‌شد که حاتمی کیا در این کار به جنبه‌های دیگری از حضور شهدای مدافع حرم در سوریه و نبرد با داعش بپردازد. موضوعی که با طرح آن به تعبیر برخی از منتقدان، نقش نیروهای ایرانی در سوریه را بیشتر تبیین کند. قصه‌هایی که از زندگی شهدای مدافع حرم این روزها به مناسبت‌های مختلف در فضاهای مجازی منتشر می‌شود، هر کدام می‌توانست و می‌تواند به خوبی قصه یک فیلم خوب با کارگردانی عالی مثل حاتمی کیا باشد.

امروزه سینما مهمترین رسانه‌ای است که می توان از طریق آن مفاهیم بنیادین و ارزش های یک جامعه را خلق یا تغییر داد.

هفت سال از شکل گیری پدیده داعش می‌گذرد و کشور ما به عنوان یکی از اصلی ترین عوامل ریشه کن شدن آن در میدان جنگ، در عرصه فرهنگی نتوانسته دستاوردی برای ارائه داشته باشد. جالب‌تر آن که تا قبل از این فیلم اساسا تلاشی برای ثبت رشادت‌ها و جانفشانی‌های جوانان غیور مدافع حرم صورت نگرفته است.

امید است این فیلم بتواند به عنوان اثری پیشرو، هر چند به لحاظ پرداخت به موضوع در درجه متوسط جای گرفته است، آغاز نهضتی جدید در عرصه سینما عمل کند تا بینندگان شاهد آثار بیشتری با این مضمون بر پرده نقره‌ای باشند. چیزی شبیه خدمتی که سال‌هاست هالیوود برای آمریکایی‌ها انجام می‌دهد و از کوچکترین دستاویزی برای اثبات حق نداشته خود بهره می‌برد.

۱۳۹۷/۲/۳

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...