آمریکاییها در جنگ مرزی با جمهوری اسلامی ایران کم آوردهاند. آنها در زمین و آسمان و دریا حرفی برای گفتن در یک نبرد مردانه با ایران ندارند. دشمن کیلومترها دور از مرزهای ایران نیز زمینگیر شده است. حضور غرب و بهویژه آمریکا در افغانستان، عراق، سوریه و یمن فقط هزینه داشته، درآمدی راهبردی بر آن مترتب نبوده است.
دشمن در بیرون از مرزهای ایران زمینگیر شده، در فکر فرار از منطقه است، حتی راهبرد «بزن دررو» نمیتواند آنها را در این فرار یاری دهد. ادعای گنبد آهنین دروغ از آب درآمده و افسانه جنگ ستارگان سر از واقعیت درنیاورد.
ایران و مقاومت اراده کند، غرب و آمریکا را از اندیشه ادامه تجاوزات در منطقه پشیمان خواهد کرد.
سخنان قدرتمندانه سردار سلامی در خطبههای نماز جمعه تهران یک بلوف نیست که گفت: «صهیونیستها نه عمق استراتژیک دارند نه عقبه. آنها به اندازه یک عملیات بیت المقدس ما هستند و راهی برای فرار ندارند، چرا که در شمال و غرب در تقاطع آتش قرار دارند و در دهان اژدها زندگی می کنند.»
امروز جنگ با ایران فقط در پنتاگون و سیا و وزارت خارجه آمریکا طراحی نمیشود، بخشی از آن در هالیوود و بخشی از آن هم در خزانهداری آمریکا طراحی و عملیاتی میشود.
آمریکا در اقتصاد و فرهنگ، مرزهای ما را درنوردیده و در حقیقت با کم آوردن در جنگ مرزی به جنگ ارزی و جنگ بدون مرز رو آورده است. از تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی غرب طی سه دهه گذشته به اندازه کافی سخن رفته است. حوزههای علمیه و دانشگاهها و نخبگان جامعه کم و بیش در این معرکه حضور دارند. فرهنگ غنی شیعه، قلندران عرصه علم، ادب و هنر، اجازه هماوردی به آنان نمیدهند.
اقدام اخیر در کوچ مردم از پیامرسانهای خارجی به پیامرسانهای داخلی، نشان از هوشمندی مسئولین و مردم و نمایان شدن آثار پیروزی در جنگ بدون مرز است.
آنچه امروز باید روی آن تمرکز داشت، جنگ اقتصادی است. امروز راهبردهای جنگ اقتصادی در وزارت خزانه داری آمریکا متمرکز است. در آنجا سخن از «جنگ افزارهای مالی» برای «سقوط ریال» ایران است. در آنجا سخن از «بمباران اقتصادی» با ابزارهای مالی و اقتصادی است که آمریکاییها در اختیار دارند.
آمریکاییها با بهروزرسانی تحریمها، هر روز دنبال تحکیم و توسعه زیرساختهای تحریم هستند. آنها تجارت ایران با دنیا را هدف قرار داده و میخواهند آن را به صفر برسانند. آنها امروز روی «خفگی اقتصادی» ایران متمرکز هستند و آن را از معجزه تحریم طلب میکنند.
وزارت خزانهداری آمریکا متکفل فشار اقتصادی به ایران شده است. به سیا و وزارت خارجه میگوید؛ بروید با این فشار کاسبی کرده و روی ذهن نخبگان و مسئولین ایرانی کار کنید و القاء نمایید مقاومت بیفایده است.
نقش دوتابعیتیها در سیستم اجرایی کشور، به ویژه در حوزه اقتصاد، یک نقش مکمل است که دشمن را در رسیدن به این اهداف راهبردی مدد میرساند.
مقام معظم رهبری در دیدار وزیر و مسئولین وزارت اطلاعات به مسئله نفوذ دشمن در ساختار نظام برای تغییر محاسبات مسئولین اشاره فرمودند و از آنان خواستند؛ «کوچکترین تردید در باره صلاحیت مسئولین را منعکس کنند.»
وجود نفوذیها در قالب دوتابعیتیها در مراکز تصمیمگیری، فاجعهآفرین است. جلوی این فاجعه را امروز نگیریم، فردا خیلی دیر است.
تمام اندیشکدههای آمریکا روی جنگ بدون مرز به ویژه در حوزه اقتصادی متمرکز شدهاند. اغلب اتاقهای جنگ آنها در وزارت خزانهداری آمریکا تشکیل میشود. دولت باید «جنگ ارزی» را که به منظور کاهش ارزش ریال عملیاتی میشود، جدی بگیرد.
بانک مرکزی، وزارت اقتصاد و دارایی و وزارت صنعت، معدن و تجارت باید آرایش جنگی بگیرند. تجار و بازرگانان، نخبگان اقتصادی، بانکداران، اقتصاددانان و حسابرسان خبره باید در آماده باش کامل باشند و خود را برای هر نوع حضور در این آرایش جنگی مهیا کنند.
مردم سؤال میکنند در این نبرد سرنوشت ساز، «قاسم سلیمانی» نبرد ارزی و «حججی» های آن کجا هستند؟
مردم نیک میدانند با مصرف کالای ایرانی و بایکوت کالاهای خارجی سهم عمدهای را در این نبرد میتوانند ایفا کنند، اما مایلند بدانند دولت به ویژه رئیس جمهور در این معرکه کجاست و چه میکند؟
بخشی از سخنان رئیس جمهور در روز 29 فروردین، روز ارتش و نیز در روز شنبه گذشته در نشست هماندیشی مدیران ارشد دولت نشان می دهد وی درک درستی از این دو نبرد حیاتی ندارد. او در جنگ مرزی مشغول بیمهری به پاسداران حریم امنیت کشور است و در جنگ ارزی، کیلومترها دور از صحنههای اصلی نبرد مشغول کارهایی است که ربطی به وظایف صف و ستاد این نبرد ندارد. عدم درک وی از چنین اوضاعی قطعاً روی کارنامه دولت، هم از باب «تدبیر» و هم از باب ایجاد «امید» اثر می گذارد.
ناقص العقل خواندن دستگاه نظارتی، مسخره کردن گزینشها در حالی که شاهد حضور مدیران دوتابعیتی و پیدا شدن جاسوس در تیم برجام هستیم، پیدا شدن سر و کله جاسوس انگلیسی در معاونت معاون رئیس جمهور در سازمان محیط زیست و نیز فرار یک مدیر اختلاسگر نفتی، ادامه حمایت تلویحی از یک پیام رسان خارجی، ادعای دو میلیون شغل در فضای مجازی و... نشانه های این عدم درک و غفلت از وظایف خود در سوگند ریاست جمهوری است. مردم، نمایندگان مجلس، دستگاه های نظارتی و قضائی با هوشمندی باید این غفلت را جبران کنند، تا همان طور که در جنگ ارضی توفیق به دست آوردیم، در جنگ اقتصادی و ارزی هم شاهد پیروزی باشیم.
عدم درك روحانی از سوگند ریاست جمهوری
محمد كاظم انبارلویی
۱۳۹۷/۲/۳