دکتر محمدرضا کاظمی- نگاهی به کارنامه فعالیت های دکتر سلطانی فر در مقام وزیر ورزش و جوانان حکایت از این واقعیت دارد که بر خلاف ادعاها اقدامات موثر و قابل قبولی در حوزه مأموریت او صورت نگرفته است. این مهم در هر دو بخش جوانان و ورزش قابل لمس و به سهولت میتوان کم و کاستیها را مشاهده کرد. اگر مهندس هاشمی طبا اسامی انتخابات را پایهریزی و شالوده وزارت ورزش را پیافکند، اگر مهرعلیزاده طرح صندوق حمایت از قهرمانان را به منصه ظهور رساند و دکتر غفوری فرد به سازمان وقت تربیت بدنی وزن و اعتبار داد، سلطانیفر تا به اینجا نتوانست تحولی هر چند کوچک در عرصه ورزش و جوانان ایجاد کند! او نه از صلابت نسبی دکتر گودرزی برخوردار است و نه در انتخابات معاونین و همکاران خود ابتکار و اقتداری از خود نشان داده است. بیشترین اهتمام وی شنا در مسیر جریان آب و پرهیز از هر گونه اعمال نظر و ترسیم نقشه راه مناسب جهت پیشبرد اهداف عالی ورزش بوده است. همین روش با چاشنی سیاسی کاری و گروهگرایی باعث شده تا اتفاق قابل تأملی در وزارت ورزش و کلیت ورزش کشور و بخش جوانان رخ ندهد! سؤال اساسی این است: آیا وزارت ورزش و جوانان به شعارها و وعدههای انتخاباتی رئیس جمهوری عمل کرد.
مطالبات مردم در ورزش و جوانان فراموش شد!
مروری بر اقدامات و بررسی عملکرد حوزه ورزش کشور طی دو سال اخیر تصویر مبهم و نامطمئنی را در نظر میآورد. و در یک نگاه اجمالی به موجودیت و کارکرد رشتههای مدالآور کشورمان در میادین بزرگ، به نظر میرسد روند تنزل و رکود رشتههایی چون کشتی، وزنهبرداری، تکواندو، والیبال، جودو و دوومیدانی از مدتی قبل آغاز شده و آثار این ضعف و رکود در آیندهای نه چندان دور آشکار خواهد شد. البته امیدواریم و انتظار داریم این ضعف و نزول در بازیهای آسیایی پیش رو نمود چشمگیری نداشته باشد. هر چند همانطور که پیشاپیش ذکر شد آثار و علائم این ضعف کاملاً مشهود است. نبود استراتژی راهبردی، فقدان چهرههای توانمند و خوشفکر در بدنه وزارت ورزش و دایره بسته و محدود تفکرات در این هرم شرایطی پدید آورده که امید چندانی به بهبود اوضاع و پیشرفت ورزش کشور در هر دو بعد همگانی و قهرمانی نمیرود.
بدیهی است در این میان بخش جوانان به خودی خود مغفول مانده است. با چنین گامهای لرزان و برنامهریزی ضعیف نمیتوان شاهد پیشرفت و تحولاتی در بخش جوانان بود. تمام این موارد ما را به این حقیقت میرساند که نباید انتظار بهبود در حوزه ورزش و جوانان داشته باشیم و مطالبات مردم در ورزش فراموش شده است!
از شهرتطلبان اصلاحطلب تا قحطالرجال در ورزش!
طراحی و برنامهریزی جهت انتخاب (بخوانید انتصاب) افراد مورد نظر در فدراسیونهای مختلف و بخشهای مدیریتی دیگر، یک سویهنگری و استفاده از نیروهای خودی و جناحی و کم توجهی به مدیران با تجربه و امتحان پس داده غیرخودی، پیگیری اهداف جناحی و موارد مشابه بسیار شائبه سیاسیکاری در ورزش را بیش از پیش به ذهن متبادر میکند! این شیوه تلقی و عملکرد دستگاه ورزش موجب هدر رفت توان، انرژی و ایدههای بخش اعظمی از مدیران و کارگزاران غیر همسو شده و عملاً امکان حضور آنان در بدنه تصمیمگیری تشکیلات ورزش از میان رفته است. نگاه مذکور نه تنها تأثیر مثبت و موثری در پیشرفت ورزش نداشته بلکه در عمل روند ضعف و سستی آن در ابعاد مختلف را تسریع کرده. آقایان گویا توجه ندارند سیاسی کاری و پیگیری اهداف حزبی مورد نظر در حوزههای ورزش مشکلات و پیامدهای خاص خود را خواهد داشت!
با گفتن امکانات نداریم، انگیزه ورزش را از مردم نگیرید؟
میزان سرانه ورزش چقدر است؟ بحث تقلیل هزینه وزرش برای اقشار مختلف به کجا ختم شد؟آیا امکانات و فضای موجود تکاپوی ورزش و ورزشکاران را میدهد. جهت فراگیر کردن ورزش در میان اقشار مختلف چه اقداماتی صورت گرفته. نقشه راه دستگاه ورزش برای رسیدن به نقطه مطلوب چیست؟ پاسخ به این پرسشها و موارد مشابه دیگر چندان دشوار نیست، چرا که با یک حساب سرانگشتی و غربالگری اطلاعات افراد جامعه در خصوص امکانات ورزشی میتوان دریافت که نمره دستگاه ورزش در این رابطه بسیار ضعیف است! تشکیلاتی که علیرغم حضور دکتر سلطانیفر به عنوان کامپیوتر ورزش در رأس!! نه تنها موفقیتی در پیشبرد اهداف مورد نظر جامعه نداشته بلکه به ضرس قاطع میتوان ادعا کرد که به نوعی دچار سستی و رکود هم شده است. وزیر کنونی ورزش تقریباً اقدامی که بتوان از آن به عنوان نقطه مثبت یاد کرد انجام نداده و تصور نمیکنیم در ادامه راه نیز توفیقی در خور به دست آورد! بازیهای آسیایی پیش رو ثابت خواهد کرد که آیا دستگاه ورزش با مدیریت سلطانیفر! کارنامه قابل قبولی خواهد گرفت یا خیر؟