محمد حیدری- تگلاینها (Taglines) یا به عبارتی جملات کوتاه تبلیغاتی فیلمها،یکی از مهمترین مسائل در بحث بازاریابی آثار سینمایی هستند که با قرار گرفتن روی پوستر فیلمها، لابهلای تریلرهایا روی بیلبوردهای شهری، میتوانند در همان نگاه اول یک دید کلی را در رابطه با اثر به بیننده منتقل کرده و او را برای کشف مفهوم آن و در نهایت تماشای فیلم ترغیب کنند.
به گزارش خبرنگار شما به نقل از زومجی، عبارتهای تبلیغاتی میتوانند چند کلمه مستقل در کنار هم، یکیا نهایتاً دو جمله کوتاه یا حتی یکی از دیالوگهای فیلم باشد. گاهی اوقات یک جمله تبلیغاتی، آنقدر محبوب میشود که برای همیشه در ذهن مخاطب نقش میبنددیا حتی فراتر از خود فیلم، هویتی مستقل پیدا میکند.
در ادامه به برخی از معروفترین عبارتهای تبلیغاتی فیلمهای مطرح تاریخ سینما اشاره میکنیم. البته این مورد تبلیغاتی که در کشورهای صاحب سینما کارکرد زیادی دارد، چند سالی است که در بین فیلمهای ایرانی هم استفاده میشود. اما بعضاً جملات استفاده شده در آثار سینمایی ایرانی، به گونهایست که بیشتر باعث گنگی مخاطب میشود. برخی از آنها بهصورتی گلدرشت، علاقه نویسنده آن جمله به لحن و عباراتی روشنفکری را عیان میکند. البته هستند مواردی که کاملاً حرفهای و مفهوم هستند. در ادامه به برخی از نمونههای ایرانی و فرنگی اشاره میکنیم. برخی از این جملات از سایت سلام سینما استخراج شده است.
نمونههای ایرانی
خوب و بد «متولد65»: وقتی شوخی شوخییک بازی راه میاندازی، باید تا تهش بری.
«مرگ ماهی»: ماهیهایی هستیم که دوستت دارم، روی لبانمان مرده است.
«عصریخبندان»: میترسم تمام فکرهایی که میکنم واقعیت داشته باشد.
«ماهی سیاه کوچولو»: خشم شما را در مرداب نفرت غرق میکند، راه پیروز شدن احترام است.
«خانه دختر»: یه چیزایی رو هیچوقت به من نگو.
«خداحافظی طولانی»: خودت همیشه میگفتی آدمیزاد تا وقتی هست باید باشه دیگه.
«رخ دیوانه»: وقتی رخ تنها میشه و دیگه هیچ مهرهای نیست که کمکش کنه، آخرین راهحل رو انتخاب میکنه، خودش رو نابود میکنه تا بازی مساوی بشه.
«احتمال باران اسیدی»: هوا ابریه شاید بارون بباره، بارون اسیدی.
«شیفت شب»: آیا بهتر نیست که بیشتر بدانیم؟
«من دیهگو مارادونا هستم»: فرا فکنی دستهجمعی جهت کاهش عذاب وجدان عمومی.
«جامهدران»: در زندگی همیشه چیزهایی برای پنهان کردن وجود دارد.
«بوفالو»: همهچیز پایانیافتنی است و در این پایان سرگشتگی مزه مرداب میدهد.
«ناهید»: کی میدونه خدا چی میخواد.
«بدون مرز»: جنگ میخواهد مادران ما تنها باشند.
«دریا و ماهی پرنده»: پشت این دیوار دری است.
«اعترافات ذهن خطرناک من»: اعترافات ذهن خطرناک من.
«مردی که اسب شد»: مردی که اسب شد.
«طعم شیرین خیال»: حدیث عشق با آن زبانی که نشنیدی تا حالا.
«موقت»: جابهجایی و تغییر مکان بخشی از تکراریترین و ملالآورترینِ زندگی انسانهاست. زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود.
نمونههای خارجی
جذاب و کنجکاوکننده پرندگان (The Birds): ... و به یاد داشته باشید، فریاد بعدی که میشنوید ممکن است فریاد خودتان باشد.
بیگانه (Alien): در فضا هیچکس صدای فریاد شما را نمیشنود. جنگ ستارگان (Star Wars): خیلیوقت پیش در یک کهکشان دور، خیلی دور.
ادوارد دستقیچی (Edward Scissorhands): داستانش شما را در آغوش میگیرد، گرچه خودش نمیتواند.
جادهای به سوی تباهی (Road to Perdition): هر پدری برای پسرش یک قهرمان است... برای مایکل سالیوان دعا کنید.
من افسانهام (I Am Legend): آخرین مرد روی زمین تنها نیست.
نمایش ترومن (Show (1998): تمام جهان صحنه نمایش است.
شبکه اجتماعی (The Social Network): نمیتوانی با ۵۰۰میلیون نفر دوست شوی بدون اینکه چندتایی دشمن برای خودت بتراشی.
سیمپسونها (The Simpsons Movie): خانواده ما را ببینید تا احساس بهتری نسبت به خودتان پیدا کنید.
رستگاری در شاوشنک (The Shawshank Redemption): ترس شما را در اسارت نگه میدارد، امید میتواند به شما آزادی ببخشد. شیوع (Contagion): هیچچیز مانند ترس شیوع نمییابد. پدرخوانده قسمت اول (The Godfather Part I): پیشنهادی که نمیتونی ردش کنی!
هفت (Se7en): ارنست همینگوی در جایی گفته: دنیا جای خوبی است و ارزش جنگیدنرا دارد... من با قسمت دومش موافقم. شوالیه تاریکی (The Dark Knight): تاریکترین لحظه شب، لحظه قبل از طلوع آفتاب است! گلادیاتور (Gladiator): ژنرالی که برده شد، بردهای که گلادیاتور شد و گلادیاتوری که تبدیل به دشمن یک امپراطوری شد. فلسفه یا سلیقه؟
کپی برداری شده
تگلاینهای فیلمهای سینمایی ایرانی و خارجی آنقدر متعدد و البته متنوعاند که نمیشود دربارهشان حکمی کلی داد. هم در بین آثار ایرانی جملات مفهوم و جذابی هستند و هم در نمونههای فرنگی. البته شاید باید بررسی اجمالی به این نتیجه برسیم که نمونههای غیرایرانی در یک لیست کلی، اوضاع بهتریدارند. راستش انگار که باتوجه به وزن هنری آن فیلم انتخاب شدهاند. اگر از برخی فیلمهای ایرانی که حاوی تگلاینهایی قوی و مناسبی هستند بگذریم، عمده آثار ایرانی دارای چند ایراد مشخص هستند.
انگار که جمله موردنظرشان بیشتر با توجه به برگردان انگلیسی انتخاب شده تا مفهوم فارسیاش! دیگر موردی که شبیه به آفتی در جریان سینمای ایران در سالهای اخیر درآمده در بحث تگلاین هم دیده میشود؛ نگاهی روشنفکرمآبانه است که در واقع نه روشنفکری است و نه سنتی! صرفاً کلمات و عباراتی نامربوط است که در کنار هم قرار گرفتهاند و قرار است پیچیده و خاص بودن فیلم و سازندهاش را نشان دهد! با شرایطی که در این موضوع در سینمای ایران وجود دارد، باید تگ لاین را یکی از کماثرترین مواد تبلیغاتییک فیلم به حساب آورد که کمترین نقش را در جذب مخاطب برای تماشای فیلم دارد. احتمالاً این مؤلفه تبلیغاتی اگر با نگاهی باز و به دور از گندهگویی آماده شود میتواند در سالهای آینده به کمک جذب بیشتر مخاطب در سینمای ایران منجر شود