ایلنا نوشت:
تلاش ميكنيم اين گزارش طوري تنظيم شود كه زياد خندهدار به نظر نرسد اما اوضاع خندهدار لاجرم سوژههاي خندهداري هم توليد ميكند كه ما هرچقدر حال عموميمان بد باشد نميتوانيم در مقابل اين مضحكه مقاومت كنيم.
ماجرا از اين قرار است كه در روزهاي پيش از انتخابات مجلس نهم حجم قابل توجهي از گفتههاي نامزدها (از تهران و شهرستانها) جهت انتشار به گروه كارگري ميرسيد چرا كه در آن اخبار كذا نامزدهاي مذكور به طريقي خواسته بودند ارادت و توجه خود را به جامعه كارگري نشان دهند.
تا اينجاي ماجرا كه بعضي نامزدها هر چهار سال يكبار ناگهان متوجه ميشوند براي حفظ كرسي مجلس و يا به دست آوردن آن، به غير از آراء دوست و آشنا، به راي ديگر اقشار جامعه هم نيازمندند اتفاق غير منتظرهاي نيست و اين رفتار رياكارنه به حد لازم در اين سالها دستانداخته شده است و ديگر آنقدر رسواست كه نيازي به طرح مجددش نباشد. تنها اقدام (وظيفه؟) ما در مقابل اين رياكاري جلوگيري از انتشارش بود.
اما ماجرا آنوقت جالب ميشود كه نامزد مذكور انگار از خواب اصحاب كهف برخاسته و هنوز دست و صورتش را كاملاً نشسته وادارش ميكنند يك حرفي جهت جلب توجه كارگران بزند. در اين شرايط است كه شاهد برملا شدن دنياي ذهني مسئولان بالقوه و بعضا بالفعل كشور از سبك زندگي كارگران هستيم كه البته در اين شرايط ديگر لازم نيست لبخندمان را پنهان كنيم.
در حكم نمونه يكي از نامزدهاي انتخابات كه هم اكنون نماينده شهري است كه در مجاورت حوزهي انتخابيهاش تعدادي از كارخانههاي تعطيلشدهي نساجي واقع شدهاند و صدها كارگر در پي سالها بيكاري به زحمت صبح خانوادهشان را به سمت شب هل ميدهند (ميبينيد از ترس شكايت و دادگاه ناچاريم چطور آدرس بدهيم؟)، خواسته بود از قولش منتشر كنيم كه «بايد به كارگران وام ويژه خريد خودرو پرداخت شود.»
او درست دم انتخابات يادش افتاده بود مشكل كارگران را با وعده پرداخت وام خريد خودرو – لابد براي مسافركشي – حل كند. غريب اينكه آقاي نماينده در طول سالهاي خدمت صادقانهاش مطلع نشده مشكلات كارگر ماهري كه بيش از 15 سال در بخش توليد فعال بوده است، با مسافركشي حل نميشود. مشكل آن كارگر هم حل شود تبديل يك نيروي مولد و توليدگر به يك نيروي خدماتي مشكلات غير قابل حلي را براي كشور به وجود خواهد آورد.
نمونهاي ديگر: يكي ديگر از نامزدهاي نمايندگي مجلس كه از قضا او نيز هم اكنون نماينده شهرش است، در مصاحبهاي از راهاندازي فروشگاه بزرگي به سبك يكي از بزرگترين مراكز خريد تهران در شهر كوچكاش خبر داده بود. نكته قابل تامل اينكه نامزد مذكور اواسط سخنانش به يادآورده بود كه مشغول گفتگو با خبرگزاري كار است، پس ناگهان عزمش را جزم كرده بود كه موضوع تاسيس آن مركز خريد را به كارگران هم ربط دهد. اينطور شد كه وعده داد: «در اين فروشگاه تسهيلات ويژهاي براي كارگران درنظر گرفته خواهد شد.»
اصل ماجرا كه نمايندهاي در هنگام خريد از يك مركز خريد خارجي در تهران چنان تحت تاثير قرار بگيرد كه جهت تحت تاثير قرار دادن مردم حوزهي انتخابيهاش وعده كپي + پيست كردن آن حجم عظيم و هايپر و پر زرق و برق را به مردم شهرش بدهد كم جالب توجه نيست، اما وعده او مبني بر «ارائه تسهيلات ويژه به كارگران» كمي بيشتر از ظرفيت صفت عجيب است.
اول اينكه نامزد مذكور اطلاع نداشته كارگران به صرف كمدرآمد بودن، نيازمند انفاق او يا مالك فروشگاه نيستند. به فرض اينكه اين نماينده قصد خير عام رساندن به نيت قرب الهي داشته باشد هم ساز و كار «ارائه تسهيلات ويژه» به كارگران را مشخص نكرده است. شايد مكانيزم ارائه تسهيلات اينطور است كه يك نفر ميرود از آن فروشگاه مجلل خريد ميكند و هنگامي كه قيمت نهايي را از صندوقدار ميپرسد مثلا ميشنود 70 هزار تومان. بعد آن فرد ميگويد «من كارگر هستم.» و صندوقدار ميگويد «اِ...؟ پس 50 هزار تومان.» شايد هم كالاهاي ويژهاي در بخشهاي ويژهاي از آن فروشگاه قرار ميگيرند كه مشمول تسهيلات ويژه به كارگران ميشوند. شوربختانه فرصت محدود تبليغات مجال نداد تا نامزد محترم تمام وجوه وعده خود را تشريح كند.
اما يكي از جالبترين وعدههاي كارگري در ايام انتخابات مجلس نهم از جانب نامزدي مطرح شد كه سابقه نمايندگي نداشت و آخرين سمتاش مديريت آب و فاضلاب شهر حوزه انتخابيهاش بود. اين نامزد در زماني كه بحث انتصاب افراد سياسي در سمت مديرعاملي تامين اجتماعي گرم بود، يكراست به سراغ اصل موضوع رفته و وعده داده بود: «مديريت تامين اجتماعي را به كارگران باز ميگردانم.»
وعده اين نامزد البته چندان غريب نيست. طبيعي است كارگران بايد در راس صندوقي كه از اساس با كسر دستمزد ماهانهشان پديد آمده قرار بگيرند، اما در شرايطي كه دولت به طور كامل سرمايه كارگران را در اختيار دارد و نهايتاَ سالي يكبار – غالبا در روز كارگر - وعده مشاركت كارگران در ردههاي چندم مديريتي اين سازمان را ميدهد، طرح موضوع واگذاري مديريت تامين اجتماعي به كارگران از جانب يك نامزد ورود به مجلس بانمك به نظر ميرسد. شايد پذيرفتنيتر بود اگر او وعده ميداد «تلاش ميكنيم افراد سياسي تمام سرمايه نسلي كارگران را به باد فنا ندهند.» مديريت پيشكش.
فارغ از اين وعدههاي كم و بيش مضحك بعضي نمايندگان در ايام انتخابات به نكات درست و تاثيرگذاري در زندگي كارگران اشاره ميكردند كه اتفاقاً در حوزهي مسئوليتشان هم بود. به عنوان مثال تعدادي از نمايندگان فعلي در ايام انتخابات به موضوع افزايش سهم توليد در قانون هدفمندي يارانهها پرداخته بودند كه ما نيز طبق وظيفهمان نسبت به انعكاساش اقدام كرديم. تنها يك روز بعد از انتخابات كه سرمان كمي خلوتتر شد از خودمان پرسيديم: مگر همين نمايندگان مجلس در هنگام تصويب قانون هدفمندي، سهم توليد را ده درصد كاهش ندادند؟
مروری بر وعدههای انتخاباتی به كارگران
در این شرایط است كه شاهد برملا شدن دنیای ذهنی مسئولان بالقوه و بعضا بالفعل كشور از سبك زندگی كارگران هستیم.
۱۳۹۰/۱۲/۱۵