زهرا صدری نیا- وقتی صحبت از حجاب به میان می آید اولین مسئله ای که به ذهن مخاطبان می رسد چادر است، گویا حجاب که عنصری برخواسته از عفاف است تنها در این مقوله می گنجد، البته چادر به عنوان پوشش برتر قابل احترام و درعین حال ترویج است اما انحصار نگاه به حجاب در همین قدوقواره باعث شده است از موضوعات دیگر تغافل شود؛ نکته قابل توجه این است که این نگاه انحصاری سبب برخی از کنش ها شده است به طور نمونه حتما در مسیرهای تردد شهری شاهد چک و چانه زدن های زنان بدحجاب با بانوان محجبه هستیم اما زمانی که کار به جاهای باریک میکشد توهین ها به فرد چادری متوجه میشود.
نیم متر مکعب بهشت
بدون تردید باید گفت که در این کنش های اجتماعی یک نکته نهفته است و آن برخوردهای نادرست و پیشینه فکری است که برخی از افراد جامعه نسبت به قشر چادری دارند، عدم اتخاذ رویکرد درست در امر به معروف و نهی از منکر که شرایط خاص خود را اقتضاء می کند، احساس محق بودن برخی از آمران به معروف و نگاه مبتنی بر دشمن بودن فرد بدحجاب با آنها باعث عدم اتخاذ روشی مناسب در برخورد با فردی که عموما غیرعامدانه هنجارشکنی میکند این درحالی است که استفاده از شیوههای صحیح در برخورد دوستانه و البته روش هایی که بر اساس اصول و ضوابط روانشناسی توسط کارشناسان مورد بررسی و استفاده قرار گرفته است شیوهای است که نمی توان آن را نادیده انگاشت، تصور اینکه ما تقسیم کننده نیم متر مکعب از بهشت نیستیم ودرعین حال رعایت اصل حجاب سبب استحکام امنیت فرد و جامعه می شود موضوعاتی است که در این سالها از نظرها مغفول مانده است.
سیاست بازی های نرم
عدم توجه به مسئله حجاب درست در بزنگاه های سیاسی و حتی قربانی شدن این مقوله مسئله دیگری است که اینبار متوجه افراد جامعه نیست؛ در همین زمینه با نگاه به کارنامه دولت های گوناگون می توان به این مسئله پی برد که آنها با سوار شدن بر موج های جنسیتی تلاش
می کنند نظر و رأی قشر خاکستری را جلب کنند و همین امر بعد از اعلام نتایج انتخابات تبدیل به یک مطالبه می شود و حتی کوچکترین برخورد با هنجارشکنانی که حدود اسلامی و قانونی را رعایت نمی کنند اسباب تکدر خاطر جمعی شده و در نهایت منجر به موج سواری عدهای در این فضا با سوء استفاده از احساسات عمومی می شود به طور نمونه مصداق این مسئله را پس از انتخابات گذشته و سپس در جریان رویدادهایی نظیر دختر خیابان انقلاب و مانند آن مشاهده کردیم که این جریانات با مناسب دیدن وقت و موقعیت و با اتکا به شعارهای طرح شده و امید به این موضوع آن را با همکاری برخی داخلی ها و شبکه های خارجی کلید زدند.
چه باید کرد؟
عدهای بر این باورند که موضوع حجاب و عفاف مسئله ای از دست رفته است و دیگر باید آن را رها نمود و به مسائل دیگر پرداخت اما واقعیت ماجرا چیز دیگری است، بدون تردید تأکید و تکیه بر عنصر حیا میتواند به شکلی سیستماتیک جامعه را به سمت حجاب بکشاند، البته نقش بدافزارهایی نثل ماهواره و شبکههای اجتماعی در این عرصه انکارناپذیر است اما ایجاد حس خطر و نگاه کردن به عرصه فرهنگی با دیدی دشمنشناسانه میتواند مردم را به حقیقت آنچه درحال روی دادن است آگاه سازد بیتردید مردم ما در پی عریانی نیستند اما گاهی ناخواسته و در اثر فقدان سیاست گذاری های صحیح فرهنگی در این میدان بازیگر میشوند. توجه به حجاب تنها در یک روز با ذکر گذرای واقعهای که از بیداری ابدی ملت ما حکایت می کند نیز درمانگر بیماری جامعهای نیست که می تواند با ابزارهای هنری و فرهنگی مؤثر به هویت حقیقی خویش بازگردد؛ آنچه مهم است این است که سیاست گذاران فرهنگی از برگزاری همایش و نشست و مصاحبه و مانند آن دید خود را فراتر کنند و چارهای فرهنگی و مبتنی بر نیاز مردم بیندیشند..