برش اول؛ نقدی بر دعوای کی روش با برانکو!
" آقای گرشاسبی یک بار برای همیشه برانکو را ساکت کنید. وقتی او راجع به بازیکنان داخلی صحبت می کند نباید هیچ وقت فراموش کند هزاران دلاری که برای بازیکنان اوکراینی خرج کرد و یک دقیقه هم آنان بازی نکردند!”
این حرف های کارلوس کی روش در واکنش به مصاحبه برانکو بود که بازیکنان داخلی را موفق تر از لژیونرها در جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه خواند.
این جنگ زرگری یا دعوای رسانه ای دو مربی مشهور خارجی در داخل ایران است. امروز داشتم در موردش فکر می کردم که در این وانفسای گرانی، مشکلات اقتصادی و بالا رفتن روزانه ارز و سکه طلا، فقط فوتبال می توانست کمی شادی و نشاط به جامعه تزریق کند. نشاطی که به لطف دو مربی عصبانی و پولدار فوتبال ایران خدشه دار شده است.
بگذارید اسم این دو را بگذاریم مرفه بی درد! برای کارلوس کی روش و برانکو فرقی نمی کند دلار ۴۵۰۰ تومان شود یا ۹۰۰۰ تومان سر چهارراه استانبول خرید و فروش شود! این دو قرارداد خوب و نان و آب داری بسته اند که تا یک دلار آخرش را هم دریافت می کنند و بنابراین درد آدم های بی پول و دردمند را نمی فهمند.
مردمانی آبرومند که با سیلی صورت خود را سرخ نگه می دارند و دلخوش به همین فوتبال هستند.
۷ هزار علاقمند به فوتبال تا پاسی از شب بیدار ماندند تا به استقبال تیم ملی کشور خود بروند که خوشحالی شان را با شاگردان کی روش تقسیم کنند اما چه چیزی نصیب شان شد؟
یک سرمربی عصبانی که علیه سرمربی پرسپولیس مصاحبه کرد. این دومی هم از موفقیت کروات ها در سراسر دنیا و ۶ قهرمانی مربیان هموطن خود در ۶ لیگ مختلف حرف می زند تا آن را به رخ پرتغالی ها بکشد.
دعوای پرتغالی و کروات در قلب ایران و مردمانی که با فوتبال زندگی می کنند با وجود مشکلات اقتصادی که دارند.
مقصر کیست؟ به نظر ما مقصر اصلی کارفرمایان کی روش و برانکو هستند. مدیرانی که حاضرند دلار ۹ هزار تومانی هم برای حق و حقوق سرمربیان خود پرداخت کنند ولی نمی توانند جلوی مصاحبه های غیر ضروری و جنجالی را بگیرند!
جای تاسف بسیاری دارد که مهدی تاج مصاحبه می کند و حرف از صحبت کردن با مربیان باشگاهی می زند و از آن طرف حمیدرضا گرشاسبی نیز کارلوس کی روش را آماج حملات خود قرار می دهد در حالی که هر دو توان مقابله با سرمربی تحت نظر خود ندارند.
امیدی به برخورد مدیریتی نیست اما حداقل می توان از کارلوس
کی روش و برانکو خواست که چند روزی به احترام مردم فوتبالدوست ایرانی خاموش باشند و آتش بس اختیار کنند.
برش دوم؛ لذت بردیم اما به حرف های مهدوی کیا فکر کنیم
به طور حتم همه ما از بازی ها و نتایج تیم ملی لذت بردیم. جام جهانی تمام شد ولی آینده از همین امروز برای ما آغاز شده است. به جای بحث کردن بیهوده و نق زدن باید برای فردا استارت بزنیم. ما با استفاده از یک مربی با تجربه و بزرگ توانستیم اسپانیا و پرتغال را اذیت کنیم و برابر مراکش هم به پیروزی برسیم. درخشیدیم و احترام دنیا را برانگیختیم اما باید خیلی چیزها یاد بگیریم.
مهدی مهدوی کیا جان کلام را گفت. او مثل یک تماشاگر عادی ذوب در یک مسابقه نشد و به درستی اشاره کرد ما هنوز نمی توانیم مالکیت توپ را در اختیار داشته باشیم. بازی بدون توپ ما بهتر از بازی با توپ ما بود و بیشتر برنامه ایران روی توپ های هوایی و ایستگاهی بنا شده بود.
مراکش را بردیم ولی بی تعارف حریف آفریقایی فوتبال بازی کرد و ما روی یک اتفاق و گل به خودی به برتری رسیدیم. مقابل اسپانیا کسی توقع نداشت یک سره حمله کنیم و حریف سرشناس را تحت فشار قرار دهیم اما دفاع مطلق هم پذیرفتنی نبود. در بازی با پرتغال بهتر ظاهر شدیم منتهای مراتب باز هم آمار مالکیت توپ ۷۰ به ۳۰ به سود قهرمان اروپا بود.
هافبک های دفاعی ما بیشتر وظایف تخریبی داشته و تونی کروس نبودند و مهاجمان تیم ملی هم حتی در قواره خداداد عزیزی در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه ظاهر نشدند.
منهای یک لایی وحید امیری به پیکه اسپانیایی کمتر شاهد حرکات تکنیکی از سوی بازیکنان ملی پوش خود بودیم و این موضوع نشان دهنده نزول فوتبال ایران از لحاظ حرکات فردی و انفرادی بود.
ما به لطف کارلوس کی روش یک تیم خوب بودیم که گروهی با جان و دل دفاع می کرد تا گل نخورد اما برنامه ای برای باز کردن روی دروازه حریف نداشت.
۴ امتیاز در گروه مرگ گرفتیم و ۲ گل زدیم که یکی مدیون اشتباه مدافع مراکش بود و دیگری از روی نقطه پنالتی!
آنچه نوشتیم به معنای نفی تیم ملی یا زحمات کارلوس کی روش نیست. قصد تخریب کسی را هم نداریم بلکه مقصود هشدار به خاطر فرداست.
باید واقع بین باشیم و بدانیم با این روش در جام ملت های آسیا قهرمان نخواهیم شد.
تیم ملی ایران اگر مدعی داشتن بیشترین استعدادهای آسیاست باید به خود بیاید و خلاق تر باشد.
جام جهانی درس های بسیاری برای فوتبال ما داشت که باید از آن استفاده کرد. نباید در باد درخشش در جام جهانی و آزار دادن اسپانیا و پرتغال خوابید که این می تواند بدترین آفت تیم ملی ایران باشد. به هر حال از ما گفتن بود!
برش سوم؛ داش مصطفی، بیرانوند... و کریس!
انگار ناف برخی مردمان این سرزمین را با تمسخر بریده اند. روزی که علیرضا بیرانوند به شوخی رو به
دوربین های تلویزیونی گفت:” چی طوری کریس؟!”
حس همه ما آمیزه ای از تمسخر و خنده بود. شروع کردیم به دست گرفتن گلر ملی پوش پرسپولیس که این چه حرف ناشیانه ای بود که زد؟!
فردای همان روز اما علیرضا بیرانوند برای مصطفی سلیمانی دوست صمیمی و وکیل خود وویس فرستاد:
" داش مصطفی! جلوی پرتغال یک کاری می کنم که بعد از بازی همه از رونالدو بپرسند چی طوری کریس؟!”
آن روز حتی رفیق فابریک بیرانوند هم ادعای او را جدی نگرفت. خندید و تصور کرد بیرانوند مثل همیشه شوخی کرده است اما...
مهار ضربه پنالتی کریس رونالدو و در آغوش گرفتن توپ ستاره پرتغالی توسط علیرضا بیرانوند سوژه اصلی فضای مجازی شد. همه عاشق پسر روستازاده لرستانی شدند که فوق ستاره رئال مادرید را به چالش کشید و سربلند هم شد.
علیرضا خودش می گوید:” انگار خواب دیده بودم! باورم نمی شد ضربه پنالتی کریستیانو رونالدو را مهار کنم. یکی دو ثانیه گیج و منگ بودم و...”
شاید تمام آن روزها و زندگی سخت و دشوار علیرضا در یک لحظه از جلوی چشمانش رد شد.
از رویاهایش در خرم آباد برای فوتبال بگیرید تا همسفری که در اتوبوس ۲۵۰ هزار تومان می خواست تا علیرضا را به تیم باشگاهی بفرستد!
از خوابیدن در پارک های تهران و میدان آزادی تا کار کردن در رستوران و شستن ظرف های کثیف برای یک جای خواب!
تا همین چند سال پیش آرزوی علیرضا شستن ماشین های شاسی بلند و گرفتن انعام بیشتر به لطف دست های کشیده تر بود و امروز...
بیشترین تشویق در فرودگاه امام خمینی (ره) پس از بازگشت تیم ملی به علیرضا بیرانوند اختصاص داشت.
جوان ساده ای که فاصله خرم آباد تا جام جهانی روسیه را فقط و فقط به لطف استعداد ذاتی خود پیمود.
امروز علیرضا لیاقت آن را دارد که گلر نهم جام جهانی و منتخب گروه دوم لقب بگیرد و از ۵ لیگ معتبر اروپایی پیشنهاد داشته باشد.