امیرعلی اسماعیلی- بیمسئله بودن و نداشتن حرف تازهای برای مخاطب شاید یکی از اصلیترین دردهای این روزهای هنر به خصوص سینمای کشور باشد. این موضوع شاید حرف تازهای نباشد و ضمنا برخی بگویند یک تحلیل کلی است، ولی باید پرسش کرد که مسئله مهمترین . حتی پرفروشترین فیلمهای روزهای اخیر چه بوده است. طنزهای سخیف با شوخیهای اغلب رکیک جنسی تا درامهای سیاه اجتماعی از جمله آثاری است که میتوان نمونههای بسیاری از آنها را در سینمای امروز سراغ گرفت. آثاری که جز تکرار موضوعات تکراری حرف تازهای برای مخاطب ندارند و مخاطب نیز از فضای آپارتمانی فیلمها خارج نمیشود و حتی با دکور تازهای روبهرو نیست.
»آنسوی ابرها» تازهترین ساخته مجید مجیدی با یک تیزر تبلیغاتی رنگارنگ و پرسر و صدا و شاد توجه مخاطبان را در تلویزیون به خود جلب کرد و البته همراهی اسم مجید مجیدی عواملی بود که مخاطب را با خود به سینما بکشاند. کارگردان آثار موفقی چون «بچههای آسمان»، «آواز گنجشکها» و«به رنگ خدا» در خاطرهها است و آخرین مرتبه نیز با فیلم سینمایی «محمد(ص)» بر پرده سینماها دیده شد اینبار در آخرین محصول سینماییاش سراغ جغرافیایی جدید برای لوکیشن فیلمش رفته و به همین خاطر مخاطب را کنجکاو کرده تا اثر دست مجیدی را اینبار با رنگی از هندوستان و بمبئی به تماشا بنشیند.
فیلم قریب به 2 ساعته مجیدی را میتوان فیلمی کسلکننده و خوابآور دانست که جز در چند صحنه که آن هم آنقدر کش پیدا میکند که خسته کننده میشود، در باقی موارد میتواند محلول خوابآوری می باشد که چشمهای شما را در سالن سینما گرم کند بدون اینکه نگران فیلم باشید.
بیننده پس از اتمام فیلم با این سوال روبهرو میشود که خب حرف حساب کارگردان و سازنده فیلم چیست؟ لوکیشن و جغرافیای جدید این فیلم چه کمکی به مجیدی و فیلمش میکرد که جغرافیا و موقعیتهای ایران به او نمیکرد و اصولا مجیدی چه بهرهای از موقعیت جغرافیایی هندوستان به نفع فیلمش برد؟ شاید مجیدی میخواسته با ساخت «آنسوی ابرها» یک کار خارج از ایران هم در کارنامه کاری خود داشته باشد و مانند دیگر کارگردانهای ایرانی از جمله کیارستمی، فرهادی و ... یک فیلم با حال و هوای غیرایرانی بسازد. اما ایکاش مسئلهای که او دستمایه خلق اثرش کرده در طول کار روشن میشد. هرچند در اینجا قصد نداریم بگوییم کارگردانهای دیگر که در خارج فیلم ساختهاند مسئله داشتهاند و مجیدی نداشته است.
به نظر میرسد مجیدی در مسیر فیلمش از موضوع منحرف شده و به جزئیات بسیار پرداخته تا جایی که مجبور میشود موضوعی که مدنظرش بودده را در عباراتی نیم خطی به مخاطب القا کند، حال اینکه آیا مخاطب میتواند پیامهای او را دریافت کند جای تردید دارد اما او تصویر کردن زندگی پسر نوجوان فیلم و اتفاقاتی که با آنها روبهرو میشود را آنقدر باز میکند که مجبور میشود انتهای فیلم را با شتاب بسیار جمع کند که این به فیلمش لطمه بسیاری زده است.
شاید زندان زنان یکی از عواملی باشد که در کنار یکی دو مورد دیگر ، سبب شده مجیدی هندوستان را برای روایت قصهاش انتخاب کند. در غیر این صورت قصه مجیدی حرف متفاوتی نداشت که بخواهیم بگوییم این در ایران قابل طرح شدن نبود و در بستر اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی ایران قابل طرح و فهم شدن نبود. با این حال باز هم مجیدی بهرهای از موقعیتهایی که در فیلم با آنها روبهرو میشویم نکرده و روشن نیست که نقش زندان زنان برای کمک به قصههای بیرون زندان چیست؟
«آنسوی ابرها» به عنوان فیلمی که تصویرگر کشوری در شبهقاره هند است و قرابتهای فرهنگی با ایرانیان دارد باز هم تصویری در خود بر مبنای این نزدیکی فرهنگی ندارد. حتی اگر بدبینانه به فیلم نگاه شود اثری سیاهنما از جامعه هندوستان است و برخلاف فیلمهایی که در دسته فیلمهای سفارتی و سفارشی قرار میگیرد، از این طیف و طایفه نیست و فیلمساز با هدف ترویج و تبلیغ آن کشورر فیلم نساخته است. کارگرادن با وجود اینکه موقعیتهای بسیاری داشتته تا مردم و آداب و رسوم هندوستان را نمایش دهد سراغ فقر و بدبختی و سیاهروزی مردم رفته و تنها باران این فیلم است که ناجی فیلم است و نشان میدهد در اوج ناامیدی هم باید امیدوار بود. در غیر اینصورت بیننده تفاوتی میان این اثر با آثاری که در داخل تولید میشود نمیبیند.
خاطره خوب فیلمهایی نظیر «بچههای آسمان» و «آواز گنجشکها» در این فیلم تکرار نمیشود حتی بیننده در این اثر با مجیدی »بید مجنون» نیز روبهرو نمیشود که رویکردهای عرفانی و اشراقی خاصی دارد. شاید هم باید اینگونه تعبیر کرد که در «آنسوی ابرها» تصویری از آنسوی مجیدی به بیننده نشان داده شده که تا پیش از این رخ نشان نداده بود. اما در مجموع این فیلم رضایت تماشاچی را برآورده نخواهد کرد و احتمالا با خود میگوید دیگر نباید به اسامی بزرگ اعتماد کرد!
نگاهی به فیلم سینمایی «آنسوی ابرها»
آنسوی مجیدی!
![عکس خبري -آنسوي مجيدي!](https://www.namanews.com/Pictures/52618.jpg)
فیلم قریب به 2 ساعته مجیدی را میتوان فیلمی كسلكننده و خوابآور دانست كه جز در چند صحنه كه آن هم آنقدر كش پیدا میكند كه خسته كننده میشود، در باقی موارد میتواند محلول خوابآوری می باشد كه چشمهای شما را در سالن سینما گرم كند بدون اینكه نگران فیلم باشید.
۱۳۹۷/۴/۱۲
![اخبار مرتبط](/Images/RelatedNews.png)
![نظرات کاربران](/images/Comments.png)