گلناز زراعتی- این روزها با وجود آنکه بر مشارکت اجتماعی و اقتصادی زنان تأکید بسیار زیادی میشود اما برخورد شعاری با حضور زنان در فعالیتهای اقتصادی باعث شده است که نگاهی سطحی به این موضوع در بدنه اجرایی کشور بهوجود آید که عملاً دردی از مسائل زنان را دوا نخواهد کرد.
در پیش گرفتن رویکردهایی که تنها نگاهی کمی به حضور اقتصادی زنان و اشتغال آنان دارد، بدون توجه به مسائل ریشهای زنانی که در آمار زنان شاغل قرار میگیرند، موجب پیامدهایی خواهد شد که هم سرمایه انسانی را در فرآیند توسعه دچار مخاطره خواهد کرد و هم پایداری فعالیت اقتصادی زنان را در بازه زمانی بلندمدت تهدید میکند.
در حوزه اقتصاد و مشارکت زنان باید توجه داشت که افزایش اهمیت پرورش فرزندان در کنار میل بیشتر به رفاه و امنیت اجتماعی، باعث شده است زنان بیش از گذشته به سمت اشتغال سوق پیدا کنند و در کنار آن دچار مسئولیتهای مضاعف در محل کار و محیط خانوادگی باشند. آنچه مسلم است شیوه حضور زنان در فعالیتهای اقتصادی باید در سیاستگذاری کلان کشور دیده شود و الگوهای اشتغال زنان با توجه به محدودیتها و شرایط خانوادگی آنان تدوین شود که در اینصورت بخش قابل توجهی از مسائل واقعی زنان شاغل رفع خواهد شد.
زنان به علت برخورداری کمتر از سرمایههای مادی و انسانی دارای بهرهوری نسبتاً پایینی هستند زیرا ازدواج، بارداری و پرورش کودک موجب ترک شغل و عدم کسب مهارتهای شغلی میشود. از این گذشته، مشاغلی که بیشتر با ویژگیهای مراقبتی زنان مطابقت دارد، غالباً شامل کارهایی است که درآمد کمتر، مهارت پایینتر و تأمین اجتماعی و پیشرفت کمتری را به همراه دارد.
در زمینه اشتغال زنان و تأثیرات آن بر خانواده و اجتماع، پژوهشها و مقالات زیادی انجام شده است که در هر یک از آنان به یکی از ابعاد تأثیرگذاری اشتغال زنان اشاره شده و در آنها آثار مثبت و منفی اشتغال مطرح و راهکارهایی نیز پیشنهاد شده است.
عموم کارشناسان، الگوهای پیشنهادی برای افزایش اشتغال زنان را در قالب سیاستهای حمایتی زنان مطرح میکنند که بیشتر آنها شامل در نظر گرفتن تسهیلاتی برای مادران باردار و یا مادران دارای فرزند میشود اما متأسفانه این سیاستهای حمایتی در اقتصاد ایران چندان متعارف نیستند و ضمانت اجرایی ندارند. علاوه بر آن، نحوه تأمین هزینههای آن نیز مشخص نشده است؛ در حالیکه بسیاری از آنان در قانون پیشبینی شدهاند.
برای دستیابی به یک الگوی بهینه برای اشتغال زنان کشور باید مجموعهای از عوامل فردی، فرهنگی، اجتماعی و سازمانی مورد توجه قرار گیرد
توسعه مشاغل و کسب و کارهای خانگی به دلیل تمرکز زنان در منزل باعث می شود دغدغه های مادرانه رفع شود؛ فعالیتهای خانگی با وجود سنگینی آن از این ویژگی برخوردارند که میتوانند بر اساس میل زن و اقتضائات دیگر زندگی از جمله فرزندپروری تنظیم شوند. انعطافپذیر شدن فعالیت زنان و امکانپذیر شدن انجام تمام یا بخشی از فعالیتهای شغلی در خانه، زنان را قادر میسازد که با آرامش بیشتری میان وظایف خانگی و شغل خود سازش ایجاد کنند.
این الگویی که می توان پیشنهاد داد این است که با تمهیداتی کارفرمایان را راغب ساخت که با بازتعریف فعالیتهای سازمانی، بخشی از وظایف شغلی را به صورت پروژهای تعریف کنند و این کار میتواند موجب صرفهجویی در فضای کاری و هزینهها شوند. به عنوان مثال در اداراتي كه چند كارمند در دبيرخانه به تايپ اشتغال دارند، ميتوان فعاليتهاي غيرفوريتي را به افرادي سپرد كه در خانه به كار اشتغال دارند و محصول كار را در تناوبهاي زماني خاصي به اداره مرجع تحويل ميدهند. همچنین در مراكز پژوهشي به جاي آنكه كادر علمي خواهران را به حضور در محل كار موظف كرد، ميتوان با معادلسازي ساعات كار با صفحات مقالات پژوهش، بخشي از ساعات كار آنان را آزاد كرد.
ايجاد و تقويت كانونهاي كارآفريني خانگي نيز موضوع دیگری است که می توان به آن پرداخت. زمینه های این امر در سه بخش قابل تأمل است؛ اول، مهارتافزايي زنان در فعاليتهاي چون خياطي و گلدوزي كه به كاهش هزينههاي خانوار كمك ميكند؛ دوم، طراحي مشاغل جديد متناسب با ويژگيهاي عصر اطلاعات كه در خانه قابل پيگيري باشد و سوم، بازاريابي در عرصه داخلي و بينالمللي براي فعاليتهاي هنري، صنايع دستي و محصولاتي كه زنان در خانه توليد ميكنند.
به هر ترتیب حضور زنان در زمینه اشتغال بسیار مهم است؛ زیرا آنها بخشی از نیروی فعال جامعه هستند بنابراین مسئله کارآفرینی نیز مسئله مهم و قابل تأملی است نگاه به الگوهای جهانی اهمیت این موضوع را روشن میکند.
در حال حاضر نیمی از جمعیت 3.4 میلیاردی نیروی کار در جهان را کارآفرینان تشکیل میدهند. بر پایه گزارش دیدهبان جهانی کارآفرینی در سال 2006 از هر 100 تن در جهان 7 زن کارآفرین میشوند. زنان کارآفرین در آمریکا از سال 1997 تا 2003، 9.1 میلیون شغل تازه پدید آورده و باعث اشتغال 27.7 میلیون تن شدهاند.هماکنون، زنان کمابیش 40 درصد از کل مشاغل در بخش خصوصی را بهدست گرفتهاند و 80 درصد از کارگران پرکار نیز زنان هستند که بیش از 3.6 تریلیون دلار درآمد حاصل از فروش ایجاد کردهاند. کارآفرینی زنان در بریتانیا از 3.3 درصد در 2003 به 3.9 درصد در سال 2004 افزایش پیدا کرده است و از هر چهار زن یک نفر به کار تازه میپردازد. زنان کارآفرین در کانادا نقشی برجسته در اقتصاد آن کشور دارند و در سالهای 1991 تا 1999 شتاب افزایش مشاغلی که بهدست زنان ایجاد شده، 2 برابر شتاب افزایش فعالیت شرکتهای کانادایی بوده است. اینگونه فعالیتها در همه ایالات کانادا با سرعت رو به افزایش است. شمار بنگاههای در اختیار زنان، بیش از یکسوم مشاغل و دادوستدهای این کشور بوده و برای 1.7 میلیون کانادایی شغل ایجاد شده است. افزایش خوداشتغالی در 20 سال گذشته در کانادا برای مردان 74 درصد و برای زنان 256 درصد بوده است.
الگوهای اشتغال و نگاه های كاربردی به آن
توسعه مشاغل و كسب و كارهای خانگی به دلیل تمركز زنان در منزل باعث می شود دغدغه های مادرانه رفع شود؛ فعالیتهای خانگی با وجود سنگینی آن از این ویژگی برخوردارند كه میتوانند بر اساس میل زن و اقتضائات دیگر زندگی از جمله فرزندپروری تنظیم شوند. انعطافپذیر شدن فعالیت زنان و امكانپذیر شدن انجام تمام یا بخشی از فعالیتهای شغلی در خانه، زنان را قادر میسازد كه با آرامش بیشتری میان وظایف خانگی و شغل خود سازش ایجاد كنند.
۱۳۹۷/۵/۱۹