رامین حسین آبادی - مترجم- گزارش ارتباط و همکاری میان دولتهای عربستان سعودی و امارات با گروه تروریستی القاعده در یمن موجب میشود تا چیدمان مهرههای صحنه تحولات یمن را مجدداً از اول صورت داد. این چیدمان تاکنون بارها دستخوش تحول شده و جناحهای مختلف در اتحاد و دشمنی با یکی از دو قطب اصلی انقلابیون و متجاوزین تجدیدنظر کردهاند. با این حال اگرچه یارگیری و جذب متحد از میان بازیگران حاضر در عرصه تحولات میتواند در کسب پیروزی موثر باشد اما این قاعده همواره با واقعیت مطابقت ندارد چنانکه افشای اتحاد و همکاری دولت های ائتلاف ضد یمن با تروریستهای القاعده از چندین بعد موجب تضعیف قدرت و موقعیت متجاوزین میشود.
ابطال امنیت گرایی، اثبات توسعهطلبی
با پیروزی انقلاب در یمن در سال 2014 و سپس تلاشهای داخلی و خارجی برای ناکام گذاشتن آن، که به تهاجمی بیرحمانه، تمامعیار و طولانی مدت علیه این کشور انجامید، ناآرامیها و خلا وجود نهادهای اطلاعاتی و امنیتی و نظامی بسیار زود موجب افزایش فعالیت گروههای تکفیری تروریستی همچون القاعده و داعش در یمن شدند. اما در سایه افزایش فعالیت تروریستهای القاعده و داعش در استان های جنوبی یمن، ائتلاف اشغالگران سعی میکردند تا به تجاوز آشکار خود مشروعیت بخشیده و آن را بخشی از برنامه مقابله با تهدیدات گسترش تروریست در یمن اعلام کنند که میتواند امنیت همسایگان و منطقه حساس شبه جزیره را که امنیت اقتصاد جهانی به حفظ ثبات آن گره خورده است به خطر اندازد.
اما با برملا شدن همکاری ائتلاف تحت رهبری عربستان و مورد حمایت آمریکا با تروریستهای القاعده اکنون بی اعتبار بودن شعارهای مبارزه با تروریسم و اساساً تهدید انگاشتن حضور و فعالیت تروریستها در یمن، از سوی این کشورها بیش از پیش نمایان میباشد. و از سوی دیگر این دولت ها نیز در جنایات و حملات تروریستی مختلفی که القاعده طی سالهای پس از انقلاب در حق ملت یمن انجام دادهاند سهیم محسوب میشوند.
همچنین آگاهی و چراغ سبز دولت ایالات متحده به همکاری متحدین خود با تروریستهای القاعده یمن که واشنگتن آن را خطرناک ترین شاخه القاعده و یکی از دشمنان اصلی آمریکا اعلام میکرد که در حوادث یازده سپتامبر نقش آفرین بودهاند، ذن امکان همکاریهای بیشتر و پیشتر میان کاخ سفید و گروههای ترویستی را تقویت میکند که اکنون البته شواهد بسیار گسترده تری از این همکاریها در تلاش برای احیای داعش در افغانستان و عراق ارائه شده است.
ناتوانی نظامی و اعتراف به شکست
همچنین در گزارش مذکور به توافقات میان تروریستهای القاعده و دولتهای متجاوز برای جنگیدن اعضا این گروه در کنار نیروهای عضو ائتلاف به عنوان مزدور بر علیه نیروهای انصارالله اشاره شده است. واقعیت آن است که طی بیش از سه سال از تجاوز تمام عیار سعودی ها و اماراتی ها با بهرهگیری از آخرین تکنولوژیهای نظامی و حمایت تمام عیار کشورهای غرب، آنها هنوز در دستیابی به اهداف اولیه جنگ ناکام بودهاند و بمبارانها و تحریم گسترده هوایی، دریایی و زمینی یمن نیز نتوانسته است متجاوزین را در جلوگیری از شکست یاری برساند. در این میان هرچه که از مدت زمان آغاز جنگ میگذرد سعودیها و اماراتیها تنهاتر شده و از ائتلاف اولیه اسمی بیشتر باقی نمانده است.
در این شرایط که فشارهای بین المللی به همراه هزینههای سرسام آور جنگ عرصه را بر متجاوزین برای پایان بخشیدن به حملات تنگ کرده است، ریاض و ابوظبی دست به دامان جذب مزدوران خارجی از اروپای شرقی و آفریقا تا آمریکای مرکزی شده اند تا بتوانند با کسب دستاورد مهمی وارد گود مذاکره با یمنیها شوند. عملیات گسترده برای گرفتن بندرالحدیده را میتوان در همین راستا دانست که البته با مقاومت یمنیها شکست خورد. در این شرایط میتوان انتظار داشت که متجاوزان برای رهایی از شکست حتی دست به دامان تروریستهای القاعده هم شوند چنانکه در گزارش مربوطه به این واقعیت اشاره میشود که بخش زیادی از پیروزیهای اعلامی ائتلاف در مناطق تحت اشغال تروریستها حتی بدون شلیک یک گلوله حاصل شده است.
وقتی پردهها کنار میرود
وقتی پادشاهی شنها با پیش قراولی محمد بن سلمان خواست چهره دیگری ورای کلیشههای متداول از خود به جهان ارائه کند، یک بعد مهم این تحولطلبی در سیاست خارجی دنبال شد. سیاست خارجی سعودیها از دیرباز با محافظهکاری، حمایت از حضور نظامی و امنیتی غرب (بویژه آمریکا) در منطقه و پشتیبانی مالی از گروههای بنیادگرای با ایدئولوژی وهابیت برای گسترش نفوذ و ضربه زدن غیرمستقیم به منافع و امنیت دولتهای رقیب منطقهای حاضر در محور مقاومت پیوند خورده بود.
اما با ورود یک چهره جدید و جاه طلب به نام محمد بن سلمان به نزدیکی راس هرم قدرت در خاندان سلطنتی، وی تصمیم گرفت تا اذهان داخلی و بینالمللی را از اتحاد همیشگی و پشت پرده ریاض با جریانات منبعث از تفکرات تکفیری منحرف کرده و اینگونه الغا کند که نگرش سیاستمدارن سعودی به این گروهها دچار تحول و دگرگونی شده است. در این میان اما اگرچه ممکن است اتحاد میان آل سعود و شیوخ وهابی در داخل دچار تزلزل شده باشد اما اکنون مشخص میشود که ریاض همچنان به گروههای بنیادگرای رادیکال در سیاست خارجی و در سطح منطقه به عنوان یک اهرم پیشبرد منافع مینگرد. این امر تلاشهای هرچند موضعی ریاض برای اصلاح چهره سیاه این پادشاهی در افکار عمومی جهانیان - که در قالب اعطای برخی حقوق اجتماعی به شهروندان دنبال شد- را عقیم گذارده و سعودیها باید در انتظار افزایش فشارهای بین المللی برای پایان بخشیدن به جنگ خونین یمن باشند.