گفتگو نفیسه زارعی- سالهای اخیر غرب با بحرانی جدی به نام بحران زن و خانواده روبرو شده است، بحرانی که اکنون برخی از متفکرین و نظریه پردازان غربی فمینیست را نسبت به ایجاد موج چهارم ترغیب کرده است موجی به نام بازگشت به خانه، فارغ از درست یا غلط بودن این نگاه، پرداخت به موضوع خانواده در غرب و تمدن غربی در طی چندین سال اخیر و در راستای آن تلاش قدرتهای غربی برای اضمحلال خانواده در سایر کشورها و به ویژه کشورهای اسلامی موضوعی است که ما را به سراغ طاهره سلسبیلی استاد حوزه علمیه خواهران حضرت زهرا(س) و کارشناس امور زنان و خانواده برد و با او گفتگو نشستیم:
بحران خانواده در غرب از چه زمانی و چگونه شکل گرفت؟
قرن بیستم، قرن بلاهای زاییده شده بشر برای خود است، قرنی که جنگهای جهانی آن، میلیونها نفر را به خاک و خون کشید و جنگ سردش هزاران نفر را به آغوش مرگ خاموش انداخت. اما فجایع قرن بیستم تنها نشأت گرفته از کنش- واکنش های سیاسی نبود، بلکه فسادهای اخلاقی و انحرافات جنسی هم فجایعی ضد بشری به بار آوردند، فجایعی که اثرات آن نیز با گذر زمان شدت می یابد.
سقوط هیتلر و پایان جنگ جهانی دوم برابر شد با ظهور نسلی به نام «نسل فرزندان نامشروع» حقیقت پایان جنگ جهانی از یک سو باعث تصرف کشورهایی همچون آلمان توسط سربازان بیگانه شد. کشورهای که به واسطه لشکرکشی حاکمانشان میلیون ها نفر از مردان جوان خود را از دست دادند، تلفاتی که ترکیب جنسیتی این کشورها را به طوری جدی به سمت سنگینی کفه به سمت زنان بالا برد. از سوی دیگر با پایان یافتن این جنگ افشاگری های تکان دهنده ذهن مردم را درگیر خود کرد، افشای فجایع انسانی مانند قتل عام لهستانی ها توسط شوروی، قتل عام چکها توسط آلمانها و کشتهشدن میلیون ها سرباز باعث فروریختن تمام ارزشهای اخلاقی و مسیحی در جامعه غرب شد، با فروپاشی ارزشهای اخلاقی اولین نهادی که در معرض آسیب جدی قرار گرفت خانواده بود، با تحدید خانواده نسل ستیزه جو پرخاشگر و درعین حال فراری از خانواده در غرب ایجاد شد، نسلی که تبعات آن را تا همین امروز نیز می توانیم ببینیم.
در تقسیم بندی با نگاه غربی خانواده به چند دسته قابل تقسیم است؟
در عصر حاضر، خانواده از دید مبانی اجتماعی منحرف غربی سه نوع است، حالت زوج – زوج که متشکل از دو مرد همجنس گراست. در این حالت انحرافات جنسی بیشتر در ابعاد روانشناختی بروز پیدا می کند و افراد مشمول آن، مردان مبتلا به اختلال عشوهگری و شخصیتنمایشی(Histrionic Personality Disorder) هستند که گسست هویت شان موجب ایجاد چنین انحرافی در آنان شده است دوم حالت زوجه – زوجه که متشکل از دو زن همجنس گراست. طی آن خانواده از هم پیمانی دو فرد مؤنث که شرع اسلام آن را با عنوان حرام "مساحقه" یاد میکند، تعبیر میشود و در نهایت حالت زوجه-زوج که تنها حالت شرعی، اخلاقی و حتی انسانی در بین حالات نامبرده است که مبتنی بر ارزش های بشری و سلامت اخلاقی شکل گرفته است، دو مورد اول که بیان شد در زمانی رشد کرد که غرب از نهاد دین فاصله گرفت و نقش کلیسا و مسیحیت کمرنگ شد، کم اثر شدن نقش دین در هر جامعهای تأثیر ابتدایی خود را بر خانواده ها میگذارد، یک نمونه منفی رژیم صهیونیستی است این رژیم نامشروع در دل خود در اراضی اشغالی با مقررات دینی خودساخته دشوار سعی در حفظ خانواده دارد و این نشان از مثل مرگ تنها برای همسایه گواراست است، زیرا رژیم منحوس اشغالگر خود در سیستم های جاسوسی و غیره ابتدا با بی بندوباری های جنسی تلاش میکند تا خانواده ها را فروبپاشد و سپس ضربه نهایی را بعد از این واقعه بزند.
در یک جمعبندی کلی برای آنهایی که معتقدند غرب آرمان شهری است که در آن همه چیز به قاعده و میزان است و درپی تقلید از الگوی غربی هستند، بحران فروپاشی خانواده در این کشورها را در غایت چگونه میبینید؟
در مجموع بحران فروپاشی خانواده در غرب، ریشه در مجموعه ای از عوامل تاریخی همچون جنگها، تحولات اجتماعی(ظهور موج سوم فمینیسم، هیپی ها و ...)، بحرانهای اقتصادی و بالاخص موقعیت روانی یک جامعه دارد. در جامعه امیدوار و بدون هراس، اعضاء با شجاعت به سراغ ایجاد رابطه تعهدآور ازدواج می روند، در صورتی که در جوامع مضطرب از آینده، افراد به دلیل هراس از ناکامی سعی می کند با مسائل زودگذر خود را آرام کنند، مسائلی که از شومترین آثار آن پدید آمدن نسلی نامشروع در این جوامع است. از سوی دیگر قدمت و عدم اراده دولت ها در کشورهای اروپایی باعث شده است که غرب نتواند به طور ریشهای با این بحران برخورد کند. از اینرو، ناچار در طول زمان این اعمال را به رسمیت می شناسد، برای نمونه میتوان به رسمیت یافتن و قانونی شدن روز افزون ازدواج همجنس گرایان، ازدواج و فرزندخواندگی آنها در جوامع مختلف غربی اشاره کرد. با به رسمیت شناختن سایر روابط ناصواب توسط دولتها که منجر به نوعی به موازی سازی با نهاد خانواده شده است، فروپاشی نهاد خانواده در غرب شدت بیشتری خواهد یافت و الگوگرفتن از این مهم می تواند برای جوامعی مثل جامعه اسلامی ما مخاطرات سختتری را به همراه داشته باشد.
و سخن پایانی با مخاطبان ما؟
خانواده یک نهاد مقدس در دین مقدس اسلام و آیین تشیع است اگر این نهاد بتواند به استواری در جامعه ادامه حیات دهد و در عین حال شاهد گسترش آن باشیم قطعا می توانیم با بسیاری از چالش های پیشرو مقابله کنیم، خانواده سالم متضمن نسلی سالم و جامعه اسلامی سلامت است، جامعه ای که می تواند حتی برای غربی ها الگو باشد، غربی که اکنون با بحران جدی مواجه است و به دلیل عدم وجود الگوی مناسب به دنبال الگوهای صحیح است، الگوهایی که علاوه بر حفظ خانواده به زن تشخص می دهد و او را در محور خانواده قرار می دهد بدون آنکه نگاهی جنسی و ضداخلاقی به وی داشته باشد، بنابراین در این مقطع از تاریخ انقلاب اسلامی همه ما از دولت مردان و دست اندرکاران متوقعیم که در راستای حفظ و صیانت از حریم خانواده بکوشند و خلاهای موجود که ضربه زننده به این نهاد مقدس است را پرکنند.