سعید درستی- شاید بارها برای شما هم پیش آمده باشد که با اتفاقات در تلویزیون روبهرو شده باشید که مایه تعجبتان شده باشد. برای مثال شوخی یا حرفی که در محافل خصوصی هم توقع شنیدن یا دیدن آن نیست چه رسد به یانکه در رسانهای به وسعت و فراگیری تلویزیون! اما موضوع از آنجا آغاز میشود که همه میخواهند شبیه هم شوند. همه میخواهند محبوب باشند. همه میخواهند دیده شوند. این شبیه شدنها ریشه در نوعی عقده خودکمبینی دارد. شاید باورتان نشود ولی وقتی فردی دچار کمبود اعتماد به نفس شود دست به کارهایی میزند که مایه تعجب اطرافیان میشود. برای مثال تصور کنید که یک نانوا یا مکانیک یا یک پزشک بخواهند فوتبالیست شوند. بماند که دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود حتی در باور هم نمیگنجد. چون قرار نیست همه شبیه هم شوند. این موضوع در مورد رسانهها هم صادق است. به این معنا که هر رسانهای تعریفی دارد و قرار نیست همه شبیه هم شوند. روزنامهها قرار نیست شبیه خبرگزاریها شوند و خبرگزاریها هم نباید شبیه مجلات شوند. حتی هیچ کدام نه تنها نباید بلکه اساسا نمیتوانند شبیه شبکههای اجتماعی شوند. اگر قرار است یک روزنامه یا خبرگزاری همان کارکردی را داشته باشد که یک شبکه اجتماعی دارد دیگر فرق دوغ و دوشاب را باید چطور تشخیص داد. حالا بماند که در روزگار فعلی نسبتا همه دوست دارند شبیه اینستاگرام شوند. این روزها گاهی این موضوع در تلویزیون هم دیده میشود که میخواهد ادای شبکه اجتماعی را در بیاورد و حتی تبدیل به آن شود. شاید باید گفت دیگر در روزگار آرمان نیستیم ولی در سخنان بزرگان همین کشور بارها شنیده بودیم که تلویزیون «دانشگاه عمومی» است اما به بهانه افت مخاطبان این رسانه و یا جذب بینندگان به برنامههای تلویزیونی شاهد مدل تازهای از برنامهسازی هستیم که میخواهد از شبکه اجتماعی جا نماند و فراموش کرده که قرار بود دانشگاه عمومی باشد. یعنی رفتارهایی در برنامه تلویزیونی رخ میدهد که مخاطب ممکن است با خود بگوید مشغول تماشای تلویزیون جمهوری اسلامی هستم؟ در حالی که برنامهسازان و اهالی تلویزیون بر این باوررند که اینها را برای خواست مخاطب تولید میکنند در صورتی که فراموش کردهاند هرکاری کنند باز هم مخاطب ناراضی، راضی نمیشود. تازه این شبیه شدن به شبکههای اجتماعی هم مشکلی ندارد به شرطی که اقتضای مدیومی به نام تلویزیون رعایت شود. لودگی و تمسخر و سوءاستفاده از برخی موضوعات سبب میشود گاهی شاهد اتفاقی باشیم که نهتنها در خور تلویزیون جمهوری اسلامی نیست بلکه گاهی در شان انسان هم نیست. در نمونهای که میتوان در مورد آن حرف زد باید به برنامه تلویزیونی «ایرانیوم» اشاره کرد که مجری آن با سوالات تمسخرآمیز سعی درجذاب کردن برنامه داشت. اتفاقی که واکنشهای بسیاری را به همراه داشت و صدای مخاطبان را در آورد.
به نظر میرسد گرفتار آمدن در تنگنایی به نام مخاطب سبب شده برنامهسازان و گاهی مدیران تلویزیون دست به کارهایی بزنند که باید از آن با عنوان «هاراگیری» یا همان خودزنی یاد کرد. کارهایی که پیشتر در صفحه شاخها و سلبریتیها اینستاگرامی میتوان سراغی از آنها گرفت. جدا از آن، این اتفاق سطح کیفی برنامهها را پایین آورده، در صورتی که به نظر میرسد میتوان برای مخاطب برنامه جذاب و مفید و میخکوب کننده، تولید کرد بدون اینکه دست به ژانگولر زد و البته چنین تولیداتی در تلویزیون بیسابقه نیست. شاید باید یادآوری کرد نیازی نیست برای نگهداشتن مخاطبان پای تلویزیون و دست نزدن آنها به گیرندههایشان، دست به چنین کارهایی زد؛ بلکه کافی است مردم صدا و تصویر خودشان را در تلویزیون ببینند و بشنوند. حتی شاید باید برنامهسازان حجاب از برابر دیدگان خود کنار بزنند تا بهتر جامعه را ببینند و مصداق این حرف جناب حافظ باشند که فرموده: «تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز».
مروری بر برنامهسازی در تلویزیون
تلویزیون یا اینستاگرام؟
به نظر میرسد گرفتار آمدن در تنگنایی به نام مخاطب سبب شده برنامهسازان و گاهی مدیران تلویزیون دست به كارهایی بزنند كه باید از آن با عنوان «هاراگیری» یا همان خودزنی یاد كرد. كارهایی كه پیشتر در صفحه شاخها و سلبریتیها اینستاگرامی میتوان سراغی از آنها گرفت.
۱۳۹۷/۶/۱۳