سید مجتبی مومنی- چند وقتی از پایان یافتن سریال حوالی پاییز میگذرد. سریالی که در این مدت به صورت کاملا متفاوت و مجزا از دیگر سریالهای تلویزیونی ظاهر شد. سریالی که از خیابانهای تهران و آپارتمانهای بالای شهر در آمده و از طرفی به اعتیاد و سیاهنمایی نمیپردازد.
سریال حوالی پاییز یکی از معدود سریالهایی است که دارای وجوه متفاوتی است. یکی از مواردی که در مورد این سریال میتوان به آن اهمیت داد و به نوعی نقطه قوت آن دانست توجه به یک موضوع با اهمیت است، این سریال به دلیل اینکه به موضوع مبتلابه بسیاری از خانوادهها به صورت مستقیم توجه کرده، اهمیت بسیاری دارد از طرف دیگر توجه به موضوع حادثه مکه و منا و حادثهای که آن سال در عربستان صورت گرفت هم از این جهت با اهمیت است. اگر قرار باشد امتیازاتی برای حوالی پاییز قائل باشیم، بخش مهمی از آن به اهمیت موضوعش بر میگردد این که به یک حادثه مهم جهانی توجه کرده و به سمت اتفاقاتی رفته تا آن را در کانون درام خود قرار دهد؛ موضوعاتی مثل مسئله سقوط جرثقیل در مکه و اتفاقاتی که برای حدود ۵۰۰ خانواده ایرانی رخ داد، بسیار موفق بوده است چرا که این موارد در درام جایگاه مهمی دارند.
سبک زندگی ایرانی
امتیاز بعدی این سریال توجه به مضامین سبک زندگی ایرانی یا به تصویر کشیدن چگونگی زیست مردم ایران و روابط و مناسبات خانوادههای اهل مذهب و سنت و اهل رنگ و بوی ایرانی- اسلامی است که به این ویژگیهای ظریف در درام توجه شده است. تعدادی از خانوادهها زمانی که با این حادثه روبهرو شدند انتظار داشتند، جایی به شرایط روحی و روانی آنها پاسخ دهد که بهترین جا همین داستانهای نمایشی میتواند باشد چرا که مردم معمولا در قالب سریال پیگیری میکنند و این اتفاق میتواند تاحدودی پاسخگوی انتظارات خانوادههای داغدیده باشد.
یکی از مواردی که در مورد تیم سازننده حوالی پاییز تحسین برانگیز است، جسارت و شهامت سازندگان سریال است که به سراغ چنین موضوعی رفتهاند؛ این روزها هنرمندان مشهور عموما محصولات شان محدود به عشقهای مثلثی، معمولی و مربعی، دو نفره و سه نفره و یک خانه و آپارتمان و رفت و آمدهای این چنینی شده است اما حوالی پاییز دست روی موضوع مهمی گذاشته که برای مردم منطقه و جهان و در این بستر رویکردهای پلیسی، معمایی و امنیتی هم دارد. البته نمیتوان ارتباط بین تجربه و سابقه عوامل ساخت سریال با موضوع و نوع تولید را نادیده گرفت.
سیاهنماییهایی سینمایی و تلخی غم
برخی معتقدند این اثر سیاهنمایی دارد و مخاطب را آ زار میدهد اما اگر بخواهیم به مفهوم درست سیاهنمایی به خصوص در آثار سینمایی توجه کنیم میبینیم که این اثر اصلا سیاهنمایی ندارد. موضوع این فیلم از جمله موضوعاتی است که ذاتا تلخی درونش است، چرا که تلخی بخشی از زندگی است. در آن روزها تعدادی از هموطنان ما در ایامی به حج رفتند که قرار بود با خبرهای خوشی برگردند اما تعداد زیادی از آنها بر نگشتند و خانواده هایشان رنجی که در آن مدت تحمل کردند از تلخی هم گذشته بود. اما این مورد در برابر سیاهنماییهایی که جریانهای خاص سینمایی از جامعه و مردم ایران نشان میدهند هیچ است.
انتقام جویی مغرضانه
تقریبا پخش سریال به نیمههای خود رسیده بود که در صفحههای مجازی تصاویر ویدیویی از رقص و خواندن ماری سلامه منتشر شد. انتشار تصاویری که به عمد تصمیم به قلع و قمع کردن همه سریال و موضوعش داشت. بدیهی است که وقتی یک بازیگر غیر ایرانی وارد سریال میشود و برای مدت محدود در این کشور فعالیت میکند، قوانین کشور ما را پدیرفته است. از طرفی بدیهی است که زندگی او در لبنان به خودش مربوط است و طبیعی است در لبنان شرایط و قوانین دیگری حاکم است و مردم طور دیگری زندگی میکنند. این بازیگر اگر در کشور ما نقض قوانین میکرد، جای انتقاد داشت.
نکته مورد توجه در مورد رسانههای پیگیر این ماجرا و منتقد به سازمان صدا و سیما و... این است که این رسانه ها در زمانی که بازیگران و به اصطلاح سلبریتی های داخلی قوانین داخلی کشور ما را زیر سوال میبرند و حتی هنجار شکنی میکنند سکوت میکنند و هیچ صدایی از آنها در نمیآید.
روی دیگر سکه
در مقابل همه نکات مثبتی که شمرده شد؛ میتوانین به بخش دیگری هم اشاره کنیم، آن هم کارگردانی، بازی بازیگران و شخصیت پردازی است. این اثر به وضوح یک کار معمولی است که نمیتوانیم امتیاز بالایی به آن بدهیم، از طرفی روند بعضا کند و بازیهایی که نیتوان آنها را عالی بدانیم مواردی است که میتوان به عنوان نقاط ضعف بشماریم. با همه مواردی که گفته شد حوالی پاییز در مجموع یک اثر خوب و قابل دفاع است و پرداختن به موضوعات این چنینی ملی و بینالمللی در قالب سریال و به دور از کلیشههای همیشگی را از جمله اقدامات مناسب شبکه سه میتوان دانست.