زهرا شیرازی- پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک "پارادایم سیاسی اسلامی جدید"، چنانکه ایوون حداد و جان اسپوزیتو در کتاب "اسلام، جنسیت و تغییر اجتماعی"از آن یاد میکنند، بر خلاف جنبشهای پیشین ناسیونالیستی و سوسیالیستی در جهان اسلام، این باور را ترویج کرد که تفوق امپریالیسم بر مسلمانان بیش از عرصه نظامی و اقتصادی، در عرصه مذهب و فرهنگ شکل گرفته است. بنابراین، فرآیند هویتسازی پس از انقلاب به نحوی پیش رفته است که "زنان به عنوان نماد فرهنگ جایگاه مرکزی را یافتهاند". به عبارت دیگر، در انقلاب اسلامی ایران، "مرکزیت جنسیت در برساختن یک گفتمان سیاسی اسلامی طوری تغییر ایجاد کرد که بحث جنسیت از یک موضوع در حاشیه، دست دوم، مغفول، غیرمشروع و بیاعتبار به یک موضوع مرکزی، اولیه، دارای اضطرار و معتبر بدل شد. این تغییر تا حد زیادی معطوف به نقشآفرینی مؤثر زنان در تحقق جمهوری اسلامی و در عین حال دیدگاه امام خمینی(ره) و دیگر بنیانگذاران فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی در اهمیت حضور سیاسی و اجتماعی زنان بوده است. اما ورود زنان به این عرصه به معنای این نیست که همه ایشان یک خط مشی یا قالب فکری متحد و یکسانی داشتهاند. بلکه تکثری قابل اعتنا در این موضوع قابل پیگیری است اما برخی این موضوع را در کمال بیعدالتی به رشد فمینسیم اسلامی در ایران مرتبط میدانند از همینرو بررسی این نحله ضروری است در یک تعریف کلی باید گفت فمینیسم اسلامی ... شاخهای از فمینیسم است که به تفسیر زنمدارانه از اسلام میپردازد و از آنجا که دین را نافذترین و مهمترین رکن فرهنگ در کشورهای اسلامی میبیند، در این کشورها دستیابی به اهداف تساویطلبانه خویش را در گرو همسویی و همراهی با فرهنگ دینی میپندارد، از اینرو آرمانها و راهکارهای خود را در حال و هوای مباحث دینی و از زاویهای دروندینی پی میگیرد، هرچند اساس اندیشه و راهکار خود را برآمده از آموزههای دینی نمیداند. بهعبارتدیگر، در این انگاره، ادبیات دینی، بستر طرح مباحث فمینیستی قرار میگیرد نه آنکه تفکر دینی، منشأ حرکت دفاع از حقوق زنان باشد؛ چنانکه در تعریف فمینیسم اسلامی آن را تلاشهای نظری، علمی، و سیاسی خواندهاند که در این مقطع از تاریخ جنبش زنان ایران، نوگرایی، اصلاح و حتی شالودهشکنی را از زاویه درون دینی نمایندگی میکند.
بدینترتیب، فمینیسم اسلامی که در بستر جمهوری اسلامی، در قالب رسانهها و محافل آکادمیک آن شکل گرفت و تکوین یافت، به گفتمانی بدل شد که طیفی از افراد معتقد به اصل نظام اسلامی و تطبیق قوانین اسلام با شرایط مدرن تا افراد منتقد تا افراد معاند با آن مانند شیرین عبادی و زیبا میرحسینی را در خود جای داد. مغشوش بودن این نظام فکری شاید برجستهترین خصوصیت آن باشد.
فمنیسم اسلامی نمیتواند نقطه قابل اتکایی برای زنان باشد، زرقوبرق دادن به آن در سالهای گذشته و چسباندن قید اسلام به موضوعی که از اصل غربی است برای تنزیه آن مسئلهای است که اصولا نادیده انگاشته میشود و گنگ بودن این مفهوم سبب شده تا عدهای آن را باور کنند در نهایت، هر چند نمیتوان در این مجال محدود به ابعاد متفاوت فمینیسم اسلامی در ایران پرداخت، اما امید میرود محققان حوزه زنان در آینده با بذل توجه بیشتر بتوانند به کشف پیچیدگیهای عمیق گفتمانی آن بپردازند و شبکه وسیع افراد، رسانهها و محافل آکادمیک داخلی و خارجی مؤثر در رهبری آن را بازشناسند.
اختصاصی نما:
فمنیسم اسلامی از واقعیت تا دروغ
بدینترتیب، فمینیسم اسلامی كه در بستر جمهوری اسلامی، در قالب رسانهها و محافل آكادمیك آن شكل گرفت و تكوین یافت، به گفتمانی بدل شد كه طیفی از افراد معتقد به اصل نظام اسلامی و تطبیق قوانین اسلام با شرایط مدرن تا افراد منتقد تا افراد معاند با آن مانند شیرین عبادی و زیبا میرحسینی را در خود جای داد. مغشوش بودن این نظام فكری شاید برجستهترین خصوصیت آن باشد.
۱۳۹۷/۱۰/۹