نسخه چاپی

وقتی سر خبرنگار جاسوس به سنگ می‌خورد!

به گزارش نما، کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:

وقتي سر خبرنگار جاسوس به سنگ مي خورد!

مسيح علي نژاد ضد انقلاب فراري و جاسوس سرويس هاي اطلاعاتي بيگانه از دو روز پيش طي 50 تماس سعي كرد تا با يكي از نمايندگان سابق تبريز مصاحبه كند كه اين فعال سياسي از هرگونه مصاحبه با اين ضد انقلاب امتناع كرده و 48 تماس وي را بي پاسخ گذاشت.

اين خبرنگارنما و جاسوس فراري كه چند سالي است در پناه ضد انقلاب و سلطنت طلب هاي خارج از كشور حضور دارد صبح يكشنبه در ادامه كارهاي جاسوسي خود براي خدمت به بيگانگان سعي كرد تا با عشرت شايق نماينده سابق تبريز و فعال سياسي تماس گرفته و مصاحبه اي با وي داشته باشد. شايق كه دو دوره سابقه نمايندگي و 30 سال فعاليت سياسي را در كارنامه خود دارد با هوشياري كامل ترفند اين جاسوس خبرنگارنما را شناخت و از مصاحبه با وي امتناع كرد.

وي ضمن تاييد اين خبر گفت: از ساعت 11 صبح تلفني با كد خارج از كشور با اينجانب تماس مي گرفت؛ و از آنجا كه اينجانب مي دانستم اين تلفن خارج از كشور است جواب ندادم. وي افزود: بعد از 31 بار تماس به اين تلفن جواب دادم كه متوجه شدم زن ميانسالي به نام مسيح علي نژاد پشت خط است و گفت كه مي خواهد مصاحبه اي انجام دهد. اين نماينده سابق تبريز گفت: با اين كه اينجانب از صداي تماس گيرنده فهميدم كه وي چه كسي است اما از وي خواستم تا خود را معرفي كند كه خود را علي نژاد معرفي كرد و اينجانب در پاسخ به وي گفتم، ما هيچ وقت با ضد انقلابيون و بيگانگان ارتباط نداشته و هرگز هم با جاسوسان مصاحبه نمي كنيم. اين فعال سياسي اضافه كرد: بعد از اين صحبت تلفن را قطع كردم اما علي نژاد مكرراً با اينجانب تماس مي گرفت، اما به تلفن هاي وي جواب ندادم.

شايق تصريح كرد: اين جاسوس وقتي متوجه شد به تلفن وي جواب نمي دهم، از طريق تلفن ديگري كه شماره آن نيفتاد با اينجانب تماس گرفت و من فكر كردم كه اين تلفن از داخل كشور است و وقتي جواب دادم ديدم باز علي نژاد است و عاجزانه اصرار دارد تا با من گفت و گو كند و مكرر التماس مي كرد كه تلفن را قطع نكنم.

گفتني است علي نژاد در حادثه زلزله اخير در برخي شهرهاي آذربايجان شرقي با تماس با برخي از نمايندگان و چهره هاي سياسي اين استان درصدد تهيه گزارش هاي مغرضانه و تحريك آميز افكار عمومي هموطنان آذري زبان كشورمان بود كه با هوشياري آنان اين توطئه خنثي شد.


مزد نوكران رسيد!

هيلاري كلينتون، وزيرامور خارجه آمريكا، در بيانيه اي دريافت جايزه پارلمان اروپا را به نسرين ستوده تبريك گفت. كلينتون همچنين در اين بيانيه از فعاليت هاي نسرين ستوده براي پيشبرد حقوق بشر تقدير كرده است. خانم ستوده به جرم اقدام عليه امنيت كشور در دادگاه محاكمه و ضمن ارائه اسنادي كه از مجرميت ايشان حكايت داشت به زندان محكوم شده است و لقب «فعال حقوق بشري» آنهم از سوي دولت آمريكا به وي بدون كمترين توضيحي نشان مي دهد خانم ستوده چه مفهومي از حقوق بشر را دنبال مي كرده كه با تقدير و تمجيد قاتلان مردم بي گناه روبرو شده است.

كلينتون در ادامه اين بيانيه با قيد فوريت افزوده است: «ما از حكومت ايران مي خواهيم (نسرين) ستوده را فورا آزاد كند». پيش از اين نيز وزارت امور خارجه آمريكا با قيد فوريت خواهان آزادي عمادالدين باقي يكي از حاميان گروهك هاي تروريستي و جدايي طلب در خوزستان شده بود. باقي از جمله شاكيان روزنامه كيهان در دادگاه سال 1388 بود. همچنين نسرين ستوده نيز يكي از وكلاي شيرين عبادي در دادگاه شكايت از كيهان (1388) بود كه اكنون مورد تشويق و حمايت دولت آمريكا قرار گرفته است. گفتني است چندي پيش مهناز پراكند وكيل ديگر شيرين عبادي در دادگاه شكايت از كيهان، به اروپا گريخت و با حضور در پارلمان اروپا به دفاع از بهائيان پرداخت. با اين حساب فعالان حقوق بشر آمريكايي مزد نوكري شان را به خوبي از ايالات متحده و نظام سرمايه داري غرب دريافت كرده اند.

گفتني است شبكه راديو تلويزيون فارسي زبان آمريكا VOA با اعلام اين كه اتحاديه اروپا جايزه 50 هزار يورويي ساخاروف را به نسرين ستوده و جعفر پناهي اهدا كرده است، با صراحت اعتراف كرد كه اهداي جايزه به زندانياني كه به جرم مبارزه ضدامنيتي با جمهوري اسلامي دستگير و زنداني شده اند با اين منظور صورت مي پذيرد كه به آنها و ساير مخالفان رژيم اسلامي ايران نشان داده شود، آمريكا و اروپا از اقدامات آنان حمايت مي كنند و آنها نبايد در راهي كه پيش گرفته اند احساس تنهايي كنند!


بيائيد تصميم بگيريم كه همديگر را گاز نگيريم!

يكي از نويسندگان گويانيوز- ارگان رسمي سازمان سيا- در تحليلي كه بيشتر شبيه داستان هاي تخيلي است به ضرورت و فوايد اتحاد همگي احزاب و گروهك هاي داخلي و خارجي ضدجمهوري اسلامي پرداخته و البته تاكيد مي كند آنها هم به ضرورت اين اتحاد واقف اند و حاضر به شركت در آنند اما به شرطي كه بقيه گوش به فرمانشان باشند!

«الهه-ب» در مقاله خود تحت عنوان «دمكراسي يعني همراهي بيشترين نيروها، حتي غيردمكرات ها!» سه گروه را مانع رسيدن به اين اتحاد تاريخي! مي داند؛ «يكي، آنهايي كه به بهاي ادامه جمهوري اسلامي هم كه شده «ايستاده اند تا سلطنت برنگردد» و به كمتر از «جمهوري» به عنوان يك هدف استراتژيك راضي نيستند و هرگز اين توانايي و درك و انعطاف دمكراتيك را نداشتند كه اعلام كنند در يك پادشاهي مبتني بر دمكراسي و حقوق بشر حالا اگر نه (مانند رضا پهلوي) به 80 يا 90 درصد اهداف خود، بلكه دست كم به پنج يا ده درصد اهداف خود رسيده اند.

ديگري، آنهايي كه اساسا قائل به عبور از جمهوري اسلامي نيستند و هنوز در توهم يك «دمكراسي ديني» به سر مي برند و روي امكانات و پشتيباني غرب از «اسلام رحماني» و «اسلام گرايان ميانه رو» حساب مي كنند.

سوم، آنهايي كه چشم اميد به فعاليت هاي لابي گرانه خود در اروپا و آمريكا و حمله نظامي بيگانگان دوخته اند و اگر به قدرت برسند، تكه بزرگه مخالفان آنها و زمامداران و وابستگان جمهوري اسلامي، گوش شان خواهد بود!

همه اينها تنها آن «اتحاد» و «ائتلاف» و «شورا» و «نهاد»ي را قبول دارند كه يا خودشان با خودشان تشكيل مي دهند و يا ديگران بايد با قبول مواضع آنها با ايشان «بيعت» كنند! جالب اينجاست كه رهبران سازمان مجاهدين خلق از نظر جمهوري خواهي به گروه نخست و از نظر مذهبي به گروه دوم شباهت دارند و ملغمه اي از هر دو را ارائه مي دهند.»

نويسنده در ادامه ليستي از گروهك هاي ضدانقلاب را رديف و به آنها نصيحت مي كند در اين سربالايي تاريخي كمتر همديگر را گاز بگيرند!

«مسئوليت حكم مي كند همه اين احزاب و گروه ها، از حزب توده ايران و انشعابي هاي آن، انواع فداييان، جبهه ملي ايران، حزب ملت، پان ايرانيست ها، از حزب مشروطه ايران، احزاب و گروه هاي قومي مانند حزب دمكرات كردستان ايران و كومله تا سازمان مجاهدين خلق ايران، راه كارگر، حزب كمونيست كارگري ايران، نهضت آزادي، جبهه مشاركت، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و غيره نمايندگاني براي شركت در آن نهاد ملي بفرستند»!

البته ظاهرا اين حقوق بگير سيا فراموش كرده كه همه اين گروهك ها در فتنه سال 88 تمام اختلافات ظاهري و باطني شان را كنار گذاشته و براي براندازي جمهوري اسلامي با تمام توان به ميدان آمدند و البته دست از پا درازتر هم برگشتند.


آقاي خاتمي! مگر شما نبوديد كه...

«ممكن است در انتخابات اصلاً تقلبي هم نباشد. ولي انتخابات طوري كاناليزه شود كه بخش قابل توجهي از جامعه نتواند نظرش را ابراز كند و همه جريانات كانديدا نداشته باشند يا در معرفي و دفاع از نامزدها و برنامه هاي خود آزاد نباشند. اين تقلب نيست ولي محدود كردن حق انسان هاست».

محمد خاتمي، با اين اظهارات كه در جمع تعدادي از اهالي گرگان و استان گلستان مطرح كرده است، اگرچه با تلويحي نزديك به تصريح از ادعاي قبلي خود و هم پيمانان خارجي خويش درباره تقلب در انتخابات عقب نشيني مي كند. براي آن كه مديران بيروني فتنه را كاملاً مأيوس نكند، مي كوشد تعريف ديگري از آزاد نبودن انتخابات در ايران اسلامي ارائه بدهد.

خاتمي مي گويد «ممكن است انتخابات طوري كاناليزه شود كه بخش قابل توجهي از جامعه نتواند نظرش را ابراز كند و همه جريانات كانديدا نداشته باشند» و توضيح نمي دهد كه كدام بخش از جامعه مورد نظر ايشان است. مثلاً در انتخابات 88 كه خاتمي و موسوي و كروبي در همكاري آشكار با مثلث آمريكا و اسرائيل و انگليس و دلارهاي ملك عبدالله سعودي دست به فتنه گري زدند، كانديداي آنها يعني ميرحسين موسوي علاوه بر حمايت كساني كه هويت واقعي اصحاب فتنه را نمي شناختند پس از شناخت از حمايت آنها دست كشيدند، همه گروهها و جريانات ضدانقلاب نظير منافقين، بهايي ها، ماركسيست ها، سلطنت طلب ها، كلان سرمايه داران و... نيز با اعلام رسمي به حمايت از آقاي خاتمي و موسوي و كروبي برخاسته بودند. بنابراين انتظار آن بود كه آقاي خاتمي به جاي تكرار عبارت «بخش قابل توجهي از مردم كه نمي توانند نظرشان را ابراز كنند» كه سالهاست از سوي رسانه هاي بيگانه عليه جمهوري اسلامي ايران تكرار مي شود، توضيح مي دادند كه كدام بخش از مردم جامعه موردنظر ايشان بوده است؟!

خاتمي در ادامه همين سخنراني مي گويد از نگاه اصلاح طلبان «اسلامي كه امام گفت مي تواند نجات دهنده باشد نه اسلامي كه مي گويد مردم هيچ حقي ندارند، رأي مردم تشريفاتي است»!

آقاي خاتمي كه به حركت در جاده يكطرفه عادت دارد توضيح نمي دهد كه؛

الف: چه كساني در جريان فتنه 88، آراي 40 ميليوني و حماسي مردم را كه نشانه غيرقابل انكاري از اوج مردم سالاري در جمهوري اسلامي ايران بود با شعار دروغين تقلب ناديده گرفتند و به هيچيك از موازين قانوني تن نداده و با دستور علني وزارت خارجه اسرائيل دست به آشوب خياباني زدند. مگر قرار نبود صندوق هاي مورد اعتراض سران فتنه با حضور خود آنها و يا نمايندگانشان بازشماري شود؟ ولي علي رغم موافقت اوليه، از حضور براي بازشماري خودداري ورزيدند؟! بنابراين چه كساني رأي مردم را تشريفاتي معرفي كرده بودند؟!

ب:مي گويد اسلامي كه... و بايد پرسيد مگر شما نبوديد كه در آشوب هاي فتنه 88 روي واژه اسلام از نام مقدس جمهوري اسلامي ايران خط كشيديد؟! و مگر شما نبوديد كه مي گفتيد «جمهوري ايراني» مي خواهيم نه اسلامي؟!

ج: مي گويد اسلام امام... و توضيح نمي دهد كه مگر آقاي خاتمي و اراذل و اوباش حامي ايشان نبودند كه تصوير مبارك حضرت امام(ره) را پاره كردند و...

مگر شما روز قدس كه يادگار حضرت امام(ره) براي جهان اسلام بود، به دستور و توصيه مستقيم اسرائيل، به نفع رژيم صهيونيستي شعار نداديد؟ مگر روز 13 آبان به نفع آمريكا عربده نكشيديد؟ و مگر در پي اين وطن فروشي ها و خيانت هاي شما نبود كه نتانياهو با صراحت از اصلاح طلبان با عنوان بزرگترين سرمايه اسرائيل در ايران ياد كرد؟! و اوباما، حمايت همه جانبه از شما را يكي از اهداف استراتژيك آمريكا براي مقابله با نظام اسلامي ايران دانست و...

گفتني است چندي قبل علي شكوري راد، از اعضاي شوراي مركزي حزب مشاركت و نزديكان خاتمي كه در ميان مدعيان اصلاحات به «دهن لق» شهرت دارد، طي مصاحبه اي انكار نكرده بود كه براندازي مي تواند، بخشي از برنامه نهايي جبهه اصلاحات باشد!

۱۳۹۱/۸/۹

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...