گفتگو: اکرم یافتیان- الگوبودن حضرت زهرا، امری مسجل برای همه بانوان مسلمان است، بررسی ابعاد زندگی ایشان و کندوکاو در سیره تاریخی و برخی از احادیث به یادگار مانده از ایشان موضوع مصاحبهای تفضیلی با استاد رحیمه شکیبی، مدرس حوزه علمیه خواهران و پژوهشگر سیره این بانوی نمونه اسلام است که آن را در این بخش میخوانیم:
وجه الگویی حضرت را از روایات تاریخی به چه صورتی میتوان به دست آورد؟
توجهی که در سؤال مطرحشده در مورد حضرت زهرا وجود دارد به نظر بسیار حائز اهمیت و ضروری است؛ به این معنا که ما باید مباحث مربوط به زندگانی معصومین را از مباحث تکراری و مربوط به تاریخ و یا تقویم زندگی آن حضرات و بهویژه اختلافات و نزاعهای موجود در این زمینه خارج کنیم و به سمت مباحث تربیتی آن معصومین سوق دهیم؛ اینکه در مقام عمل چه استفادهای از این مکتب پربار میتوانیم داشته باشیم و سیره و بیانات آن بزرگواران چه تأثیری در زندگی ما؛ اعم از زن و مرد و پیر و جوان میتواند داشته باشد.
لذا عقیده دارم که مباحث جدالی مثل مباحث مربوط به تاریخ شهادت و ولادت، نحوه شهادت و مسائلی از این قبیل در عالم واقع چندان فایدهای به حال شیعیان و پیروان آن حضرت نخواهد داشت؛ کما اینکه در روایات معتبری که درخصوص حضرت زهرا(س) وجود دارد نیزاز پرداختن به این مقولات جدالآمیز که معمولاً وحدت میان فرقههای اسلامیرا برهم میزند و دامنه خصومت و نزاع را بالا میبرد، بهصراحت نهی شده و این مباحث چه حق و چه ناحق به دادگاه عدل الهی موکول شده است؛ اما در مقابل، در بیشتر توصیههای معصومین؛ شیعیان و پیروان آن حضرت به پیروی از بیانات و سیره ایشان امر شدهاند.
به نظر میرسد مهمترین واژههایی که بهویژه در مورد زندگی حضرت زهرا(س)و سایر معصومین در روایات کلیدی ما به کار رفته است، واژههاییست نظیر اسوه بودن، میزان بودن، حجت بودن و ...؛ که نشان میدهد ما باید بیش از آنکه به مباحث تاریخی؛ روضه و گریه و مداحی و مانند آن بپردازیم، باید به این وجوه از زندگی این حضرات و به عبارت دیگر به مکتب تربیتی آن بزرگواران توجه داشته باشیم.
اسوه؛ به معنای الگو، میزان؛ به معنای وسیله سنجش حق و ناحق؛ یعنی همه بیانات، فرمودهها و سیره آن حضرت به عنوان ابزار سنجشی است که ما باید همه اعمال و رفتارمان را با آن محک بزنیم، و حجت یعنی عمل و سیره و گفتار آن حضرت برای همه پیروان ایشان حجت است. باید توجه داشته باشیم در دین اسلام که به عنوان یکی از ادیان مهم دنیا شناخته شده و ما اعتقاد داریم این دین کاملترین و اجتماعیترین ادیان آسمانی به حساب میآید و درواقع دینی است که بیش از هر دین دیگر از مقام زن دفاع کرده است، خلق کردن یکی از معصومین از جنس زن و معصوم و حجت و اسوه قرار دادن او، یکی از امتیازات این دین به خساب میآید.
هرچند در مورد حضرت زهرا دادههای دینی و اطلاعات تاریخی کم است و دلیل عمده این کمبود- که البته بخشی از آن در مورد سایر معصومین نیز وجود دارد، ضعف سیستم ضبط و ثبت تاریخ در ادوار گذشته است؛ ازطرفی در مورد شخصیتهای زن این ضعف بیشتر خود را نشان میدهد؛ چراکه زن و حضور زن در جامعه کمتر بود و ضبطکنندگان و مورخین از جنس زن نیز کم بودند، اما این به آن معنا نیست که ما نمیتوانیم از زندگی حضرت زهرا(س)استفاده کافی ببریم یا از ابعاد و وجوه مختلف زندگی ایشان، به عنوان الگو بهره ببریم.
باتوجه به بحثی که ذکر کردید که تاریخ در ضبط روایات تاریخی حضرت به خاطر زنبودن ایشان کوتاهی کرده است، آیا روایات تاریخی از ابعاد زندگی ایشان موجود است؟
بله، من در این فرصت میخواهم به 5 بعد مختلف اسوهبودن حضرت اشاره کنم. اولین بعد زندگی آن حضرت، معنویت ایشان است که خیلی نیاز به توضیح ندارد و در سیره و القاب نسبت داده شده به حضرت زهرا(س) و در روایات نقل شده از وی، مقام متعالی و اوج تعالی ایشان مشخص است، حضرت زهرا در مقام معنویت عباراتی را به زبان آوردهاند که برخی از شارحان در تفسیر آنها مبهوت شده و نظیر آنها را جز از کفو آن حضرت؛ یعنی امام علی(ع)، ناشناخته دانستهاند. بعد دیگر از ابعاد زندگی حضرت، شوهرداری، خانهداری و فرزندداری ایشان است که اطلاعت تاریخی در آن مورد کم است، ولی از معدود نقلهای صورتگرفته در این زمینه میتواناستفاده منطقی داشت.
یکی از مهمترین درسهای زندگی ایشان، درس عشق و عاطفه و محبت است. بعد دیگر زندگی آن حضرت موفقیت در مدیریت خانه است؛ مدیریت خانه یکی از مسائلی است که در اسلام علیرغم تصوری که خیلی از عوام میتوانند داشته باشند و گاهی خواص تعابیر ناروایی از آن میکنند، بهقدری اهمیت دارد که در روایت اسلامیبا توسعه همهجانبه جوامع پیوند خورده است. محور دیگر از ابعاد وجودی شخصیت حضرت زهرا، اخلاق ایشان است؛ خلاق در اینجا به عنوان اخلاق انسانی مبتنی بر فطرت انسانی است که برای همه به عنوان فضیلت مشترک شناخته میشود. سختکوشی حضرت زهرا در خانواده هم بسیار مهم است و این نشان میدهد با رشد جوامع بشری و ماشینیشدن زندگی بشر و بهویژه کم شدن زحمات زنان، نباید سختکوشی فراموش شود. ایشان حتی کنیزان خود را مرخص کرده و همه کارهای مربوط به خانه را به نحو احسن به تنهایی انجام میدادند. بعد دیگر؛ حجاب و عفاف حضرت فاطمه زهرا (س) است.
مطابق برخی از روایات نقل شده از حضرت اینطور به نظر میرسد که حضور اجتماعی زن مغایر با برخی از امور است، آیا برخی از این احادیث که ذکر شده با روایتهای تاریخی زندگی حضرت همخوانی دارد؟
بله، دو دسته روایات و اخبار داریم البته بیشتر هم دو خبر است که حضور زن در اجتماع را بسیار سخت میگیرد؛که میفرماید "ادنی ماتکون مراه من ربها ان تنزع قعر بیتها"؛ نزدیکترین حالتی که یک زن میتواند به خدا داشته باشد، این است که در پستوی خانه خود حاضر باشد؛ و در نقلی دیگر است که "...ان لا تری رجلا و لا یراها رجل"؛ نه مردی او را ببنید و نه او مردی را ببیند؛ صرفاً همین دو خبر است و مابقی اخباری است که خلاف اینها را نشان میدهد. اولاً، این دو خبر از لحاظ سند، طبق اصول ارزیابی سند، ضعیفاند و در مقابل آن اخبار دیگری که وجود دارد، نمیتوانند وجوهی از اعتبار و قوت داشته باشند. حتی به فرض اینکه بتوانیم به این احادیث اعتنا کنیم، این احادیث در شرایطی است که وجوه هدفمندی برای حضور زن پیدا نشود و میتوان گفت وجهه خاصی از معنا دارند. دلیل آن هم خود عملکرد و سیره حضرت زهرا و سایر زنان در تاریخ اسلام و عدم مبارزه ائمه معصومین با حضور زن در جامعه آن عصر است؛ حتی معصومین در حرکات و مواضع مختلف، نه تنها هیچ عکسالعمل منفی نسبت به برخی زنان شاغل؛ مثل عطرفروش، زنانی که تجارت میکردند، و...،نداشتند، بلکه در برخی موارد آنها را تشویق کرده و یا حتی به این زنان درس میدادند.
البته از مجموع روایات و سیره معصومین، اینگونه برمیآید که اسلام شروطی را برای این حضور دارد؛ اولین شرط این است که این حضور، لطمهای به مدیریت خانه، تربیت فرزند و شوهرداری وارد نکند. دومین شرط این است که اشتغال زن با روحیات و مختصات جسمیو روحی اوهمخوانی داشته باشد. شرط سوم این است که فضای حضور زن مطمئن بوده و شأن و امنیت او لحاظ شود.
در مطالعه سیره حضرت زهرا، این توضیحات به خوبی نمایان است. حضرت زهرا یکی از الگوهای حجاب بودند و همه دادههای موجود نشان میدهد که ایشان همیشه در انظار عمومیچادر بر سر میکردند. پوشش سرتاسری داشتند و در بیشتر اوقات هم نقاب استفاده میکردند؛ منتهی در مواردی هم دیده شده که حضرت در مواجهه با نامحرمان نقاب نداشتند که این نشان میدهد بحث نقاب در اسلام جدی نیست و منقبهبودن زنان بیشتر به عادتهای قدیمیو ملی یا آب و هوا و فضای خاص عربستان مربوط میشود. اما با همین پوشش میبینیم که ایشان در عرصههای مختلف حضور داشتند؛حتی در برخی جنگها به همراه پدر یا شوهر خود حاضر میشدند و به پرستاری بیماران و مجروحین میپرداختند. حتی قبل از ازدواج در جمع مجاهدان حاضر میشدند، نزد پدر میآمدند، و به همراه ایشان در جنگها شرکت میکردند