محمدعلی چوبینی - به گزارش نما آنچه در مسئله سیل شیراز و گلستان به چشم خورد و در حوادث مختلف و متفاوت پیش از این هم بارها دیده شده است عدم وجود فرماندهی واحد میدان در مواقع بحران است و یک سردرگمی در تمام نهادها و دستگاهها خاصه مجموعه های مکمل به چشم میخورد، بطوریکه کسی نمیداند دقیقا در این لحظه وظیفه اش چیست و باید خود را با کجا هماهنگ کند.
دیده می شود که افراد مختلف مصاحبه میکنند و از نگاه دستگاه خود و بعضا بدون در نظر گرفتن شرایط و اولویت ها اعلام نظر می کنند در صورتیکه در این موارد معقول است که یک نفر سخنگو باشد.
کمک های مردم چه مالی و چه خدماتی در فضای مجازی و یا در حاشیه منطقه بحرانی و بصورت خودجوش ارائه و یا تبلیغ می شود و شاهدیم که انواع شماره حساب های شخصی و دولتی و شبه دولتی تبلیغ می شود که خود میتواند مخل کمک رسانی هوشمندانه و مطلوب باشد. این در حالی است که مردم باید بدانند در چنین مواقعی به کجا مراجعه و اعلام آمادگی برای کمک یا کمک های خود را اهدا کنند.
بخش مهمی از امکانات مردمی و دولتی به همین دلیل هرز میرود و بهره وری بسیار کمتر از استعداد و امکانات موجود کمک رسانی است.
آنچه در ذوق میزند این است که دستگاهها قبل از اقدام عاجل برای کنترل اوضاع در درجه اول بدنبال رفع تقصیر از حوزه مدیریتی خود هستند و این مسئله در عملکرد و مواضع ایشان کم و بیش دیده می شود.
آنچه در کف میدان به چشم میخورد این است که یا اصلا طرح جامع مدیریت بحرانی برای تک تک استانها درکار نیست و یا اگر هست نیاز به بازخوانی و پیوست های متعدد مطالعاتی دارد.
تمام استانها نیاز به یک طرح جامع مدیریت و پیشگیری بحران متناسب با استعدادهای جغرافیایی و اقلیمی خود دارند و این مهم بایستی در دستور کار حاکمیت قرار گیرد و همه دستگاهها آن را جدی بگیرند.
پیشگیرانه بایستی هر چه سریعتر مطالعات جدی روی استانها و مناطق مختلف صورت گرفته و نسبت به اصلاح اشتباهاتی که تا امروز صورت گرفته اهتمام جدی و بدون اغماض ورزید و برای بحران کنونی "مدیریت بحران" فکری اساسی کرد.
جای خالی "مدیریت بحران" در حوادث
تمام استانها نیاز به یك طرح جامع مدیریت و پیشگیری بحران متناسب با استعدادهای جغرافیایی و اقلیمی خود دارند و این مهم بایستی در دستور كار حاكمیت قرار گیرد و همه دستگاهها آن را جدی بگیرند.
۱۳۹۸/۱/۸