در سالهای اخیر سپاه پاسداران، نیروی قدس، بسیج و برخی از فرماندهان ارشد و میدانی سپاه در فهرست نخست - فرمان اجرایی رئیس جمهوری امریکا – قرار داشتند. اما با تصمیم هفته گذشته ترامپ، کلیت سپاه پاسداران به همراه تمامی زیرمجموعههای آن در فهرست دوم – نهادهای تروریستی خارجی – قرار میگیرند. این تغییر رویکرد، زمینه را برای برخورد نظامی عمدی یا سهوی میان نیروهای سپاه پاسداران که از سوی امریکاییها «تروریست» و نیروهای تحت فرمان فرماندهی مرکزی ارتش امریکا – سنتکام که از سوی ایران تروریست خوانده شدهاند، فراهم میکند. در واقع اقدام ترامپ در مورد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به معنای پایان امنیت نیروهای نظامی امریکا در غرب آسیا به شمار میرود. برخلاف این تصور برخی از حامیان غرب که معتقدند اقدام متقابل جمهوری اسلامی تأثیر چندانی بر وضعیت نیروهای نظامی امریکا نخواهد داشت، واقعیت این است که آسیبپذیری نیروهای نظامی امریکا به سبب تروریستی خوانده شدن سپاه، بسیار بیشتر از آسیبپذیری سپاه است. چرا که ایران در منطقه ابزارهای فراوانی برای تهدید و منزویسازی نیروهای نظامی امریکا دارد، اما امریکاییها علیه سپاه هرچه داشتند تاکنون اعمال کردهاند. هماینک، امریکا حضور ناوگانی گستردهای در پهنه خلیج فارس و دریای عمان دارد و در صورت تروریستی قلمداد شدن سپاه، نیروهای نظامی امریکا در رویاروییهای احتمالی با شناورهای سپاه در منطقه، این شناورها را نه شناورهای نظامی یک دولت دارای حاکمیت در منطقه، بلکه شناورهای یک سازمان تروریستی قلمداد خواهند کرد و متناسب با آن برخورد خواهند کرد. از این پس، حتی کشتیهای تجاری امریکا که میخواهند به خلیج فارس تردد کنند امکان تماس با نیروهای سپاه پاسداران را که حافظ امنیت تنگه هرمز میباشند ندارند، چون طبق قانون امریکا تماس با تروریستها جرم است و با توجه به عدم هماهنگی، احتمال اینکه آنها توقیف شوند، زیاد خواهد بود.
از سوی دیگر، امریکا در حال حاضر دارای چندین پایگاه نظامی و دهها هزار نیرو در کشورهای همسایه ایران از جمله عراق، افغانستان، کویت، بحرین، قطر و عربستان دارد و این پایگاهها و نفرات در تیررس موشکهای جمهوری اسلامی قرار دارند. اقدام سال ۲۰۰۷ امریکا علیه سپاه قدس با فصل شکوفایی و قدرتمندی و گسترش نفوذ این نیرو در منطقه مقارن شد. ۱۲ سال پس از آن اتفاق، شبکهای از نیروهای همدل با سپاه در حدفاصل عراق، سوریه، لبنان و یمن شکل گرفت که توانست جنگ نیابتی امریکا در هر چهارکشور را به شکست بکشاند. نتایج سیاسی این پیروزی به قدری بزرگ است که ترامپ مجبور شد اعلام کند که از سوریه خارج میشود و یا دزدکی، به جای سفر رسمی به بغداد، به پایگاه نظامی عینالاسد برود.
مخالفان این موضوع از جمله مقامات پنتاگون نگران هستند که شناسایی نیروهای ایرانی به عنوان عنصر تروریستی میتواند منجر به تلافی نظامیان تحت حمایت ایران از نیروهای امریکایی در منطقه غرب آسیا شود. یک مقام ارشد وزارت دفاع با اشاره به تنشهای مداوم میان شورای امنیت ملی امریکا و وزارت دفاع این کشور گفت که مانند اکثر موضوعات مربوط به ایران، پنتاگون در این مورد (شناسایی سپاه به عنوان سازمان تروریستی خارجی) نیز مخالف است. شورای امنیت ملی امریکا به دنبال اقدامات پرخاشگرانهتر در کمپین «فشار حداکثری» علیه ایران بوده و پنتاگون از ترس تلافی ایران، خواستار احتیاط بیشتری بوده است. چرا که پنتاگون بهدرستی میداند که امریکا علاوه بر عراق که حدود ۵ هزار و ۲۰۰ نیروی نظامی دارد و یا در سوریه تقریباً ۲ هزار نیرو باقی ماندهاند، پنجمین ناو امریکایی در خلیج فارس است و پایگاه هوایی امریکا در قطر نیز در معرض خطر است. این نکتهای است که مقامات وزارت خارجه که سپاه را در زمره گروههای تروریستی قرار دادهاند، از درک آن عاجزند.
یکی از مهمترین چالشهای پیش رو امریکا این است که آبراه خلیج فارس، آبراه بزرگی است وبر پایه پروتکلهای بینالمللی، ایران همیشه مراعات همسایگان خود را داشته است. جمهوری اسلامی ایران ابزار و فرصتهای مناسبی دارد تا با بازنمایی عناصر درگیر در صحنه ژئوپلتیک منطقه، فشار خود را برای کاهش نیروهای امریکایی در غرب آسیا افزایش دهد. یکی از این موارد، میتواند برگزاری رزمایش سراسری در آبراههای خلیج فارس و به نوعی انسداد کوتاه مدت این محور انرژی باشد تا در چنین شرایطی برای تردد نیروهای امریکایی در خلیج فارس مشکلاتی ایجاد شود و اختلالی شکل گیرد. از طرف دیگر، گروههای همپیمان سنتکام در منطقه نیز دچار چالش خواهند شد. ایران میتواند با همکاری محور مقاومت به ویژه کشورهای عراق، سوریه و یمن «گروههای خصوصی امنیتی همکار سنتکام» را تحت فشار قرار دهد و مشکلاتی برای آنان ایجاد کند. پیشبینی میشود مهمترین چالش سنتکام در منطقه، پرونده صلح افغانستان، آینده سیاسی سوریه و حضور نظامی در عراق خواهد بود. از سوی دیگر، تردد نیروهای امریکایی از مرز عراق به سوریه از این پس، دچار چالشهایی خواهد شد که نگرانی تأمین امنیت را برای فرماندهان میانی و پایینی ارتش امریکا تشدید میکند.
مقامات امریکایی این را میدانند که امریکا در سالهای پس از انقلاب، تمامی حربهها و توطئههای خود را علیه ایران و تمامی ارکان آن به خدمت گرفته و به نتیجه دلخواه نرسیده است. بنابراین در شرایط کنونی، تصمیم ترامپ یک کابوس واقعی برای سربازان و نظامیان امریکایی در منطقه به شمار میرود چرا که ایران و سپاه ایران همواره از طرف امریکا تروریستی به شمار رفته و تصمیم اخیر نیز وضعیت جدیدی برای ایران ایجاد نخواهد کرد. اما نظامیان امریکایی که با بحران خودکشی مواجه هستند و این بحران به مرز هشدار رسیده است، در آینده با هراس و ترس بیشتری مجبور به زندگی در منطقه خواهند بود. این مسئله میتواند حتی در میان مدت، باعث خروج کامل نظامیان امریکا از منطقه شود چرا که افکار عمومی امریکا به شدت نسبت به هرگونه به خطر افتادن بیشتر جان سربازان امریکایی حساستر شده و در واقع تصمیم ترامپ در مورد سپاه یک بازی از پیش باخته به شمار میرود. نکته مهم دیگر اینکه سربازان امریکایی زیادی در عراق تردد میکنند، اما ترامپ با این تصمیم خود موجب شد هر سرباز امریکایی از این پس، برای نیروهای ایران یک تروریست، مانند دیگر گروههای تروریستی به شمار رود و این به معنای پایان تردد آزادانه این نظامیان در عراق خواهد بود. پیش از این نیز ترامپ به دلیل تهدیدات امنیتی مجبور شد با چراغ خاموش و شبانه به عراق سفر کند که از این پس، به نظر میرسد او باید اساساً در سفر به کشورهای همسایگی ایران، تجدید نظر کند.
تبعات اقدام حماقتآمیز ترامپ برای امریكا
حسن رشوند
۱۳۹۸/۱/۲۵