به گزارش نما به نقل از مهر، علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی در مجلد نهم از کتاب امام شناسی (که به مباحث: احتجاج ها به حدیث غیر و عید غدیر اختصاص دارد) حدیث حضرت امام رضا (ع) در فضیلت عید غدیر را به نقل از مناقب ابن شهر آشوب چنین آورده است:
حدیث حضرت امام رضا (ع) در فضیلت عید غدیر
از حضرت رضا (ع) وارد است که: «حضرت امام رضا (ع)گفتند: پدر من از پدرش روایت کرده است که: روز غدیر در آسمانها مشهورتر است از روى زمین، خداوند تعالى در بهشت فردوس قصرى دارد که یک خشت آن نقره، و یک خشت آن از طلاست، و در آن 100 هزار قبه (اطاقى که سقف آن به شکل گنبد مستدیر است) و 100 هزار خیمه از یاقوت سبز است، خاک آن مشک و عبیر است، و در آن 4 نهر است: نهرى است از خمر (شراب مست کننده) و نهرى است از آب، و نهرى از شیر، و نهرى است از عسل.
در اطراف و جوانب آن قصر درختانى است که همه گونه میوه ها را دارند، و بر آنها پرندگانى است که بدن هایشان از لؤلؤ و بالهایشان از یاقوت است، و به انواع نغمه ها و آوازها نغمهسرائى دارند. چون روز غدیر شود اهل آسمان ها داخل این قصر مىشوند، و خداوند را تسبیح و تقدیس مىنمایند، و تهلیل مىگویند. آنگاه این مرغان به پرواز درمىآیند، و خودشان را در آب مىافکنند و سپس از آب بیرون آمده، و بدنهاىتر و تازه خود را در آن مشک و عبیر مىمالند. و چون فرشتگان جمع شوند، همه این مرغان به پرواز مىآیند، و آن مشک و عبیر بدن خود را، بر آنان مىپاشند، و آن ملائکه در آن روز آنچه بر سر فاطمه (س) نثار شده است، براى همدیگر به رسم هدیه مىبرند.
چون روز غدیر، به پایان مىرسد، ندائى به آنان مىرسد: برگردید! و در منازل و مراتب خود مستقر گردید! خداوند به جهت گرامى داشتى که براى محمد و على نموده است، شما را از هر خطرى و از هر لغزشى، تا سال دیگر چنین روزى در مصونیت و امن قرار داده است».
ایشان در ادامه می نویسد: در اقبال این خبر به تمامه آورده شده و در تتمه آن چنین آورده است: «و سپس حضرت رضا رو کردند به من و گفتند: اى پسر أبونصر! هر کجا باشى در روز عید غدیر خود را در نزد أمیرالمؤمنین(ع) حاضر کن! زیرا خداوند درآن روز گناه 60 ساله هر مرد مؤمن و هر زن مؤمنه و هر مرد مسلم و هر زن مسلمه را مىآمرزد و از آتش آزاد مىکند در برابر آنچه را که در ماه رمضان و شب قدر و شب فطر آزاد کرده است. و یک درهم انفاق در آن روز براى برادران عارف خود در مقابل هزار درهم است و در این روز احسان خودت را بر برادرانت زیاد کن و هر مرد مؤمن و زن مؤمنهاى را شاد کن.
و سپس فرمود: اى اهل کوفه، به شما خیر کثیرى داده شده است و شما از کسانى هستید که خداوند دلهاى آنها را به ایمان آزمایش کرده است و پیوسته در تحت سیطره وق در تذلیل و مقهور و مورد امتحان و بلا بودهاید و بلا بر شما از جوانب مىریزد و سپس کاشف الکرب العظیم آن بلا را برمىدارد. سوگندبه خدا که اگر مردم فضلیت روز غدیر را به حقیقت آن بدانند ملائکه هر روز با آنها ده بار مصافحه مىکنند.»
معنای عید در لغت و در اصطلاح مردم
ایشان با تأکید بر این مطلب که: بارى عید غدیر را عید گویند، به جهت آنکه آن خاطرات و مسائل مهمه که در آن روز در خم غدیر به وقوع پیوست، و آن خطبه رسول الله، و گرفتند بازوى على را بطورى که سپیدى زیر بغل هر دو معلوم شد، و نشان دادن و معرفى نمودن به مردم، و سپس امر به تسلیم به لفظ السلام علیک یاامیرالمؤمنین به پیرو نصب آن حضرت را به خلافت رسول الله، و إعطاء ولایت کلیه الهیه، و نزول آیه اکمال دین و اتمام نعمت، و آیه تبلیغ و انقیاد وتسلیم مخالفان در برابر آن عظمت و ابهت و شکوه واقعى و ظاهرى، و سپس مخالفت کردن آنها به مجرد رحلت رسولخدا، و بالأخره آن پیامدهاى سریع و غیرها ، همگى در روز عیدغدیر برمىگردد، و عود مىکند، و خود را نشان مىدهد، و آن برکات نازله پیوسته بر اهلش فرو مىآید و مىریزد.
در ادامه خاطر نشان می کند: کلمه عید از ماده عود است یعنى بازگشتن. در «اقرب الموارد» گوید: عید به موسم و هر روزى که در آن اجتماعى و یا تذکار و یادبودى از صاحب فضیلتى بوده باشد، گفته مىشود، و بعضى گفتهاند: براى هر حادثه مهمى. ابن اعرابى گوید: براى آنکه در هر سالى آن واقع و حادثه، با فرح و سرور مجددى عود مىکند... .
حال که معناى عید را در لغت دانستیم، ببینیم در اصطلاح مردم و طوائف و ملل و نحل کلمه عید را به چه معنى استعمال مىکنند؟ و براى وضوح این مطلب مىگوییم: در نزد هر طائفه و جماعت، و هر ملت و مذهبى، یک چیز مخصوص داراى اهمیت است که چون سالگرد آن واقعه و حادثه، و یا آن خاطره برسد، به جهتبزرگداشت و تجلیل از روح و معناى آن، آن خاطره را تجدید مىکنند، و به سرور و فرح در یادبود آن واقعه مىگذرانند و با آنکه نفس آن حادثه گذشته است، ولى با یادبود و خاطره موجود باقیمانده از آن در ذهن، خود را به روح و جان آن حادثه نزدیک مىکنند، و نفس و روح خود را از یادبود آن اشراب و متمتع مىسازند.
دنیاپرستان چون وصول به منافع دنیوى فقط مورد نظر و هدف آنهاست، در وقت بروز و ظهور حادثه دنیوى عید مىگیرند، پادشاهان پس از لشکرکشى و خونریزى و غلبه بر حریف و سلطه بر اقوام مورد نظر جشن مىگیرند، و طاق نصرت مىبندند، و آن خاطره پیروزى را همه ساله اعاده مىکنند. ایرانیان قدیم نوروز را عید مىگرفتند، به جهت آنکه سبزه از زمین مىروید و درختها سبز مىشود و فصل خرمى و شادابى زمین است، فصل خزان و زمستان سپرى شده، و اینک زمین رو به رشد و نمو است.
این منطق کسانى است که ابدا با معنویات و روحانیات سر و کار ندارند، و ارزشهاى انسانى را فقط در ماده و سبزه مىجویند، و در حقیقت با عید بهائم که آنها در فصل بهاران شاد و شادابند، و در مرغزارها و مراتع مىچرند، و در فصل زمستان افسرده و کسل و خزیده هستند، چه تفاوتى دارد؟ آنها بدان صورت، انسان هم بدین صورت.حقیقت و واقعیت یکى است، براى آنها بدان شکل، و براى این انسان دو پا بدین شکل. ولى ادیان الهى براى پیروان خود بر اساس ارزشهاى انسانى، و وصول به اهداف ایمانى و خروج از شرک و آزادى از دست جباران و طاغیان زمان که بشر را استخدام نموده و براى منافع استکبارى خود از او متمتع مىشدهاند، اعیاد را پایهریزى کردهاند.
معناى عید یک درجه از تزکیه و تطهیر بالاتر رفتن است
علامه طهرانی با خاطرنشان کردن این نکته که در دین مقدس اسلام روز فطر و روز قربان و روز جمعه عید است به فلسفه عید بودن این روزها چنین اشاره می کند: اما در فطر به جهت آنکه در یکماه تمام مردم دست از زیادهروى در شهوات برداشته، روزها روزه، و شبها به قیام مشغول، و با بهرههائى بیش از سایر ایام همچون انفاق در راه خدا، و تلاوت بیشترى از کلام خدا، و چشمپوشى از محرمات و مکروهات، نفس اماره خود را تزکیه و تطهیر نمودهاند، حالت روحانیت و معنویت در ایشان بالا رفته است، و سبکى و تجرد و امکان عروج به عوالم قدس براى آنها امکان بیشترى پیدا کرده است، زیرا طعام و شهوت و غضب کلید جهنم و سلطه شیطان است...
در این موقع که موقع گرفتن نتیجه و مزد است، آن روز را باید عید گرفت، و از خداوند کریم و رحیم عیدى دریافت کرد. اما عید گرفتن نه به معناى ساز و دهل زدن است، و نه به معناى شیرینى خوردن و رنگارنگ پوشیدن، و تفریح و تفرج بهیمانه کردن، بلکه به معناى یک درجه از تزکیه و تطهیر بالاتر، و یک صیقل بهتر به نفس دادن تا آماده برکات و نزول موآئد آسمانى گردد.
و اما در قربان، به جهت آنکه مردم به عشق لقاء و دیدار وجه الله، دست از خانه و لانه و وطن و کسب و کار و شهرت و جاه و جمیع علائق شسته، و به سوى بیت الله الحرام من کل فج عمیق روان شده، و طواف و سعى و وقوف در عرفات را که خارج از حرم است، بجاى آورده سپس داخل در حرم و مشعر آمده و شب را به اذن دخولى که از حضرت او دریافت کرده است، در مزدلفه آرمیده، و سپس به منى آمده، و شیطان را هفتبار سنگ زده، و قربانى کرده، و سر تراشیده، و در این مدت پاى و سر برهنه به دنبال حبیب در جستجو و در تکاپو بوده است.
اینک جاى آن دارد که موقع خروج از احرام است، به شکرانه قبولى اعمال و پذیرش این اعمال سخت، و در عین حال شیرین و لذتبخش عید بگیرد، و الحمد لله بگوید، و به مراسم عید که آنهم باز ذکر خدا و تطهیر بیشترى است، مهیا گردد، نماز عید بخواند، و زبان به تقدیس و تمجید الهى بگشاید...
ایشان می افزاید: روز جمعه عید است، چون روز اجتماع مردم به نماز جمعه و شنیدن خطبهها و تطهیر است و به همین جهت اسلام نام آن را جمعه گذارد، یعنى روز اجتماع و به هم پیوستگى امت مسلمان، و در قبل از اسلام آن را یوم العروبة مىگفتند. اسلام نماز جمعه را واجب کرد، به وجوب عینى تعیینى در هر زمان تا روز قیامت و تارک آنرا لعنت فرستاد. و لیکن شرط صحت آن با جماعت و در تحت نظر و امامت امام عادل و یا منصوب از ناحیه اوست. در زمان حضور امام، خودش اقامه مىکند، و در زمان غیبت بر فقیه عادل جامع الشرائط که به ادله نیابت عامه، متکفل وظائف امام است واجب است اقامه کند.
نماز جمعه واجب است به وجوب مطلق، نه به وجوب مشروط، مانند حج نسبت به استطاعت، بلکه مانند نماز ظهر است نسبت به طهارت و غسل و وضوء. و بنابراین امام و حاکم شرع، شرط انعقاد و صحت و شرط واجب است نه شرط وجوب. فلهذا اگر امام در غیبت بود و فقیه جامع الشرائط قدرت بر حکومت نداشت، و در تقیه بسر مىبرد، بواسطه ترک نماز جمعه، همه مردم گنهکارند به جهت ترک نماز عینى تعیینى که حائز اهمیت سرشارى است و بر همه آنها واجب است قیام کنند و تشکیل حکومت اسلامى دهند، تا آن امام غائب ظهور کند، و یا فقیه مقبوض الید، مبسوط الید گردد، و بتواند اجراء حدود کند، و منع از ثغور اسلام بنماید.
و از جمله وظائف حاکم، تشکیل نمازهاى جمعه در قلمرو حکومت اوست. افرادى که در زمان حکومت جائره نماز جمعه نمىخوانند، معذب مىشوند که: چرا تشکیل حکومت اسلامى ندادهاید؟! که بتوانید نماز جمعه بخوانید، گر چه با نداشتن حاکمى چنین، نماز از آنها صحیح نیست و مردود است. و به همین جهت که روز جمعه، روز عید و اجتماع است، و مردم پاک و پاکیزه مىشوند، و از خطاها و گناهان یک هفته گذشته بیرون مىآیند.
عید غدیر افضل اعیاد است
علامه طهرانی (ره) در خصوص عید غدیر چنین بیان می کند: اما عید غدیر، که اشرف و افضل اعیاد است، به جهت ربط امت با امام، و وحدت دلهاى آنان با ولایت، و ورود در سلک سالکان راه، و روندگان طریق مودت و محبت و ایثار و انفاق، و عقل و شعور، و گسترش نور ربانى، و نفحات قدسیه سبحانى، و ارتباط ملک با ملکوت است.
عید غدیر، روز عبودیت و تسلیم در برابر حق، و خروج از فرعونیت نفس اماره، و انداختن ریسمان ذل رقیت حضرت سبحان است، و اقرار و اعتراف به یگانه خاصه از خواص درگاه با عظمت او، و قدم در صراط مستقیم ایقان نهادن، و گام استوار و راستین در ترک تجاملات نمودن، و بدون شائبه و تعارف به حق و حقیقت و واقعیت در آمدن، و از زمره بهائم خارج شدن، و به صف انسان پیوستن است.
عید غدیر، نداى حضرت قدوس و سبوح را: به حصر ولایت در قرآن کریم به ایها الرسول بلغ پاسخ صحیح دادن، و گفتار حضرت پیامبر اعظمش را به: من کنت مولاه فعلى مولاه با جان و دل پذیرفتن، و در تحت دعاى اللهم وال من والاه قرار گرفتن، و از نفرین خانمان سوز و عاد من عاداه بیرون شدن، و استقبال از و انصر من نصره، و استدبار از و اخذل من خذله نمودن است.
عید غدیر، تماشاى جمال ملکوتى مولى الموالى امیرالمؤمنین (ع)را بر روى دو دست پیغمبر معظم، در فراز منبر برآمده بر پالانهاى اشتران، در زیر درختان سمرات وادى جحفه در غدیر خم، و نمایش دادن ولایت را به کافه مردم، و نزول ملکوت و جبروت در این عالم ملک است که: هان اى دشمنان على و اى مخالفان اهل بیت که پیوسته رسول خدا را با شکایتهائى که از على مىکردید، آزار و اذیت مىرسانیدید، اینک بدانید که: على سزاوار شکایت نیست، و در خور اذیت و آزار نیست. او والى ولایت، و یگانه شاهباز بلند پرواز سدرهنشین کاخ عرفان است. او از خود شما به جانهاى شما نزدیکتر است، و ولایتش بیشتر است.او تکوینا و تشریعا سید و سالار و سرور و سپهسالار شماست!...
حدیث امام رضا (ع) در فضیلت عید غدیر
علامه طهرانی معتقد است: عید غدیر، كه اشرف و افضل اعیاد است، به جهت ربط امت با امام، و وحدت دلهاى آنان با ولایت، و ورود در سلك سالكان راه، و روندگان طریق مودت و محبت و ایثار و انفاق، و عقل و شعور، و گسترش نور ربانى، و نفحات قدسیه سبحانى، و ارتباط ملك با ملكوت است.
۱۳۹۱/۸/۱۲