قضیه اول: خیز انتخابات ریاستجمهوری آغاز شده است. انتخابات مجلس علیالظاهر میان دوره ریاستجمهوری و در فاصله دو سال مانده به آن برگزار میشود؛ ولی عملا فاصله آن تا انتخابات ریاستجمهوری یک سال و اندی بیش نیست و رقابتهایی که برای انتخابات مجلس افروخته میشود، تا پایان انتخابات ریاستجمهوری، داغ و افروخته باقی خواهد ماند. پس، انتخابات مجلس در اسفند سال جاری برگزار میشود و انتخابات ریاستجمهوری نیز حدودا یک سال بعد از آن. از امروز تا آن زمان، علیالاصول فضای رقابت سیاسی داغ است؛ بهویژه اینکه مردم از این دولت خسته و آزردهاند و امروز کسی نیست که در این واقعیت تردیدی داشته باشد. مردم، بیگمان از این دولت خستهاند.
قضیه دوم: رقابتهای انتخاباتی در کشور آغاز شده و بهموازات آن، دنیا از مسیری خارج شده است که بهنظر میرسید یکنواخت در سراشیبی سرمایهداری پیش میرود. جهان هم داغ شده و فضای سیاسی کشور ما هم در گرماگرم یک «گام دوم» است؛ بهسمت خیز نسلی تازه بر میراث سه نسل بسیار هوشمند و درخشان: نسل انقلاب، نسل جنگ، نسل ساختوساز و حالا نسل «تمدن جهانی». مختصات متنوع این نسل از تیر1384، در حال شکلگیری بوده و امید است که در انتخابات پیش رو، مجلس و دولت جوان حزباللهی بر کرسی صدارت کشور بنشیند.
قضیه سوم: درکنار این دو حقیقت پیش گفته، هدفگذاری سومی هست که از دستور رمضانی مقام معظم رهبری به جمعی از دانشجویان و نمایندگان تشکلهای دانشجویی الهام گرفته است. در این دیدار، رهبر انقلاب اسلامی خطاب به دانشجویان فرمودند: «زمینه را برای رویکارآمدن دولت جوان و حزباللهی فراهم کنید».
چه باید کرد؟
- گروههای جوان حزباللهی چطور میتوانند روندها را درک کنند و مسیر را بهدرستی تا هدف پیش ببرند؟ نکته اول این است که جوان مسلمان حزباللهی باید روند پیچیده امور امروز ایران و جهان را زیرنظر بگیرد و عملیات چریکی و ترکیبی را در این فضای پرابهام تمرین کند. در ثانی، باید به پیشبینی و برآوردی از آینده متحول کشور و جهان دست پیدا کند. جهان ابرپیچیده امروز برخی را متقاعد گردانده که پیشبینی آینده یا میسر نیست یا تسلیمکننده است. در پاسخ باید گفت: مطلقا پیشبینی آینده بهمعنای آمادهشدن برای پذیرش آن نیست. اصولا پیشبینی آینده موقعی درست و انسانی انجام شده که فرایند تصمیمگیری را برای آینده تسهیل و مشخصتر کند. از این گذشته، تصمیمات جدیدی که گرفته خواهند شد، بهمعنای درک چندین متغیر هستند که بهنوبه خود تصویر پیشبینی آینده را بهابهام میکشاند. این متغیرها ممکن است در لحظه خوب بهنظر نرسند؛ اما جنبههای مثبت خودشان را در آینده نشان خواهند داد؛ بههمیندلیل، سرمایهگذاری روی آنها مفید تشخیص داده میشود. پس پیشبینی و برنامهریزی آینده باید پویا و با باور به ساختوساز خلاقانه آینده شکل بگیرد.
- نکته دیگر اینکه روش آیندهنگری که جوانان حزباللهی را به آن فرامیخوانیم، به جزئیات توجه زیادی میکند و آنها را جدی جلوه میدهد. کوششهای آیندهنگرانه به جوانان حزباللهی کمک میکند دچار رخوت و کلینگری نشوند و ارزیابیهای کلی خود را در قیاس با رویدادهای انضمامی، مدام و مستمر بیازمایند. همچنین، جوانان باتوجهبه رویدادهای انضمامی، میتوانند با تمرکز بر محاسبات غلط، سریعتر ارزش تصمیمهای پیشین را مشخص کنند و تصمیمات آینده را با وزندهی به نتایج ارزشمندتر تند و تیز کنند. این گونه افراد در موقعیتهای عملیاتی که با مسائل انسانی در ارتباط هستند، میتوانند به موفقیتهایی دست یابند که صرفا حاصل تلاش خودشان نیست؛ بلکه حاصل مشارکت همه عوامل انسانی هستند که تصمیمات درست را درک میکنند و برای تحقق آن اقدام میکنند.
- نکته نهایی اینکه فعالان سیاسی حزباللهی به توازنی میان بدبینی و خوشبینی نیاز دارند. افراد بدبین سختیهای کار را راحتتر از دیگران تشخیص میدهند؛ زیرا با ارزیابی بلافاصله نتایج منفی، راحتتر میتوانند درباره احتمال وقوع آنها برنامهریزی کنند و همچنین بدبینی که با هدفمندی همراه باشد، میتواند اضطراب تصمیمگیری را تا حدود زیادی کاهش دهد. درمقابل، افراد خوشبین جنبههای مثبت تصمیمها را قدر میدانند و کمتر پیش میآید اسیر ناامیدی شوند. این موضوع باعث میشود جنبههای منفی تصمیم در افکار آنها تحتالشعاع قرار بگیرند و درنتیجه، از پیامدهای منفی تصمیمها چشمپوشی کنند. افراد خوشبین بهدنبال فرصتهایی میروند که ممکن است در لحظه نتیجه خوبی برای عملیات داشته باشد؛ ولی جنبههای منفی خودش را در درازمدت نشان میدهد. درنتیجه، هم بدبینها و هم خوشبینها به دستیابی به توازن نیاز دارند که فقط با ممارست و البته مشورت مستمر با مجربترها بهدست میآید.
تحلیل مسیر «دولت جوان حزباللهی»
حامد حاجیحیدری
۱۳۹۸/۴/۱۱