به گزارش نما، سوره حجر ۹۹ آیه، ۶۵۸ کلمه و ۲۸۸۱ حرف دارد و به لحاظ حجمی جزو سورههای مثانی قرآن و در حدود یک حزب است. سوره حجر نهمین سورهای است که با حروف مقطعه آغاز میشود. آیه ۹ با نام آیه حفظ، آیه ۸۸ درباره تواضع پیامبر (ص) نسبت به مومنان و آیه ۹۹ درباره لزوم استمرار عبادت تا زمان مرگ از جمله آیات مشهور سوره حجر است.
اخبار مذهبی - بر اساس روایات اگر کسی سوره حجر را قرائت کند خداوند ده برابر تعداد مهاجرین و انصار و مسخرهکنندگان پیامبر (ص) به او حسنه اعطا میکند.
درباره نزول آیه ۸۷ سوره حجر آمده است: هفت قافله براى یهودیان بنی قریظه و بنینظیر با بار پارچه، عطر، جواهر و دیگر کالاها وارد مدینه شدند، مسلمانان گفتند اگر این اموال از آن ما بود، قوى و توانگر میشدیم و در راه خدا انفاق میکردیم؛ آیه «وَ لَقَدْ آتَیناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانی وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ؛ و به راستى که هفت آیه از مثانى و قرآن بزرگ را به تو عطا کردیم» نازل شد و به پیامبر (ص) گفت: هفت آیه به شما دادم که از این هفت قافله بهتر است.
متن سوره حجر همراه با ترجمه
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الر ۚ تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ وَ قُرْآنٍ مُّبِینٍ ﴿١﴾
الف، لام، راء این است آیات کتاب آسمانى و قرآن روشنگر (۱)
رُّبَمَا یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ کَانُوا مُسْلِمِینَ ﴿٢﴾
چه بسا کسانى که کافر شدند آرزو کنند که کاش مسلمان بودند (۲)
ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَیُلْهِهِمُ الْأَمَلُ ۖ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ ﴿٣﴾
بگذارشان تا بخورند و برخوردار شوند و آرزو ها سرگرمشان کند پس به زودى خواهند دانست (۳)
وَ مَا أَهْلَکْنَا مِن قَرْیَةٍ إِلَّا وَلَهَا کِتَابٌ مَّعْلُومٌ ﴿٤﴾
و هیچ شهرى را هلاک نکردیم مگر اینکه براى آن اجلى معین بود (۴)
مَّا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَ مَا یَسْتَأْخِرُونَ ﴿٥﴾
هیچ امتى از اجل خویش نه پیش مىافتد و نه پس مىماند (۵)
وَ قَالُوا یَا أَیُّهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ ﴿٦﴾
و گفتند: اى کسى که قرآن بر او نازل شده است به یقین تو دیوانهاى (۶)
لَّوْ مَا تَأْتِینَا بِالْمَلَائِکَةِ إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿٧﴾
اگر راست مىگویى چرا فرشتهها را پیش ما نمىآورى؟ (۷)
مَا نُنَزِّلُ الْمَلَائِکَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ مَا کَانُوا إِذًا مُّنظَرِینَ ﴿٨﴾
فرشتگان را جز به حق فرو نمىفرستیم و در آن هنگام دیگر مهلت نیابند (۸)
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿٩﴾
بىتردید ما این قرآن را به تدریج نازل کردهایم و قطعا نگهبان آن خواهیم بود (۹)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ فِی شِیَعِ الْأَوَّلِینَ ﴿١٠﴾
و به یقین پیش از تو نیز در گروههاى پیشینیان پیامبرانى فرستادیم (۱۰)
وَ مَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ ﴿١١﴾
و هیچ پیامبرى برایشان نیامد جز آنکه او را به مسخره مىگرفتند (۱۱)
کَذَٰلِکَ نَسْلُکُهُ فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ ﴿١٢﴾
بدین گونه آن استهزا را در دل بزهکاران راه مىدهیم (۱۲)
لَا یُؤْمِنُونَ بِهِ ۖ وَ قَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِینَ ﴿١٣﴾
که به او ایمان نمىآورند و راه و رسم پیشینیان پیوسته چنین بوده است (۱۳)
وَ لَوْ فَتَحْنَا عَلَیْهِم بَابًا مِّنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِیهِ یَعْرُجُونَ ﴿١٤﴾
و اگر درى از آسمان بر آنان مىگشودیم که همواره از آن بالا مىرفتند (۱۴)
لَقَالُوا إِنَّمَا سُکِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَّسْحُورُونَ ﴿١٥﴾
قطعا مىگفتند: در حقیقت ما چشمبندى شدهایم بلکه ما مردمى هستیم که افسون شدهایم (۱۵)
وَ لَقَدْ جَعَلْنَا فِی السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَیَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِینَ ﴿١٦﴾
و به یقین ما در آسمان برجهایى قرار دادیم و آن را براى تماشاگران آراستیم (۱۶)
وَ حَفِظْنَاهَا مِن کُلِّ شَیْطَانٍ رَّجِیمٍ ﴿١٧﴾
و آن را از هر شیطان رانده شدهاى حفظ کردیم (۱۷)
إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِینٌ ﴿١٨﴾
مگر آن کس که دزدیده گوش فرا دهد که شهابى روشن او را دنبال مىکند (۱۸)
وَ الْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَ أَلْقَیْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَ أَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ شَیْءٍ مَّوْزُونٍ ﴿١٩﴾
و زمین را گسترانیدیم و در آن کوههاى استوار افکندیم و از هر چیز سنجیدهاى در آن رویانیدیم (۱۹)
وَ جَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ وَ مَن لَّسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِینَ ﴿٢٠﴾
و براى شما و هر کس که شما روزىدهنده او نیستید در آن وسایل زندگى قرار دادیم (۲۰)
وَ إِن مِّن شَیْءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَ مَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ ﴿٢١﴾
و هیچ چیز نیست مگر آنکه گنجینههاى آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازهاى معین فرو نمىفرستیم (۲۱)
وَ أَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَیْنَاکُمُوهُ وَ مَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِینَ ﴿٢٢﴾
و بادها را باردارکننده فرستادیم و از آسمان آبى نازل کردیم پس شما را بدان سیراب نمودیم و شما خزانهدار آن نیستید (۲۲)
وَ إِنَّا لَنَحْنُ نُحْیِی وَ نُمِیتُ وَ نَحْنُ الْوَارِثُونَ ﴿٢٣﴾
و بىتردید این ماییم که زنده مىکنیم و مىمیرانیم و ما وارث همه هستیم (۲۳)
وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنکُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِینَ ﴿٢٤﴾
و به یقین پیشینیان شما را شناختهایم و آیندگان شما را نیزشناختهایم (۲۴)
وَ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ یَحْشُرُهُمْ ۚ إِنَّهُ حَکِیمٌ عَلِیمٌ ﴿٢٥﴾
و مسلما پروردگار توست که آنان را محشور خواهد کرد چرا که او حکیم داناست (۲۵)
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿٢٦﴾
و در حقیقت انسان را از گلى خشک از گلى سیاه و بدبو آفریدیم (۲۶)
وَ الْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ ﴿٢٧﴾
و پیش از آن جن را از آتشى سوزان و بىدود خلق کردیم (۲۷)
وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿٢٨﴾
و یاد کن هنگامى را که پروردگار تو به فرشتگان گفت: من بشرى را از گلى خشک، از گلى سیاه و بدبو خواهم آفرید (۲۸)
فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ ﴿٢٩﴾
پس وقتى آن را درست کردم و از روح خود در آن دمیدم پیش او به سجده درافتید (۲۹)
فَسَجَدَ الْمَلَائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿٣٠﴾
پس فرشتگان همگى یکسره سجده کردند (۳۰)
إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَىٰ أَن یَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ ﴿٣١﴾
جز ابلیس که خوددارى کرد از اینکه با سجدهکنندگان باشد (۳۱)
قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا لَکَ أَلَّا تَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ ﴿٣٢﴾
فرمود: اى ابلیس تو را چه شده است که با سجدهکنندگان نیستى؟ (۳۲)
قَالَ لَمْ أَکُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿٣٣﴾
گفت: من آن نیستم که براى بشرى که او را از گلى خشک از گلى سیاه و بدبو آفریدهاى سجده کنم (۳۳)
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ ﴿٣٤﴾
فرمود:از این مقام بیرون شو که تو راندهشدهاى (۳۴)
وَ إِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَةَ إِلَىٰ یَوْمِ الدِّینِ ﴿٣٥﴾
و تا روز جزا بر تو لعنت باشد (۳۵)
قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِی إِلَىٰ یَوْمِ یُبْعَثُونَ ﴿٣٦﴾
گفت: پروردگارا، پس مرا تا روزى که برانگیخته خواهند شد مهلت ده (۳۶)
قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ ﴿٣٧﴾
فرمود: تو از مهلتیافتگانى (۳۷)
إِلَىٰ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿٣٨﴾
تا روز و وقت معلوم (۳۸)
قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿٣٩﴾
گفت: پروردگارا، به سبب آنکه مرا گمراه ساختى من هم گناهانشان را در زمین برایشان مىآرایم و همه را گمراه خواهم ساخت (۳۹)
إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ﴿٤٠﴾
مگر بندگان خالص تو از میان آنان را (۴۰)
قَالَ هَـٰذَا صِرَاطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ ﴿٤١﴾
فرمود: این راهى است راست که به سوى من منتهى مىشود (۴۱)
إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغَاوِینَ ﴿٤٢﴾
در حقیقت تو را بر بندگان من تسلطى نیست مگر کسانى از گمراهان که تو را پیروى کنند (۴۲)
وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿٤٣﴾
و قطعا وعدهگاه همه آنان دوزخ است (۴۳)
لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّکُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ ﴿٤٤﴾
دوزخى که براى آن هفت در است و از هر درى بخشى معین از آنان وارد مىشوند (۴۴)
إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ ﴿٤٥﴾
بىگمان پرهیزگاران در باغها و چشمهسارانند(۴۵)
ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِینَ ﴿٤٦﴾
به آنان گویند: با سلامت و ایمنى در آنجا داخل شوید (۴۶)
وَ نَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَىٰ سُرُرٍ مُّتَقَابِلِینَ ﴿٤٧﴾
و آنچه کینه و شائبههاى نفسانى در سینههاى آنان است برکنیم برادرانه بر تختهایى روبروى یکدیگر نشستهاند (۴۷)
لَا یَمَسُّهُمْ فِیهَا نَصَبٌ وَمَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَجِینَ ﴿٤٨﴾
نه رنجى در آنجا به آنان مىرسد و نه از آنجا بیرون رانده مىشوند (۴۸)
نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿٤٩﴾
به بندگان من خبر ده که منم آمرزنده مهربان (۴۹)
وَ أَنَّ عَذَابِی هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِیمُ ﴿٥٠﴾
و اینکه عذاب من، عذابى است دردناک (۵۰)
وَ نَبِّئْهُمْ عَن ضَیْفِ إِبْرَاهِیمَ ﴿٥١﴾
و از مهمانان ابراهیم به آنان خبر ده (۵۱)
إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنکُمْ وَجِلُونَ ﴿٥٢﴾
هنگامى که بر او وارد شدند و سلام گفتند ابراهیم گفت: ما از شما بیمناکیم(۵۲)
قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ عَلِیمٍ ﴿٥٣﴾
گفتند: مترس، که ما تو را به پسرى دانا مژده مىدهیم (۵۳)
قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِی عَلَىٰ أَن مَّسَّنِیَ الْکِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ ﴿٥٤﴾
گفت: آیا با اینکه مرا پیرى فرا رسیده است بشارتم مىدهید؟ به چه بشارت مىدهید؟ (۵۴)
قَالُوا بَشَّرْنَاکَ بِالْحَقِّ فَلَا تَکُن مِّنَ الْقَانِطِینَ ﴿٥٥﴾
گفتند: ما تو را به حق بشارت دادیم پس از نومیدان مباش(۵۵)
قَالَ وَ مَن یَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ ﴿٥٦﴾
گفت: چه کسى جز گمراهان از رحمت پروردگارش نومید مىشود؟ (۵۶)
قَالَ فَمَا خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿٥٧﴾
سپس گفت: اى فرشتگان دیگر کارتان چیست؟ (۵۷)
قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَىٰ قَوْمٍ مُّجْرِمِینَ ﴿٥٨﴾
گفتند: ما به سوى گروه مجرمان فرستاده شدهایم (۵۸)
إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿٥٩﴾
مگر خانواده لوط که ما قطعا همه آنان را نجات مىدهیم (۵۹)
إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا ۙ إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِینَ ﴿٦٠﴾
جز آنش را که مقدر کردیم او از بازماندگان در عذاب باشد (۶۰)
فَلَمَّا جَاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ ﴿٦١﴾
پس چون فرشتگان نزد خاندان لوط آمدند (۶۱)
قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ مُّنکَرُونَ ﴿٦٢﴾
لوط گفت: شما مردمى ناشناس هستید (۶۲)
قَالُوا بَلْ جِئْنَاکَ بِمَا
هفت گنجینهای كه خداوند به پیامبر (ص) و مسلمانان بخشید
سوره حجر پانزدهمین سوره قرآن، در جزء چهاردهم و از سورههای مكی آن است.
۱۳۹۸/۸/۱۱