به گزارش نمابه نقل از افكار ، کاپیتان تیم فوتبال پرسپولیس با سابقه حضور در فوتبال سطح اول دنیا از افرادی است که به خوبی می تواند شرایط فوتبال حرفه ای را درک کند و معتقد است فوتبال ایران دیمی و بی ساختار است. مصاحبه او با افکار نیوز را می خوانید .
شما تجربه بازي در باشگاههاي آلماني را در كارنامه داريد. به چه علتي فوتبال ایران و آلمان تا اين حد از هم فاصله دارند؟ چرا فوتبال ايران نميتواند به برنامهريزي مناسب برسد؟
ما در فوتبالمان ساختار نداريم. تمام ضعفهاي ما به ساختار ضعيف ما برميگردد كه متاسفانه با وجود اينكه آن را ميدانيم كمكي براي برطرف كردنش انجام نميدهيم. در المپيك لندن هم ديديم كه كشورهاي آسيايي تا مراحل پاياني رسيدند و جزو چهار تيم برتر رقابت هم شدند. اين نشاندهنده برنامهريزي و پيشرفت آنها است. متاسفانه فوتبال ما خيلي فاصله دارد و بايد تلاش بيشتري از خود نشان دهيم وگرنه روزبهروز اين فاصله بيشتر و عقبماندگي ورزشي و فوتباليمان بيشتر ميشود.
يكي ديگر از ضعفهاي فوتبال ما اين است كه باشگاهها خصوصي نيستند و امكانات مورد نياز فراهم نيست. يك مدير علاوه بر نگاه ورزشي بايد منابع مالي و انساني مناسبي هم در كنارش حضور داشته باشند و به تنهايي نميتواند موفق شود. بايد افراد شايستهيي در كنارش باشند و همسو و همفكر با او به برنامههاي او عمل كنند.
وضعيت در فوتبال ايران بهگونهيي است كه هيچكس از اين فوتبال لذت نميبرد. انگار همه ميخواهند فوتبال زودتر تمام شود و اين در حالي است كه در همه دنيا، ميخواهند از فوتبال لذت ببرند.
چگونه فوتبال ايران به اين نقطه رسيده است؟
تمام ساختارهايمان با مشكل مواجه است. نداشتن امكانات سختافزاري، نداشتن يك چمن استاندارد و ندادن امكانات به تماشاچي از دلايل اين مساله است. در ضمن سرعت در فوتبال ما كم است و بازيكنان در زمانبندي ارسال پاس و حركات تركيبي با مشكل مواجه هستند. اگر بتوانيم سرعت را افزايش دهيم ميتوانيم يك فوتبال رو به جلو و جذاب را شاهد باشيم. دوندگي ديگر عنصر مفقوده فوتبال ما به حساب ميآيد. بسياري از بازيكنان تا قبل از رسيدن توپ حركت
خاصي انجام نميدهند.
به هر حال كار زيادي در پيش داريم اما اين زياد مشكل نيست و ميتوانيم با برنامهريزي و كار به چيزي كه ميخواهيم برسيم. يكي از مشكلات فوتبال ايران بحثهاي فرهنگي است.
سال گذشته که برترین بازیکن اخلاق فوتبال ایران شدید به فرهنگسازي در فوتبال ايران اعتراض داشتيد و اعتقاد داشتيد كه با جايزه نميتوان فرهنگسازي كرد. عقبماندگي امروز فوتبال ايران به چه دليل است و دنيا براي حل آن چه فكري كرده است؟
تمام مشكلات به صورت زنجيرهيي است و اين اتفاقات ريز و درشت بايد كارشناسانه بررسي شود. اين اختلافات و معضلات زنجيروار ايراد دارد كه تمام آن هم به ساختار ضعيف ورزش ما برميگردد. اروپاييها و حتي تيمهاي شرق آسيا خيلي وقت است اين معضل را برطرف كردهاند ولي ما خيلي از دنيا عقب هستيم و فاصله داريم.
از منظر ديگر هم ميتوان اين مساله را بررسي كرد كه تماشاگري كه با هزار مشكل خود را به استاديوم رسانده بالاخره مشكلات جامعه را با خود به استاديوم ميآورد. مشكلات فرهنگي باعث ميشود جو چندان خوبي را شاهد نباشيم و هيچكس از اين اتفاق راضي نباشد. متاسفانه ورزشگاههاي ما هم امكاناتي اوليه مورد نياز تماشاگر را برطرف نميكند و بايد در پارهيي از اوقات به آنها حق داد كه با كوچكترين مشكل عنان خود را از دست بدهند و اين اتفاقات را به وجود بياورند.
اين ضعفها هميشه همراه فوتبال بوده است و نميتوان براي ريشهكن كردن آن يك هفتهيي اقدام كرد. اگر از شعار فاصله بگيريم و با ديدي كارشناسي وارد اين بحث شويم ميتوانيم بهتر عمل كنيم و اين مساله را ضمن ريشهيابي تا حدود زيادي ريشهكن هم كنيم.
با اينكه فوتبال ايران شايد چهارمين قدرت برتر آسيا باشد اما شرايط بهگونهيي است كه تيمهاي بالاتر از ايران با برنامهريزي مناسب به ثبات رسيدند ولي فوتبال ايران همچنان روزمره است. روزمرگي به اين معنا كه مثلا با خيال آسوده صعود نميكنيم با ساختار فوتبال در تيمهاي پايه همچنان با مشكلات قديمي دستوپنجه نرم ميكند. علت اين اتفاقات چه ميتواند باشد؟
يكي از معضلات فوتبال ما اين مساله است كه تغيير و تحولات زيادي را شاهد هستيم. مديران ميآيند كه در كوتاهمدت نتيجهگيري داشته باشند و بتوانند در پست خود باقي بمانند. در صورتي كه در كنار نتيجهگيري بايد آينده را هم ساخت. به طور مثال من چندي پيش مقاله را مطالعه ميكردم كه در آن نوشته شده بود فدراسيون فوتبال آلمان با قدمتي بالاي ۱۲۰ سال كمتر از ۱۰ مدير داشته و به همين تعداد هم تقريبا مربي تيم ملي و كادرفنيشان را تغيير دادند. ما هيچوقت برنامهريزي نداشتهايم و هميشه چوب اين بيبرنامگيمان را خوردهايم. نتيجهگيري در كوتاهمدت خوب و مناسب است اما يك نتيجهگيري با ثبات و درازمدت نيازمند برنامهريزي و كمك به زيرساختها و ساخت امكانات است.
ورود افراد حرفهيي و بهكارگيري ذهن خلاق و حرفهيي ميتواند به فوتبال كمك كند. يك زماني ما جزو قدرتهاي برتر آسيا بوديم و حداقل در جدال با حريفان درجه سه مشكلي نداشتيم اما اكنون حريفي درجهبنديشده وجود ندارد. تمام تيمها خود را بالا كشيدهاند. به طور مثال ژاپنيها يك زمان خيلي از ما عقب بودند اما الان نهتنها در آسيا پيشرفت چشمگير داشتهاند بلكه در خيلي از ليگهاي کشورهاي صاحب سبك بازيكن تاثيرگذار دارند. ما يك زماني اين مساله را
داشتيم اما نتوانستيم به رشد خودمان پيشرفت ببخشيم و حتي متوقف هم شدهايم.
تعريف شما از فوتبال ايران چيست؟
فوتبال ايران نقطه قوتي ندارد. تمام مسائل ديمي و لحظهيي است و ما برنامهريزي طولانيمدت نداريم. هر كس كه ميآيد به فصل پيش رو فكر ميكند چون اصلا فرصتي براي آينده ندارد. نگاه به فوتبال پايهها كمرنگ شده و پديدهسازي مشاهده نميشود. ما از نظر فوتبال پايه شرايط خوبي نداريم و اين ميتواند در آينده ما را با مشكل جديتري رو به رو كند. ضعف در باشگاهداري و اداره حرفهيي آن از ديگر ضعفهاي فوتبال ما است. ظهور پديده دلاليسم كه در سالهاي اخير درباره آن بحثهاي زيادي شده اما نتيجه خاصي گرفته نشده يكي ديگر از ضعفهاي پنهان ولي خطرناك فوتبال و حتي ورزش ما به حساب ميآيد.
يكي از مشكلات مديران ايراني اين است كه اصلا اهميتي براي برنامهريزي قائل نيستند و براي همين سيستمي به وجود نميآورند. چه بايد كرد؟
چون آنها ثبات ندارند و نميخواهند كارنامهشان به مشكل بخورد، به همين دليل قبول نميكنند كه به اين موضوع ورود كنند. در كل مشكلات زيادي است و نميتوانيم در چند جمله آن را خلاصه كنيم. نياز به بحث كارشناسي و كمك تمام اركان فوتبال است. از افراد كارشناس و آشنا استفاده نميكنيم. ضعف در تمام بدنهها ديده ميشود؛ در بازيكن، در باشگاه و حتي در رسانههاي ما هم ضعف ديده ميشود.
مديران براي اينكه به نتيجه برسند از تمام ابزارها استفاده ميكنند و نتيجه براي آنها از كيفيت مهمتر است. ميتوان با يك برنامهريزي طولانيمدت فوتبال را از اين حالت سكون نجات داد اگر
نگاه ورزشي و حرفهييتري به مقوله فوتبال داشته باشيم.
اگر فوتبال ايران را با فوتبال كشورهاي توسعهيافته در آسيا مقايسه كنيد، چه تفاوتهايي بين اين دو هست؟
تفاوت زياد است و ما اگر به همين روند ادامه بدهيم روزبهروز از آنها بيشتر عقب ميمانيم. يكي پايين بودن سرعت و ريتم بازي است كه بايد براي آن چارهيي بينديشم. همچنين نداشتن زمينهاي مناسب تمريني و بازي كه كيفيت بازيها را پايين ميآورد و در سطح ملي هم همين مساله را شاهد هستيم. در شرق باشگاهها خصوصي هستند، تماشاگر تعريف شده و استاديوم خصوصي دارند و اين امكانات كمك زيادي به بالا رفتن كيفيت ميكند. بيشتر باشگاههاي ما از اين مساله رنج ميبرند.
يكي از مشكلات فوتبال ايران در اين روزها بحث جام حذفي است. نظر شما درباره اين موضوع چيست؟
به نظر من تصميمهاي روزانه در فدراسيون گرفته ميشود. از اول راضي بوديم تا مثل همه جاي دنيا جام حذفي برگزار شود. يكي از مهمترين جامها و كوتاهترين راه براي رسيدن به قهرماني، جام حذفي است. هميشه در جام حذفي شگفتيهايي به وجود ميآيد كه قشنگ و جذاب است. مثلا تيمهاي دسته دو يا دسته سه با خودنمايي شگفتي ميآفرينند و تيمهاي بالاتر را شكست ميدهند. به نظرم اين يك ميدان و رقابت بسيار خوب براي تيمهاي پايينتر است. در همه جاي دنيا جام حذفي بسيار جدي گرفته ميشود اما مثل اينكه در ايران قضيه فرق دارد. ما بايد جام حذفي را جدي بگيريم و امسال هم آن را با قدرت برگزار كنيم.
اما آقای كفاشيان گفته احتمالا اين جام بدون حضور مليپوشان برگزار خواهد شد...
براي چه بايد مليپوشان در جام حذفي بازي نكنند؟ من صحبتهاي آقايان را درباره جام حذفي نميفهمم. تيم ملي ما در خردادماه بايد بازي كند و تا آن وقت ليگ هم تمام ميشود چرا نبايد مليپوشان در جام حذفي بازي كنند. لطفا دليلش را بگوييد كه ما هم بفهميم. باشگاهها پول بازيكنان را هر سال ميدهند و در قبالش يك بازيكن بايد براي باشگاه بازي كند، مثل همه جاي
دنيا. هيچ كجاي دنيا شما نميتوانيد اين حرف غيرمنطقي را بزنيد كه جام حذفي بدون حضور مليپوشان برگزار شود. تا خرداد تيم ملي ما درگير هيچ بازياي نيست و شايد يك بازي مقابل لبنان در چارچوب جام ملتها داشته باشيم. به نظرم دليلش اصلا مشخص نيست يا من متوجه نميشوم. حالا شايد آقايان دليل منطقي دارند و ميدانند چرا مليپوشان نبايد بازي كنند. اين
تصميم بسيار عجيب و غريب است.
بحث بازگشتت به فوتبال آلمان اینبار به عنوان سرمربی مطرح شده است . ماجرا از چه قرار است ؟
چیزی قابل پیشبینی نیست. از مسئلهای که مطمئن هستم این است که قطعا از فوتبال جدا نخواهم شد. می خواهم همانطور که فوتبال را به صورت پایهای طی کردم و بالا آمدم در مربیگری نیز تمامی مدارک را طی کرده و کارم را آغاز کنم. همیشه با هامبورگ ارتباط خوبی داشتم. صحبتهایی شد. دوست دارم کار مربیگریام را از آلمان آغاز کنم و بعد از طی مدارج و پیشرفت پله پله در این عرصه بالا بیایم.
مهدوی كیا : فوتبال ایران دیمی است
فوتبال ایران نقطه قوتی ندارد. تمام مسائل دیمی و لحظهیی است و ما برنامهریزی طولانیمدت نداریم. هر كس كه میآید به فصل پیش رو فكر میكند چون اصلا فرصتی برای آینده ندارد. نگاه به فوتبال پایهها كمرنگ شده و پدیدهسازی مشاهده نمیشود.
۱۳۹۱/۸/۲۱