به گزارش نما، حبیب الله عسگراولادی در گفت وگو با روزنامه جام جم گفت: تلخترین خاطره سیاسی من شنیدن خبر رحلت امام(ره) بود. من سالها با امام(ره) مانوس بودم، اصلا نمیتوانستم باور كنم ایشان رحلت كردهاند. او زنده است. الان در رگ و ریشه این ملت فكر و اندیشه او جریان دارد. بر من و دوستانم واقعا آن روزها خیلی تلخ گذشت.
مهمترین تجربه و درس سیاسی كه در بیش از شصت سال فعالیت فراگرفتهاید و میخواهید به نسل جوان بگویید، چیست؟
سیاستورزی و حضور در عرصه سیاسی نیازمند حوصله و استقامت در راه هدف است. انسان سیاسی باید آرمان داشته باشد. رهتوشه مسلمان مومن برای سیاستورزی دوچیز است: 1ـ تقوی 2ـ اعتقاد به ولی و مرشد. تقوی باعث میشود، انسان از افتادن در مسیر وسواس شیطانی درونی نجات یابد. فقیه مرشد و ولی سیاسی عادل، آگاه، مدیر، مدبر و شجاع باعث میشود انسان مومن دچار انحرافات سیاسی نشود و شیاطین بیرونی او را فریب ندهند.
بنده از زمانی كه وارد عرصه سیاسی شدم سعی كردم تا آنجا كه میتوانم از مسیر تقوی خارج نشوم و در اطاعت از ولی هم چیزی كم نگذارم.
در دهه 30 كه وارد مسائل سیاسی مذهبی شدم مرشد و ولی سیاسیام آیتالله كاشانی بود. در دهه چهل دل به امام خمینی (ره) بستم و تا آخرین روزهای حیات آن بزرگوار اطاعت او را واجب میدانستم و اكنون هم مقام معظم رهبری، مرجع تقلید، مرشد و راهنمای ماست.
تلخترین و شیرینترین خاطره سیاسی قبل و بعد از انقلاب برای شما چه بوده است؟
تلخترین خاطره سیاسی من شنیدن خبر رحلت امام(ره) بود. من سالها با امام(ره) مانوس بودم، اصلا نمیتوانستم باور كنم ایشان رحلت كردهاند. او زنده است. الان در رگ و ریشه این ملت فكر و اندیشه او جریان دارد. بر من و دوستانم واقعا آن روزها خیلی تلخ گذشت.
شیرینترین خاطره من اعلام زعامت آیتالله العظمی خامنهای از سوی خبرگان رهبری به عنوان رهبر انقلاب اسلامی و ولایت فقیه در فاصله كمی پس از رحلت امام(ره) بود كه احساس كردم آن میراث عظیمی كه امام(ره) به جا گذاشته، ایشان بزرگترین امانتدار میتواند باشد و مسیر انقلاب را در همان مسیر خط امام هدایت خواهد كرد. امروز پس از گذشت بیش از دو دهه همه شاهد هستند یك ذره از اصول خط امام تخطی نشده است و پیروزیهایی كه به دست آوردهایم در اثر درایت و هوشمندی ایشان بوده كه حتی فكرش را نمیتوانستیم بكنیم. ایران امروز الهامبخش جهان اسلام و دیگر ملتهای آزاده جهان است. ایران امروز یك كشور فوقالعاده پیشرفته است. ایران امروز در منطقه تاثیرگذار است و بدون اراده ایران هیچ كاری را نمیتوانند سامان دهند.
آیا میتوان این طور نتیجهگیری كرد كه موتلفه اسلامی در سالهای اخیر از نظر سیاسی چندان موفق نبوده است؟ مهمترین موفقیتها یا عدم كامیابیهای موتلفه اسلامی در ده سال اخیر را چه میدانید؟
موفقیت یا عدم موفقیت را چطور معنی میكنید. تلقی شما از موفقیت ظاهرا شكست و پیروزی است. بنده چنین تلقیای ندارم. یك مومن مسلمان وقتی در حوزه سیاسی موفق است كه به وظیفه خود عمل كند. حال ممكن است در اوج انجام وظیفه شهید شود یا غلبه پیدا كند. در هر دو صورت موفق است. بنده در طول 65 سال سیاسی و مذهبی كه بیش از نیم قرن آن در حزب موتلفه اسلامی گذشته به یاد ندارم ترك وظیفه شرعی و سیاسی كرده باشم. لذا همواره خود را باید موفق بدانم بحمدالله والمنه هیچگاه فراز و فرودهای سیاسی منجر به افسردگی سیاسی یا كنارهگیری دائم از سیاست نشده است.
مهمترین موفقیت بنده و دوستانم در موتلفه اسلامی همین توفیق انجام وظایف سیاسی و عبادی بوده است.
به نظر شما آیا تجربه تبدیل «هیات» موتلفه به حزب موتلفه موفقیتآمیز بود؟ اگر در قالب هیات باقی میماندید، چه نقاط ضعف و قوتی برای فعالیت سیاسی و تشكیلاتی وجود میداشت؟
آنچه كه امام (ره) در ایجاد و هدایت و حمایت از موتلفه اسلامی از ابتدای پیدایش در نظر داشتند جمع شدن هیاتهای مذهبی و ائتلاف آنها با هم در امور سیاسی بود. راهپیمایی 15 خرداد 1342 كه نقطه عطف تاریخ انقلاب اسلامی شد یكی از نتیجههای همین ائتلاف بود اگر ما توفیق این را داشتیم كه هیاتهای مذهبی به امر و هدایت امام غنیسازی سیاسی شدند و سپس آنها در یك ائتلاف بزرگتر در مقاطع مهم سیاسی مثل 15 خرداد بسیج شوند این یك هدف مطلوب امام بود اما بهتدریج متوجه شدیم قدرت سازماندهی این معنا را نداریم و فضای سیاسی و تكثر گروههای سیاسی عملا به ما این اجازه را نمیدهد. لذا سعی كردیم به این سمت حركت كنیم كه استانداردهای یك حزب سیاسی را رعایت كنیم.
به نظر شما چرا دبیركل و قائممقام موتلفه اسلامی موفق به كسب آرای مردم تهران نشدند؟ آیا این در دورههای قبلی هم سابقه داشت؟
عدم راهیابی دبیركل و قائممقام حزب نیاز به یك نقد درونگفتمانی دارد. ما باید در نقد گفتمان خود و نیز نوع ارتباط با مردم ارزیابیهای دقیقی داشته باشیم. این كه این عدم راهیابی را بیمهری برخی دوستان تفسیر كنیم شاید خیلی درست نباشد و حتی سادهاندیشی به حساب آید. باید ببینیم اشكالات ما چیست و آن را رفع كنیم. یكی از علتهای آن شاید عدم توفیق فراكسیون موتلفه در مجلس هشتم در ظهور یك گفتمان مستقل در انجام وظایف نمایندگی بود. باید به رای مردم احترام بگذاریم. آنها از حزب یك حركت فوقالعاده در انجام وظایف نمایندگی ندیدند. فقط داوری خود را بر این امر استوار كردند. البته اگر چند رای برای حد نصاب هم میآوردیم این به معنای راهیابی و توفیق نبود. سطح آرا پس از نفر اول خیلی افت داشت. ما باید در هر صورت در نوع ارتباط با مردم و متقاعدسازی آنها نسبت به آرمانها و عملكرد حزب خیلی كار كنیم.
احمدینژاد چه تحولی در سیاست ایران ایجاد كرد؟
مردم با انتخاب احمدینژاد نشان دادند مدیران كشور را میخواهند جوان كنند. این پیام را باید از مردم گرفت و به آن احترام گذاشت، اما برخی نامزدها كه در دور اول و دور دوم ریاستجمهوری نتوانستند رای لازم را بیاورند فتنهسازهای داخلی و خارجی به سمتشان رفتند كه مجموعا حوادث تلخی بوجود آمد.
در آستانه پایان دوره ریاستجمهوری احمدینژاد فكر میكنید میراث سیاسی او چه بود؟
این كه میراث آقای احمدینژاد چیست، باید در پایان دوره او ارزیابی كنیم. عدهای مایل نیستند او دوره خود را به پایان ببرد و میخواهند این تجربه را شكست خورده نشان دهند. متاسفانه عدهای از همینها در اطراف رئیسجمهور هستند و با كسانی كه در بیرون مایل نیستند او دورهاش را به پایان ببرد، همكاری میكنند.
برخی عملكردهای احمدینژاد در ولایتمداری او و مبارزه با فساد و شجاعت او در برخورد با آمریكا را زیر سوال میبرند. برخی هم كمكاری او در ساماندهی اوضاع اقتصادی كشور در برخورد با گرانی و تورم ،كفایت او را در اداره امور زیر سوال میبرند و به یقین او باید متوجه باشد كه چه كسانی در اطراف خود و در بیرون از دولت كمر به این بستهاند كه تجربه او را ناموفق جلوه دهند و با آنها مقابله كند و اگر لازم باشد از خود براند.
بنده معتقدم دوران احمدینژاد را از باب اینكه مردم انتخاب خوبی داشتهاند،باید كمك كنیم تا یك تجربه موفق و سكویی برای دولت بعدی باشد. حزب موتلفه اسلامی در این مورد حاضر است هرگونه كمكی بكند تا این تجربه، موفق از كار بیرون آید.
بزرگترین اشتباه سیاسی احمدینژاد را چه میدانید؟
بزرگترین اشتباه سیاسی او ایستادن در برابر حكم رهبری در خصوص انتصاب وزیر اطلاعات و همچنین خانهنشینی یازده روزهاش بود. این كار ولایتمداری او را زیر سوال برد و هنوز هم این شبهه از ذهن عدهای از مردم و نخبگان پاك نشده است. اشتباه دیگر او این بود كه اول خود را رئیسجمهور ملت میدانست سپس شد رئیسجمهور اصولگرایان و الان هم رئیسجمهور یك جریان خاص است.
آیا از حمایتی كه در هشت سال اخیر از احمدینژاد كردهاید، پشیمانید؟
ما هیچگاه طی سه دهه گذشته از حمایت دولتها پشیمان نبودهایم چون دولت، دولت جمهوری اسلامی است و مورد حمایت رهبری، چه در زمان امام و چه در زمان مقام معظم رهبری. ما ضمن حمایت، نقد مشفقانه هم داشتیم و انشاءالله این مشی را برای دولت آینده نیز خواهیم داشت.
فكر میكنید منطقیترین تصمیمی كه اصلاحطلبان میتوانند در انتخابات ریاستجمهوری اتخاذ كنند، چه باشد؟ چه توصیهای برای آنها دارید؟
مهمترین تصمیمی كه اصلاحطلبان میتوانند بگیرند این است كه از حالت اپوزیسیون نظام درآیند و با دشمنان نظام مرزبندی كنند تا مردم آنها را به عنوان یك ضلع رقابت در داخل به رسمیت بشناسند.
پس از حوادث تلخ سال 88 یك جریان سیاسی مقبول و مشروع در داخل نظام با پیوند با ضدانقلاب و سرویسهای بیگانه و گروههای جاسوسی دشمن خود را از سطح یك رقیب به سطح یك اپوزیسیون نظام تنزل داد و این یك واقعیت است نباید آن را فراموش كنیم. تا موقعی كه آنها اپوزیسیون نظام هستند نباید امید داشته باشند كه به صورت یك ضلع رقابت در انتخابات حضور داشته باشند، لذا میروند كنار كفار و منافقین.
منصفترین شخصیت میان اصلاحطلبان را چه كسی میدانید؟
من فرد منصفی را میان اهل فتنه نمیبینم. اگر انصاف داشتند در روز قدس سال 88 وقتی به ظاهر هواداران آنها شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران میدادند باید در مقابل آنها میایستادند. اگر انصاف داشتند در روز شانزدهم آذر 88 وقتی به امام اهانت كردند باید به میدان میآمدند و با اهانتكنندگان برخورد میكردند. اگر انصاف داشتند باید در روز عاشورای 88 وقتی به شعائر الهی عاشورا و نیز اصل ولایت فقیه یك مشت اشرار سیاسی اهانت كردند باید میآمدند از امام ، انقلاب و ولایت فقیه و از امام حسین(ع) حداقل دفاع میكردند. من ندیدم تاكنون حتی یك نفر از آنها از اعمال ننگین به اصطلاح طرفداران خود ابراز انزجار كنند و مرز خود را با ضدانقلاب و مخالفان اسلام مشخص كنند.
اگر بخواهید یك راه حل فوری و اضطراری برای حل مشكلات اقتصادی كشور ارائه كنید، چه راهی را پیشنهاد میكنید؟
راهحل فوری مشكلات كشور عمل به قانون چشمانداز بیست ساله، عمل به قانون برنامه و عمل به قانون بودجهای كه براساس اصول دوازدهگانه اقتصادی و مالی قانون اساسی طراحی شده باشد، است.راهحل فوری مشكلات كشور این است كه اقتصاددانان كشور به اجماع برسند و با روشهای قانونی این اجماع را عملی كنند.
خداوند نعمات بزرگی به ملت داده است ما صاحب عظیمترین ذخایر نفت و گاز هستیم. 5000 معدن در كشور فعال است. كشاورزی و صنعت ما پیشرفته است. نیروی انسانی خلاق و مبتكر داریم، لذا هیچ نگرانی از آینده نباید داشته باشیم.
بازار تهران اخیرا شاهد یك ناآرامی بود، شما به عنوان یك فعال پرتجربه سیاسی و مذهبی چه تحلیلی از وقوع این تنش در بازار تهران داشتید؟
شاهد دو واكنش در بازار بودیم، یك واكنش این كه بازاریان گله داشتند از بی برنامگی و روزمرگی دولت در مورد كنترل ارز و تكلیف خود را نمیدانستند. یك واكنش هم از سوی ضدانقلاب داشتیم كه میخواست از این آب گل آلود ماهی بگیرد خوشبختانه بازاریان با بصیرت بودند و صف خودشان را از آنها جدا كردند. مقام معظم رهبری هم در سخنرانی خود در بجنورد از آنها تشكر كردند.
فضای انتخابات ریاستجمهوری یازدهم در حال شكلگیری است، به نظر شما چه اشكالات و آفتهایی در شكلگیری این فضای انتخاباتی وجود دارد؟
ما باید از تجربیاتی كه در انتخابات دوم خرداد 76 و نیز انتخابات سال 84 و 88 بهدست آوردیم استفاده كنیم. مهمترین اشكال این سه انتخابات این است كه دشمن اجازه یافت به نفع یكی از دو طرف رقیب وارد عرصه شود و روی نتایج انتخابات اثرگذاری كند.
نخبگان سیاسی باید هم قسم شوند تحت هیچ شرایطی اجازه اثرگذاری دشمن روی نتایج انتخابات را ندهند. اگر كسی رضایت بدهد بیگانگان در نتایج انتخابات اثرگذاری كنند، قطعا امنیت و رفاه و مصالح ملی را به خطر انداخته است و به دشمن اجازه و امید میدهد موتور انقلاب رنگی را در كشور برنامهریزی كند.
دو نامزد انتخابات 88 قربانی این فریب و بوقهای آمریكایی و انگلیسی مُبّلغ آنها شدند و دشمنان، تمام سوابق و خدمات آنها به انقلاب و اسلام را به باد دادند. رهبر انقلاب هر چه نصیحت فرمود با دشمن مرزبندی داشته باشید، گوش شنوا نبود. بنده امروز هم عرض میكنم اگر اضلاع رقابت در داخل به چنین ننگی تن در دهند كه آمریكاییها و انگلیسیها از آنها تلویحا یا تصریحا حمایت كنند سرنوشتی بهتر از آنها نخواهند داشت.
انتخابات باید یك امر ملی تلقی شود و جلوی اثرات فراملی گرفته شود آن وقت هر كس كه رای اعتماد مردم را بهدست آورد همه رقبای سابق او را رئیسجمهور خود بدانند او هم خود را رئیسجمهور ملت بداند و به وظیفه خود عمل كند.
چه خطراتی پیروزی اصولگرایان در انتخابات آتی ریاستجمهوری را تهدید میكند؟
خط واگرایی، اصولگرایان را تهدید میكند، اصولگرایان همواره در همه انتخاباتهای یك دهه گذشته با وحدت و همگرایی به قدرت رسیدهاند.
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و روحانیت مبارز همواره سعی كردهاند پرچمدار وحدت و همگرایی اصولگرایان و ائتلاف مجموعه آنها باشند. البته جریاناتی در حوزه هم بودهاند مثل علمای بزرگواری چون آیتالله مصباح و دیگران، آنها هم دغدغه همگرایی دارند. ما باید در انتخابات آینده به یك فرمول برای همگرایی و وحدت برسیم تا بتوانیم از خطر و اگراییها مصون بمانیم.
آیا باز هم حامی سازوكار جبهه متحد با محوریت جامعتین برای انتخابات آتی ریاستجمهوری هستید؟
سازوكار جبهه وحدت و ائتلاف در انتخابات آینده در حال بازخوانی است و بازتولید میشود و با توان جدیدی پا به عرصه رقابت میگذارد. كارهایی شروع شده است و بنده به آن امیدوار هستم.
به نظر شما رئیسجمهور بعدی بیشتر باید واجد كدام ویژگی باشد؟ (دیپلمات بودن، نظامی بودن، مقبولیت بین همه جناحهای سیاسی و ...)
به عقیده من شورای نگهبان در احراز صلاحیت نامزدهای انتخابات روی رجل مذهبی و سیاسی بودن آنها بیشتر دقت كند. این دقت در دورههای قبل در جنبه مذهبی نبوده است. ما باید میدان را باز كنیم. رجال مذهبی به عرصههای رقابت بیایند؛ البته رجل مذهبی كه سیاسی باشد و اقتصاد كشور را خوب بفهمد و مقبولیت در میان مردم داشته باشد.
نامزدی آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات آتی را چقدر جدی میدانید؟
آقای هاشمی رفسنجانی، نامزدی شان بنا به آنچه شنیدهام كه خودشان گفتهاند مطرح نیست.
به نظر شما مهمترین اشتباه سیاسی ایشان در سال های گذشته چه بود؟
بزرگترین اشتباه سیاسی اطرافیانشان این بود كه در انتخابات 84 باید در مییافتند مردم دنبال یك رئیسجمهور جوان و شناخته شده از جنس نسل دوم هستند كه باید این پیام دریافت میشد، اما اطرافیان اجازه ندادند این پیام دریافت شود.
موفقترین رئیسجمهور بعد از انقلاب ـ به غیر از آیتالله خامنهای ـ را كدام رئیسجمهور میدانید؟
روسای جمهوری پس از انقلاب هركدام ویژگی و امتیازات یا خطاهایی داشتند و به طور نسبی هر كدام توفیقاتی داشتند. بنیصدر در جلب و سامان رای مردم موفق بود ولی در تولی به ولایت فقیه عادل با شكست قطعی روبهرو شد. آقای رجایی كه واقعا مانند امام، فرزند مجلس، خادم ملت و تولی شایسته به ولایت داشت و در چهار مورد تلاش مخلصانهای داشت.
ریاست جمهوری در دوران تصدی مقام معظم رهبری یك كارنامه موفق و قابل ارائه و نیز الگویی از ولایتمداری و پایبندی به قانون اساسی و احترام شایسته به مردم بود.
البته در آن ایام نخستوزیر مسئولیت اجرا را در قوه مجریه به عهده داشت و نوعی تزاحم بین وظایف رئیسجمهور و نخستوزیر وجود داشت و این تزاحم منشأ اختلافاتی نیز شد كه در بازنگری قانون اساسی این مشكل حل گردید و رئیسجمهور مسئولیت اجرا را با حذف پست نخستوزیر مستقیما به عهده گرفت، البته برخی وظایف رئیسجمهور هم كاسته شد و در اصل 110 قانون اساسی به وظایف رهبری اضافه شد.
آقای هاشمی در مسیر زیرساختهای كشور سامان جدی داد. آقای خاتمی یك تجربه جدید در سیاستورزی بود. اهداف خیری هم داشت اما نتوانست یا نگذاشتند همه را عملی كند. آقای احمدینژاد هم توفیقات خوبی داشت از جمله در كم كردن فاصله طبقاتی و این از نظر اسلام ناب مهم است. به هر حال اینها منتخبان ملت بوده و هستند واز این باب مورد احترام میباشند.
به عنوان آخرین سئوال همواره در مورد شخصیتهای سیاسی و اطرافیان آنها، شایعات و حرف و حدیثهایی بوده است، برای شفافسازی در این مورد بگویید، چند فرزند دارید؟ (با ذكر نام)، فرزندان شما به چه كاری مشغول هستند؟ آیا به امور سیاسی وارد شدهاند؟
این سوال مربوط به حوزه خصوصی است و نیازی به پاسخ نمیبینم. مگر این كه كسی شبههای در زندگی خصوصی بنده و فرزندانم از باب رعایت شئونات اسلامی یا انسانی داشته باشد كه پاسخ خواهم داد.
بزرگترين اشتباه سياسي احمدينژاد
تلخ و شیرین ترین خاطره سیاسی عسگراولادی
تلخترین خاطره سیاسی من شنیدن خبر رحلت امام(ره) بود. من سالها با امام(ره) مانوس بودم، اصلا نمیتوانستم باور كنم ایشان رحلت كردهاند.
۱۳۹۱/۸/۲۱