تصور کنید حال مادرتان بهشدت وخیم شده و او را برای مداوا به بیمارستان رساندهاید، پزشکان هم فورا بستری شدن در بخش مراقبتهای ویژه را تجویز کردهاند و حالا پس از گذشت چند ساعت و رسیدگی به بیمار، حال عمومی او بهتر شده و شما کمی امیدوار شدهاید. در همین حال، به علت بارندگی یا صاعقه، برق بیمارستان قطع شود و برق اضطراری هم به هر دلیل، وارد مدار نشود و در اثر خاموش شدن دستگاه اکسیژن بیمارستان، بیمار شما از دنیا برود! این ماجرا، هرچند دور از ذهن است، شرح چند روز گذشته ۴ زن اهوازی است که در بخش آی سی یو بیمارستان امام خمینی اهواز بستری بودهاند و حالا داغشان بر دل خانوادههایشان مانده است.
تمام مراکز حساس از جمله بیمارستانها، موظفند سامانه برق اضطراری مجزایی از برق شبکهای داشته باشند، اما آنطور که اعلام شده، یک فاز از ترانس برق بیمارستان قطع بوده و پس از قطع برق بیمارستان، برق اضطراری عمل نکرده است. عجیبتر از اصل ماجرا، اظهارنظرهای مسئولان و متولیان موضوع است. همین ابتدا بگویم که هیچ مسئولی در هیچ ردهای تا لحظه نگارش این سطور، از مردم و از خانواده قربانیان عذرخواهی نکرده است، استاندار خوزستان گفته «آنچه دولت برای مدیریت این شرایط باید هزینه میکرد، انجام داده است اما به علت ضعفهایی که در عملکرد و مدیریت ما وجود دارد و بعضا ضعفهای کارشناسان، گاهی شاهد چنین مشکلاتی هستیم!»، مدیرعامل برق اهواز گفته «قطع برق بیمارستان، مشکل داخلی خودشان بوده است» و سخنگوی صنعت برق کشور هم موضع مشابهی گرفته است، تاکنون مسئولی از بیمارستان یا مجموعه وزارت بهداشت توضیحی نداده اما به نظر میرسد دلیل خرابی برق اضطراری بیمارستان، عدم وارسی دستگاهها و نظارت در این حوزه بوده است.
مردم خوزستان و خانوادههای قربانی حق دارند بپرسند که با وجود آنکه خوزستان نهتنها به سایر استانهای کشور، بلکه به کشورهای همسایه برق صادر میکند، چرا باید خود گاهی از آن محروم باشد، محرومیتی که اگر در سالهای گذشته، زندگی در گرمای ۵۰ درجه را نفسگیر میکرد، این بار در بیمارستانی در اهواز، تلفات هم داده است. قصه پرغصه خوزستان، حکایت مثنوی هفتاد من است. ریزگردها ، گردوخاک وحشتناکی که دید افقی را به چند متر میرساند، سیل، گرمای شدید هوا، شبکه ناکارآمد فاضلاب و آبلولهکشی که با هر بار بارندگی، طعم و رنگ خاک میگیرد، گوشهای از مصائب مردمان شریف این استان است که هر هفته و ماه و سال، با آن دستوپنجه نرم میکنند. پنجمین استان پرجمعیت کشور، تأمینکننده بخش عمدهای از بودجه کشور در دهههای گذشته به دلیل دارا بودن منابع نفتی، بالاترین آمار شهید تقدیمی در هشت سال دفاع مقدس به نسبت جمعیت، اما در بسیاری از حوزهها، مظلومترین و محرومترین است. جالب آنکه روحیه سلحشوری و از خودگذشتگی مردم شهرهای خوزستان همچنان سرآمد است و به روایت آمار، در همین سالها، خوزستان بیشترین شهید را درراه دفاع از حرم تقدیم کرده است.
گزارش امروز «رسالت»، بیان بخشی از مشکلات مردم شهرستانهای اهواز و کارون است. خوزستان، مسئله لاینحل ندارد و به گواه کارشناسان، حتی برخی از مشکلات آن در کوتاهمدت قابل رفع است، اما تابهحال، با بیتدبیری و بیکفایتی متولیان، شرایط بهگونهای پیش رفته که گویی تمام عناصر طبیعت هم با خوزستان قهر کردهاند؛ آب، خاک، هوا و دلهایی که آتشگرفته!
قهر طبیعت یا قحط مدیریت؟
سید محمد بحرینیان
۱۳۹۸/۹/۲۷