سردار سلیمانی ابدیّت یافت و عَلَم هدایت شد

حشمت‌الله قنبری کارشناس مسائل سیاسی و تاریخ اسلام، به‌مناسبت گرامیداشت سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی و یارانش، سالگرد شهدای آذر و دی‌ماه و مرحومین دفتر حزب موتلفه اسلامی استان تهران، در دفتر این حزب اظهار داشت: شهید قاسم سلیمانی مقاومت اسلامی را که حضرت امام رضوان الله علیه در قلم رو اسلامی در غرب آسیا بنیانگذاری کرده بود را بال و پر و رونق داد.
این پژوهشگر تاریخ، قاسم سلیمانی را بغض سینه دشمن دانست و خاطرنشان کرد: دستگاه های تبلیغی ما حاج قاسم را نقطه مقابل داعش معرفی می کند در حالیکه این ظلم به اوست.حاج قاسم هیچ وقت در مقابل آنها لباس نظامی به تن نکرد چون محل اهمیت نبودند.اگر دولت خرافی داعش موضوعیت پیدا کرد دلیلش آن بود چونکه ساخته و پرداخته نظام سلطه بود. نظام سلطه محیا بود که اگر داعش بر عراق و سوریه تسلط پیدا کردند آنها را به رسمیت بشناسند ، ۱۱۲ کشور هم از قبل امضا کرده بودند.
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی افزود: او در هر کدام از نبردهای جبهه های مقاومت در عراق ، سوریه ، لبنان ، قزه و ... می توانست شهید شود. اگر شهید نمی شد یعنی نظمی در خلقت بهم خورده.غیر شهادت بر او شایسته نبود.اما اگر در نبرد با داعش شهید می شد ، شهید مدافع حرم می شد ، البته عنوان مبارک و عزیزی است مانند شهید حاج حسین همدانی که شخصیت بزرگی بود و یکی از شهدایی است که قدرش شناخته نشد. اما همه آنها شهید شدند و در پرده مانند تا دستی از غیب بالا بیاید که اثر وضعی او ما فوق جریان شهادتی باشد که در باور اهل ایمان بود. اگر به دست ابوبکر بغدادی و اسرائیلی ها کشته می شد و به شهادت میرسید حیف بود.
وی در ادامه سخنرانی خود در دفتر حزب موتلفه اسلامی تصریح کرد: برخی اوقات بعضی افراد مانند مالک بن حارص نخعی اینها روحشان و عبودیتشان از جسمشان بزرگتر می شود.حاج قاسم سلیمانی بزرگتر از دنیا شده بود واقعا دنیا گنجایش وجود او را نداشت.
لذا می بینید در تمام دوران ۲۰ ساله اخیر حاج قاسم سلیمانی در دولت وجود خودش حبس شده بود و در تواضع بیکرانه خودش مانند یک سِر الهی همینطور ماند و ماند و ماند تا تبدیل شد به یک انقلاب.
وی با اشاره به اینکه اگر حاج قاسم به دست عمال آمریکا کشته می شد ، شهید می شد اما منشأ انقلاب و تحول نمی شد افزود: دست حاج قاسم سلیمانی ، متصل به بدن گنجایشش همینی که بود در قزه ، در یمن ، در فلسطین ، در عراق ، در افغانستان ، در کشمیر ، در لبنان ، در همه بلاد اسلامی ایجاد کرد - لذا آنچه که در این عالم ناصوت باید سردار سلیمانی می شد ، شده بود.
وی افزود: ما در شرایط استثنایی قرار گرفته بودیم - اوضاع عراق را دیدیم که به بی سامانی رسیده بود و نخست وزیر وادار به استعفا شده بود و در ایران هم بعد از جریان بنزین شرایط بدی بوجود آمده بود و تبلیغات سوء یک گسست اجتماعی بوجود آورده بود. باور کنید اگر سردار سلیمانی فرمانده محور این میدان شده بود کامیابی پیدا نمی کرد ، یک سردار سلیمانی خاص دیگری می خواست. سردار سلیمانی که باید تجسم عینی ابلیس و اکبر شیاطین عالم با انگشت خودش بر پیکر او بتازد.دستش باید از ناحیه زشت ترین و تبهکارترین شیاطین عالم از بدن جدا می شد، برای چه؟ برای آنکه باز شود و وسعت پیدا کند ، نه عالم اسلام که عالم بشریت را در بغل خودش بگیرد و گرفت.
قنبری با بیان اینکه دشمن دچار اشتباه محاسباتی شده است، گفت: در اولین بیانیه رسمی ستاد مشترک ارتش آمریکا گفتند دستور ترور حاج قاسم سلیمانی را شخص رییس جمهور داده.اگر تمام ملت ایران یکجا فریاد می زدند که اینها تروریست هستند مگر در دنیا قبول می کردند.اگر فقط این بیانیه دست آورد خون سردار سلیمانی باشد کافی بود.
این پژوهشگر تاریخ تاکید کرد: آنچه برای حاج قاسم شکل گرفت تشیع جنازه نبود، چرا چون اصلا جنازه نبود.تشیع جنازه یک مفهومی دارد.حیثیت نظام سلطه لکه دار شد قبل از آنکه بدن سردار سلیمانی از روی زمین برداشته شود. بعد از او همه آن فتنه هایی که در ایران و عراق بصورت مشترک مدیریت واحد می شد در سایه نسیم خون پاک و مقدس شهید سلیمانی و یارانش آرام آرام تبدیل شد به یک جوشش شگفت انگیز.

وی با بیان اینکه انقلابی که با حاج قاسم بوجود آمد تمام تقدس انقلاب اسلامی را داشت گفت: ما آن زمان دنبال تثبیت فکر و اندیشه مکتب اهل بیت در ایران بودیم ، اما قاسم سلیمانی که تا آن زمان پرچم هدایت را در دست گرفته بود وقتی پیکرش را به خداوند بخشید خودش شد عَلم هدایت. مردم زیر جنازه را نگرفتند مردم عَلم هدایت را گرفتند.آنقدر این عَلم برجسته، فاخر و شایسته بود که بیش از هفت میلیون نفر فقط در تهران او را مشایعت کردند.باور کنید که این بی تکرار هست.
وی در بخش دیگری از سخنان خود درباره استقبال گسترده مردم از پیکر حاج قاسم خاطر نشان کرد:این تشیع پیکر یک شهید نبود ، این میثاق با یک آرمان بود.بقدری که برخی دوستان به اشتباه افتادند گفتند که تشیع و بدرقه او از حضرت امام (ره) باشکوه تر بود. نه او شاگرد مکتب امام بود که احترام داشت. همه احترام و عزتش در تعریف خودش این بود «سرباز ولایت». چون سرباز ولایت بود و راست می گفت ، ماند، ابدیت پیدا کرد و شد سپهسالار اسلام ، شد عَلم هدایت. اینقدر این حضور معجزه آسا بود که شد یک قلب بزرگ
وی افزود: ما در نظام دیوانی، اجرایی، قانونگذاری، سیاسی و دیپلماسی کشور آنچه کم داریم قلب حاج قاسم سلیمانی است. خودش شد قلب ، آنچنان رویشی و فَیَضَانی ایجاد کرد که در سایه ی آن تحقیر اولیه که با تجاوز آنها شد با موشک باران عین الاسد حیثیت آمریکا در هم کوبیده شد. قاسم وَ مَالقاسم وَ اَینُ مثلُ قاسم ، تکرار ندارد، سلبریتی نیست که خودش هست فقط. قلب ولی امر زمانش را بجان خود خریده ، خدا او را عَلم این ولی امر کرده. تمام نمی شود.
قنبری گفت: آن عملیاتی (عین الاسد) که انجام شد باید بماند تا که صبح دولتت بدمد،این آغاز یک انفجار نور است. آمریکایی که با تشر کشورهای قدرتمند دنیا را سرجایشان می نشاند ضربه خورد و جنگ نشد و عکس العمل نشان نداد و تحقیر را پذیرفت.
این پژوهشگر تاریخ تاکید کرد: آنچه در پیامد این قضیه اتفاق افتاد در استراتژی اسلام ستیزی نظام سلطه تغییر بوجود آورده.آنها تا امروز و بعد از این اعجازی که نام قاسم سلیمانی در ایران و بلاد اسلامی رقم خورد اثر بخشی و هنگامه برپا کردن شهادت را نمی فهمیدند، اینها خیال می کردند همینجا تمام می شود در حالیکه تمام نمی شود.
وی با اشاره به اهانت به شهید قاسم سلیمانی افزود: نظام سلطه یا خودش مستقیم وارد جنگ می شود و یا توسط ایادیش ضربه می زند.خود سردار را دارند هدف قرار می دهند ، اهانت به شهید قاسم سلیمانی چرا اتفاق می افتد چون او خودش عَلم هدایت است. این مظلومیت اسلام و نظام اسلامی است که در قلمرو خودش حاکم است اما نانجیب ها، بی حیاها، وقیح ها، دریدهای سیاسی دارند حرف می زنند. اینهایی که می گویند عوامل این خطای انسانی باید محاکمه و کیفر شوند ، اینها کسانی هستند که وقتی مردم دسته دسته در آتش بخاطر احمال اینها سوختند ، گفتند بیمه هستند و بیمه هایشان پرداخت می شود.
عکاس: حسین همت