حمید مزینانی- ساعات اولیه 13 دیماه 1398 اتفاقی روی داد که نه تنها آرایش نیروها در منطقه غرب آسیا را به طور جدی تغییر داد، بلکه در آینده به وضوح خواهند دید که تاریخ این منطقه را به پیش و پس از خود تغییر داده است؛ آن اتفاق، ترور سردار حاج قاسم سلیمانی و مجاهد شهید، ابومهدی المهندس توسط آمریکا است.
ترور سردار سلیمانی در شرایط "غیرجنگی" و در کشور ثالث صورت گرفت در حالی که سردار میهمان دولت عراق بوده و حامل پاسخ نامه عربستان سعودی به دولت عراق بود. این موضوع از چند منظر حائز اهمیت است؛ از منظر حقوق بینالملل این اقدام آمریکا مصداق "تروریسم دولتی" است؛ به علاوه انجام عملیات در خاک عراق و علیه نیروی رسمی این کشور و مهمان بغداد به مثابه نقض حاکمیت ملی عراق است. این موارد از دو منظر بر دنیای واقع در منطقه اثرگذار است؛ در درجه اول امکان پیگیری و شکایت حقوقی علیه آمریکا توسط جمهوری اسلامی ایران و عراق را فراهم میکند که این موضوع در نهایت دستگاه مشروعیتبخش آمریکا را دچار اخلال میکند؛ در وهله بعد، تروریسم عیان و فاحش آمریکا علیه قهرمانان شکست داعش، درب را بر ترور به عنوان ابزار پیشبرد امور خواهد گشود که در میان مدت و بلند مدت متضرر اصلی آن آمریکاییهایی هستند که به عنوان مهمان ناخوانده در منطقه غرب آسیا حضور دارند.
اما این ترور آرایش نیروها در منطقه غرب آسیا و معادلات قدرت در آن، منجمله در ایران، را نیز به شدت تغییر خواهد داد که بخشهایی از این تغییر شروع شده است.
در سطح داخلی، به برکت خون شهید سلیمانی، اجماع بزرگی برای مقابله با تحرکات آمریکایی در میان مردم شکل گرفت؛ در میان مردمی که تحت تروریسم اقتصادی آمریکا و بمباران رسانهای غرب، بخشی از آنها مستاصل و ناامید شده بودند. همچنین در فضای سیاسی متشدد میان سیاستمداران ایرانی، یک همدلی و یکپارچگی قابل توجهی ایجاد کرد. زمانی که کشوری مانند ایران درگیر یک جنگ هیبریدی چند جانبه تمام قد قرار دارد، مانند هم اکنون، این همدلی اهمیت خود را در این جنگ که میدان آن منطقه غرب آسیاست، نشان خواهد داد.
در بعد منطقهای ما شاهد ایجاد یک همدلی بسیار وسیع در میان مردم منطقه و مردم مسلمان، حتی خارج از منطقه، بودیم؛ این موضوع به معنای افزایش حساسیت امت اسلامی نسبت به تحرکات آمریکا است. اما در میان امت شیعی، قضیه فراتر از این هم رفته است؛ پیش از ترور حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس، درمیان شیعیان عراق تشدد بسیار جدی دیده میشد که این موضوع به پیشبرد منافع و برنامههای آمریکا در عراق و لبنان که از طریق موج سواری بر اعتراضات مردمی محقق میشد، تاثیر مثبتی جدی داشت؛ پس از ترور این دو شهید، ما شاهد کاهش اعتراضات خیابانی در عراق و اتحاد گروههای مختلف شیعی با محوریت اخراج آمریکا از منطقه بودهایم که این اتحاد، تازه شروع کار است. اولین ضربه محکم به آمریکا تصویب خروج نظامیان آمریکایی از عراق بود که برای بیش از یک سال در مجلس عراق به تعویق افتاده بود. دومین ضربه که شاید مهمترین ضربه اقتصادی محور مقاومت به آمریکا طی سالهای اخیر بود، اجرایی شدن توافق جامع عراق با چین به مبلغ 50 میلیارد دلار است. باید در نظر داشته باشیم که یکی از مهمترین دلایل فشار آمریکا بر عادل عبدالمهدی، نخست وزیر عراق، برای کنارهگیری و بهم ریختن اوضاع عراق، امضاء همین توافق با چین است. ضربه سوم، حملات ایران به پایگاه عینالاسد آمریکا در غرب عراق و پایگاه الحریر در نزدیکی اربیل در اقلیم کردستان عراق بود. عین الاسد مهمترین و بزرگترین پایگاه آمریکا در عراق است که از طریق آن مرزهای غربی عراق که مرز با سوریه است را رصد و کنترل میکند، خصوصا بخش راهبردی موسوم به مدار 55 درجه که مهمترین گذرگاه مرزی میان عراق و سوریه را در دل خود جای داده و آمریکا با کمک تکفیریهای حاضر در سوریه، آن را مسدود کرده است. پایگاه الحریر نیز یک پایگاه شنود و رصد جاسوسی آمریکایی در منطقه غرب آسیا است که با حمله به این پایگاه عملا آمریکا را در منطقه کور کردهایم. اما حملات به پایگاه عین الاسد از چند زاویه قابل بررسی است. نکته اول اینکه برخلاف ترور بزدلانه آمریکا که در شرایط غیرجنگی، سردار را در حالی که در سفر دیپلماتیک بود انجام شد، حملات به عین الاسد با آگاهی و شناسنامهدار است. همچنین، سیلی موشکی ایران، پرستیژ آمریکا در منطقه و حتی جهان را شکست، چرا که این حمله پس از تهدیدات توخالی ترامپ انجام شد و اولین بار است که کشوری به پایگاههای آمریکا حمله میکند و آمریکا ناتوان از پاسخ است. این موضوع بر کشورهایی که امنیت خود را از آمریکا خریداری میکنند تاثیرگذار خواهد بود چرا که ناتوانی آمریکا در مقابل ایران را به چشم خود دیدند و مهمتر از آن، دیدند که ترامپ زمان تهدید ایران برای جلوگیری از عکس العمل تهران، تنها به حفاظت از نیروهای آمریکایی اکتفا میکند و نامی از متحدین منطقهای آن نمیآورد. این موضوع باعث خواهد شد تا در آینده نزدیک ما شاهد چرخش مواضع و کم شدن بازیگری منفی این کشورها باشیم.
در وهله دوم، اشراف اطلاعاتی ایران بر پایگاههای آمریکایی، دقت موشکهایی که برایان هوک آنها را فتوشاپ خوانده بود در کنار قدرت این موشکها، جمهوری اسلامی ایران را بدل به یک قدرت موشکی اثبات شده در سطح جهانی کرده که این موضوع بر بازدارندگی ایران به شدت اثرگذار است و این قدرت بازدارندگی را افزایش داده است.
این مسائل پیامدهای ابتدایی این ترور بود و همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند، تنها یک سیلی بود. در حال حاضر گروههای مقاومت عراقی در حال هماهنگی گسترده برای شروع مقاومت نظامی جهت اخراج آمریکا از عراق هستند. در واقع این گروهها فعلا در حال دادن فرصت به دولت عراق هستند تا آمریکاییها را از طریق سیاسی و نرم اخراج کند و اگر واشنگتن تمکین نکرد، با زور اخراجش کنند. در کوتاه مدت و میان مدت آمریکا یا از عراق خارج خواهد شد یا درگیر یک سلسله درگیریهای خونین در این کشور خواهد شد که دو پیامد جدی دربر خواهد داشت: یکم، مستهلک شدن توان آمریکا برای تقابل با جمهوری اسلامی ایران؛ دوم، متزلزل شدن حضور آمریکا در سوریه. چرا که عراق گذرگاه دسترسی آمریکا به نیروهای خود در خاک سوریه است. بنابراین، میتوان گفت که در موج اول پیامدها، حضور آمریکا در عراق و سوریه دچار مشکل جدی شده و در نهایت به اخراج منجر خواهد شد. اما حضور آمریکا در غرب آسیا، به عنوان پیامد بلند مدت این ترور نیز در هالهای از ابهام قرار گرفته است. با توجه به عزم جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت پس از ترور سردار سلیمانی مبنی بر اخراج آمریکاییها از منطقه، با مشکل مواجه شدن حضور آنها در عراق و سوریه در کوتاه مدت، ترس فراگیر در کشورهای متحد منطقهای آمریکا و بیداری امتهای مظلوم منطقه که شاهد جانفشانیهای سردار شهید و مجاهد شهید بودهاند، بستر اخراج کامل آمریکا از منطقه را رقم خواهد زد. علاوه بر اینها، این ترور رژیم صهیونیستی را نیز در موقعیت ضعف قرار خواهد داد. قدرت اقدامی این رژیم در منطقه بر 3 ستون استوار است؛ متحدان عرب تل اویو در منطقه، حضور نظامی آمریکا و قدرت اطلاعاتی-نظامی این رژیم. ترور سردار سلیمانی و پیامدهای آن حضور آمریکا را متزلزل کرده و متحدان منطقهای را مجبور به اصلاح راهبرد خواهد کرد؛ این دو موضوع در کنار پاسخ موشکی ایران به آمریکا که نشان دهنده اراده و توان ایران بود، گزینه نظامی تلاویو را نیز تحت شعاع قرار داده است.
بنابراین، میتوان گفت که پیامدهای ترور سردار سلیمانی در یک واقعه انتقامی خلاصه نخواهد شد، این ترور یک خطای راهبردی از سوری آمریکا بود که نیازمند تصحیح راهبردی است که اخراج آمریکا از منطقه، همان تصحیح مد نظر خواهد بود.
اختصاصی نما:
حماقت از نوع آمریكایی
پیامدهای ترور سردار سلیمانی در یك واقعه انتقامی خلاصه نخواهد شد، این ترور یك خطای راهبردی از سوری آمریكا بود كه نیازمند تصحیح راهبردی است كه اخراج آمریكا از منطقه، همان تصحیح مد نظر خواهد بود.
۱۳۹۸/۱۱/۱