دو سال بعد از جنگ تجاری و به تعبیر چینیها درگیری تجاری، اکنون امریکا و چین به پای مذاکره نشستهاند، اما تقریباً همه کارشناسان این حوزه بر این باورند که مشکلات چین و امریکا به خصوص در حوزه فناوریهای نو قابلحل نبوده و این زخم التیامبخش نیست. در همه این نزاعهای رسانهای و اقدامات عملی نیز کاملاً قابلمشاهده است که امریکا در شروع اقدامات پیشتاز است و اژدهای زرد صبورانه با این رفتارهای تند و جدی امریکا برخورد کردهاست.
شاید اگر ایران چنین قدرتی در جهان داشت آن متانت چینیها را در مواجهه با جنگ تجاری با امریکا از خود نشان نمیداد، اما برای این نوع رفتار چین که از یک کشور مائویستی اکنون خواستار اقتصاد آزاد و تجارت آزاد جهانی است و رفتاری صلحطلبانه و آرام در پیش گرفته حتماً دلایل قابلتأملی دارد.
در توجیه این رفتارهای چینی و امریکایی از منظر اقتصادی باید به دلایل خصومت اقتصادی امریکا با چین توجه کرد و اینکه چرا امریکا در مقابل چین با کشوری که اقتصاد را با قدرتی متمرکز به پیش میبرد، اکنون به تعرفههای گمرکی سنگین و حتی تضعیف دلار تن میدهد؟
در نگاه اول و بر مبنای تعاریف علم اقتصاد به خصوص درباره اثر «مبادله» که در آن تجارت و داد و ستد باعث افزایش رفاه میشود، علیالقاعده رفتار امریکا کاملاً غیرعقلانی است. به خصوص که مزیت تولید کالا در امریکا بنا به عدم رقابتپذیری در قیمت تمام شده در حال تضعیف است، اما امریکاییها امید دارند تا با اعمال این جنگ تجاری مدتی برای تولیدکنندگان داخلی خود تنفس گمرکی و احیای تولید با مزیت نسبی را فراهم کند. اما این یک تحلیل ابتدایی و تنها بخشی از واقعیات است، زیرا طی سالهای اخیر آنجایی که بازارهای امریکا از اجناس یک دلاری یا عروسکهای چینی پر شدهبود، امریکا چندان مانع توسعه تجارت با چینیها نشدهبودند. حتی هشدارهای تجار و گردشگران درباره اینکه خرید امریکا آنها را یاد فروشگاههای زنجیرهای چینیها در سایر کشورهای جهان انداخت، چندان مهم نبود.
اما شاید وقتی امریکا در بازار استفاده از سلولهای خورشیدی و انرژیهای تجدیدپذیر و صنایعی با تکنولوژی متوسط به بالا مزیت تولید کالاهایش را به آلمان و چین باخت، برایش زنگ خطری به صدا درآمد که در کنار بدهیهای بزرگ دولت امریکا کمتر دیدهشد.
به اعتقاد نگارنده چین زمانی برای امریکا به خطر تبدیل شد که وارد حوزه مزیتهای مطلق و انحصاری به خصوص در حوزههای تکنولوژی،های تک، هوش مصنوعی و خودروهای نسل جدید و الکتریکی شد.
چین اکنون تکنولوژی استفاده از ۵G را به صورت مزیتی مطلق و حتی انحصاری در اختیار دارد و در حوزه هوش مصنوعی نیز ظاهراً بنا بر اخبار، بیسر و صدا پیشرفتهایی را داشته که حقیقتاً برای امریکاییها نگرانکننده بودهاست. حتی از نگاه برخی از کارشناسان امریکایی مزیت مطلق و انحصاری در هوش مصنوعی چینیها به حدی نگرانکننده است که آن را با جنگهای اتمی امریکا و شوروی سابق مقایسه کردهاند و معتقدند که در جنگ سرد قبلی محیطی برای توافق حمله نکردن و جلوگیری از بروز فاجعههای انسانی و محیطی در کوبا وجود داشته، اما چنین فضایی در حوزه هوش مصنوعی به دلیل ماهیت آن وجود ندارد.
به علاوه سرعت گسترش و توسعه اقتصاد دیجیتال که در همه ابعاد زندگی از پزشکی تا دامداری و نظامی و توسعه بازارها قابل مشاهده است، میتواند در عمل امریکاییها را که به جای رقابت به دنبال تحمیل زورگویانه خواستهای خود بر جهان است را به عقب براند. زیرا روند توسعه اقتصادی بر مبنای علم و تکنولوژیهای نوین دیگر با قلدرمآبی و اینکه، چون من عامل پیشرفت نیستم پس دیگران نباید پیشرفت کنند، در جهان پذیرفته نیست!
همانطور که نیمههادیها، رایانهها و وب در ۲۵ سال گذشته اقتصاد و رفاه و حتی امنیت کشورها نقش ایفا کرده، هوش مصنوعی نیز تأثیر تحولاتی بسیار زیادی در تجارت و امنیت ملی در دو دهه آینده خواهد داشت و درست برعکس امریکا که نیازمند کشیدن ترمز چین است، چینیها به دنبال فضایی آرام برای اهدافشان در این حوزهها هستند.
مشكل امریكا با چین چیست؟
مهران ابراهیمیان
۱۳۹۸/۱۰/۳۰

