شریعتمداری پته اقتصادی 'خط سازش' را روی آب ریخت

گرانی و افزایش لگام گسیخته قیمت كالا و خدمات مورد نیاز مردم كه این روزها سایه سنگین و آزاردهنده خود را بر شانه اقشار مستضعف و كم درآمد جامعه تحمیل كرده است، واقعیتی تلخ و غیرقابل انكار است. درباره عوامل گرانی و چرایی آن بحث های دامنه داری در جریان است كه در آن به عواملی نظیر اثرگذاری تحریم ها، سوء مدیریت ها، حضور فعال مافیای اقتصادی، رها شدگی ماجرا از سوی برخی مسئولان ذیربط و پرداختن به مسائل حاشیه ای، تلاش سازمان یافته و پنهان برای مؤثر جلوه دادن تحریم ها و یا مجموعه ای از عوامل یاد شده، اشاره می شود. پاسخ اما، هر چه باشد، از دو نكته نباید غفلت كرد، اول آن كه تحریم ها اگرچه در پیدایش پدیده تلخ گرانی بی تأثیر نبوده و نیستند ولی ضریب اثر تحریم ها با میزان گرانی موجود و افزایش جهشی قیمت كالا و خدمات ضروری مردم كه این روزها شاهد آنیم همخوانی ندارد، بنابراین باید روی عوامل دیگر و راه های مقابله با آن حساب ویژه و بیشتری باز كرد، چرا كه ظرفیت و توان اقتصادی كشور بسیار فراتر از آن است كه تحریم ها به تنهایی توان پدیدآوردن آشفته بازار كنونی را داشته باشند.
نكته دوم اما، «بندبازی» جریانی است كه به گواهی مواضع و عملكرد گذشته خود، مخصوصاً در فصل 8 ماهه فتنه آمریكایی- اسرائیلی 88، «شریك دزد» بوده اند و این روزها، اصرار دارند در نقش «رفیق قافله»! ظاهر شوند. جریان مورد اشاره در جدیدترین توطئه خود، دست به یك «تقسیم كار» زده است. شاخه اول شامل تعداد اندكی از اصحاب فتنه است كه متاسفانه شمار اندكی از خودی های ساده اندیش نیز به آن دل بسته اند! وظیفه یا مأموریت این شاخه، آن است كه برای عبور از عقبه پیش روی، «آدرس غلط» بدهد. نگاهی به مصاحبه های پی درپی افراد این شاخه نشان می دهد كه «ترجیع بند» و «گزاره تكراری» این مصاحبه ها و سخنرانی ها، نفی راه طی شده و نادیده گرفتن گام های بلندی است كه طی چند سال اخیر برداشته شده است، نظیر این توهم پراكنی ها كه بعد از انتخابات 88 بسیاری از دلسوزان نظام! كنار گذارده شده اند! نگاه خودی و غیر خودی به وحدت ملی آسیب رسانده است! نباید در سیاست خارجی تنش آفرینی كرد! ما كه بودیم چنین و چنان كردیم! و اگر بیائیم چنین و چنان خواهیم كرد و....
شاخه دوم ، مأموریت دارد با فضاسازی و انگاره پردازی آدرس غلطی را كه شاخه اول ارائه می دهد نجات بخش! معرفی كند. این شاخه از طریق رسانه های پرشماری كه در داخل كشور در اختیار دارد و صدها سایت اینترنتی كه از خارج كشور بارگذاری می شود و دهها شبكه رادیو تلویزیونی فارسی زبان نظیر بی بی سی، صدای آمریكا، صدای اسرائیل، رادیو فردا، رادیو تلویزیون فارسی زبان آمریكا، شبكه تلویزیونی فارسی زبان یورونیوز و... كه برای پشتیبانی از جریان یاد شده، راه اندازی شده است، وظیفه سیاه نمایی درباره شرایط كنونی كشور، بی آینده نشان دادن فضای پیش روی و نهایتاً معرفی آدرس غلط شاخه اول- به عنوان تنها راه عبور از عقبه گرانی- را برعهده دارد.
هر دو شاخه روی دو نقطه به طور مشترك انگشت می گذارند و درباره آن وارونه نمایی می كنند. اول؛ گرانی های اخیر و نسبت دادن آن به مقاومت در برابر باج خواهی بیگانگان و دوم؛ تلاش برای پاك كردن وطن فروشی، خیانت و جنایتی كه در فتنه آمریكایی- اسرائیلی 88 مرتكب شده اند.
جریان یاد شده اگرچه رسواتر از آن است كه بتواند از سد بصیرت مثال زدنی مردم و هوشیاری مسئولان عبور كند ولی از یكسو دیده می شود كه برخی از خودی های ساده اندیش- هرچند اندك و كم شمار- نسبت به سوابق این جریان دچار نوعی فراموشی شده اند و یا دست های پنهان و آشكار اعضای شاخه اول را در فتنه 88 نادیده گرفته اند و با استناد به سوابق آنان، در این تصور- بخوانید توهم- به سر می برند كه گردن كشی قبلی آنها علیه نظام نبوده بلكه تنها از دولت نهم و دهم دل خوشی نداشته اند!... و از سوی دیگر جریان مورد اشاره روی موج گرانی های اخیر سوار شده و با این امید كه دوران حاكمیت آنها بر مجلس و دولت از یادها رفته باشد، درباره سیاست های اقتصادی خود در آن دوران، دروغ پردازی می كنند. دقیقا به این علت است كه اشاره ای هرچند گذرا به بینش و منش اقتصادی جریان یاد شده در دولت های گذشته، ضروری به نظر می رسد.
الف: به جرأت باید گفت كه در دولت های گذشته هیچ پرونده فساد اقتصادی را نمی توان آدرس داد كه در آن مفسدان كلان اقتصادی آشكارا از سوی اعضای این جریان- كه آن هنگام در دولت یا مجلس حضور داشتند- حمایت نشده باشند!
1- در جلسه محاكمه شهردار وقت نزدیك به 20 نفر از وزیران و معاونان آنها حضور یافته و سعی در ارعاب دادگاه، انحراف افكار عمومی و نهایتا تطهیر مجرم داشتند. و در همان حال روزنامه های زنجیره ای از شهردار مجرم با عنوان «امیركبیر ایران»! یاد می كردند. در آن هنگام، شهرداری با نزدیك به یكصد و بیست مورد شكایت، كیهان را به دادگاه كشید كه هیچیك از آنها وارد دانسته نشد.
2- وقتی كیهان پرونده فساد اقتصادی شركت مارین سرویس را با ارائه اسناد مربوطه برملا كرد، بلافاصله مشاور رئیس جمهور وقت و تعدادی از نمایندگان مدعی اصلاحات در مجلس ششم به حمایت از مفسد اقتصادی این پرونده برخاستند و در حالی كه وزیر دادگستری وقت فساد اقتصادی كلان انجام شده از سوی مفسد این پرونده را تایید می كرد، آقای انصاری راد رئیس كمیسیون اصل 90 مجلس اصلاحات اعلام كرد «من مدیرعامل این شركت را نه گناهكار می دانم و نه تبرئه می كنم» و در حالی كه 15هزار شكایت به كمیسیون اصل 90 ارائه شده بود، این كمیسیون رسیدگی به شكایت مفسد اقتصادی یاد شده را در اولویت قرار داد و سپس اعلام كرد مدیرعامل مارین سرویس مرتكب هیچ جرمی نشده است!
3- بعد از بازداشت شهرام جزایری به جرم فساد اقتصادی كلان
- كه هنوز در زندان است- مدعیان اصلاحات كه در آن هنگام دولت و مجلس را در اختیار داشتند، به حمایت آشكار از وی برخاستند. و چند روز بعد معلوم شد كه ده ها تن از نمایندگان مدعی اصلاحات مجلس ششم و تعدادی از دیگر مدعیان اصلاحات مبالغ كلانی از شهرام جزایری دریافت كرده اند. پشتیبانی و حمایت اصلاح طلبان از این مفسد اقتصادی تا آنجا بود كه وزارت بازرگانی وقت و نمایندگان مدعی اصلاحات دست به تغییر قانون برای نجات وی زدند و روزنامه های زنجیره ای از شهرام جزایری با عنوان «كارآفرین جوان»! یاد كردند! فساد اقتصادی در شركت پتروپارس، قطعات فولادی و .... كه می گذاریم و می گذریم.
4- وقتی به آقای خاتمی اعتراض شد كه چرا نسبت به معیشت مردم و سامان دهی اقتصاد كشور، بی تفاوت هستید، پاسخ مدعیان اصلاحات این بود كه آقای خاتمی در جریان انتخابات خود شعار اقتصادی نداده اند! و هنگامی كه كیهان ده ها نمونه از شعار اقتصادی ایشان را بازگو كرد، پاسخ این بود كه ما(اصلاح طلبان) برای توسعه سیاسی آمده ایم.
5- در مجلس ششم این اعتراض مطرح شد كه چرا به جای طرح ها و لوایحی نظیر «مصونیت مجرمان بعد از ورود به دانشگاه ها»، «لغو گزینش ها» و... به مشكلات اقتصادی مردم رسیدگی نمی كنید، آقای مزروعی نماینده وقت مجلس ششم كه امروزه به بلژیك پناهنده شده و با مقر اتحادیه اروپا در بروكسل و آیپك (لابی صهیونیست ها) در آمریكا فالوده می خورد، پشت تریبون رفت و با بی ادبی گفت؛ اگر مرگ موش هم توزیع شود، مردم برای گرفتن آن صف می بندند! و یكی دیگر از مدعیان اصلاحات با وقاحت از مردم مستضعف با عنوان «لشكر قابلمه به دست ها»! یاد كرد.
6- وقتی سوءاستفاده های كلان در وزارت نفت دولت اصلاحات برملا شد و از نمایندگان مدعی اصلاحات پرسیده شد كه چرا وظیفه نظارتی خود را رها كرده و میلیاردها دلار از ثروت ملی را به باد داده اند؟! پاسخ این بود كه «ما فرصت بررسی قراردادها را نداریم»!
و ده ها نمونه دیگر كه بیرون از محدوده این نوشته محدود است.
ب: مدعیان اصلاحات در فتنه 88 آشكارا و بی پرده نقش ستون پنجم مثلث آمریكا، اسرائیل و انگلیس را برعهده داشتند و دست به وطن فروشی و ده ها خیانت و جنایت آشكار زدند كه خود ماجرای مفصلی است و فصل جداگانه ای را می طلبد. بنابراین بدون كمترین تردیدی می توان نتیجه گرفت؛ آدرسی كه جریان یاد شده برای عبور از عقبه پیش روی ارائه می كند، آدرس تنگه ای است كه مثلث آمریكا، اسرائیل و انگلیس در پشت صخره های آن برای مقابله با نظام اسلامی و مردم پاكباخته این مرز و بوم به كمین نشسته اند. و به قول شاعر؛
شاید آن نقطه نورانی دشت، چشم گرگان بیابان باشد!
ج: و بالاخره گفتنی است انبوه خدمات دولت نهم و دهم- و مخصوصا دولت نهم- با هیچیك از دولت های سازندگی و اصلاحات نه فقط قابل مقایسه نیست، بلكه نمره خدماتی آن با دو دولت یاد شده فاصله ای پرناشدنی دارد. برخی از این خدمات بی نظیر و بی سابقه بوده است، دولت نهم، حلقه مدیریتی ثابت و كدگذاری شده را شكست، ثروت ملی را به میان مردم برد، امكانات و داشته های نظام را به دوردست ترین نقاط كشور كشید، در سیاست خارجی و مقابله با باج خواهی دشمنان- مخصوصا در دولت نهم- خوش درخشید، طرح هدفمندی یارانه ها را كه هر دو دولت سازندگی و اصلاحات، اجرای آن را ضروری می دانستند ولی جرأت انجام آن را نداشتند با شجاعت و جسارت عملیاتی كرد و... اما متاسفانه در مواردی نیز دچار خطا شده و لغزید كه كم توجهی اخیر به مسائل معیشتی مردم و یا حاشیه سازی به جای پرداختن به مسائل اصلی از جمله آنهاست. ولی در این میان نكته بسیار بااهمیت و عبرت انگیزی هست و آن اینكه، خطاهای دولت كنونی دقیقا در آن نقاط است كه به جای مشی اصولگرایانه به راه و روش دولت های سازندگی و اصلاحات روی كرده است. نظیر پرداختن به حاشیه ها به جای مسائل اصلی، استفاده از مشاورانی كه برخی از آنها با كارگزاران دو دولت قبلی گره خورده اند و...