هنوز هستند کسانی که نمیخواهند این واقعیت را بپذیرند که بورس نفت، تشریفاتیترین برنامه اقتصادی کشور طی چهار دهه اخیر بودهاست؛ راهکاری برای فروش نفت و میعانات گازی که هیچ خروجیای برای کشور نداشته و هر چه بوده، تلاشهای بیثمری است که تنها وقت نظام را میگیرد. به نام دور زدن تحریمها و مقابله با دونالد ترامپ بر سر زبانها افتاد تا بتوانند با آزمون و خطا بورس نفت را تست بزنند.
حکایت بورس نفت در کشور ما عجیب است؛ طرحی که با استفاده یا سوءاستفاده (چنانکه برخی طرفدارانش اعتقادی به راه حل تحریم بودن این طرح ندارند) از تحریمهای امریکا در فضای انرژی کشور اجرایی شد و با فشار رسانهای زیاد به مرحله اجرا رسید. آغاز فضاسازی رسانهای طرح پس از خروج امریکا از برجام (اردیبهشت ۹۸) اتفاق افتاد و تقریباً همزمان با اعمال تحریم فروش نفت در آبان ماه ۹۸، وارد فاز عملیاتی شد.
این طرح از منظر اجرایی، از آن دسته طرحهایی بود که وزارت نفت حداکثر همراهی را با طراحان طرح انجام داد و تقریباً هر آنچه به عنوان مشکلات پیش روی طرح در رسانهها عنوان میشد، از سوی وزارت نفت برطرف شد. ادعای طرح این بود که بورس نفت «راهحل» تحریم نفت است و اگر دولت، نفت را در بورس عرضه کند خریداران زیادی برای خرید آن صف میکشند و نفت به راحتی فروش میرود؛ همین ادعا و پروپاگاندای رسانهای حول آن، موجب شد تا به مدت حداقل یکسال (از خروج امریکا از برجام تا تحریم کامل نفت ایران) نخبگان و تصمیمگیران کشور دچار یک اطمینان کاذب و در این وهم غوطهور شوند که تحریمهای امریکا چنین مولودی ترک میخورد.
یک سالی که مهمترین زمان و اوج نبرد تحریمی با امریکا بود و کشور میبایست «راههای واقعی» مقابله با تحریم نفت را پیش میبرد با القای این خوشخیالی، از کف رفت. حال که پس از یکسال و اندی، به قولی یک میلیون بشکه (یعنی روزانه کمتر از ۳ هزار بشکه) و به قول قویتر «صفر» بشکه نفت از طریق این سازوکار به فروش رفته است هرچند روی کاغذ. از یاد نبریم فروش نفت در بورس نفت یک عملیات فریبکارانه بود که خود شرکت ملی نفت محمولهها را عرضه کرد و خود نیز آن را خریداری کرد!
اکنون که صدای شکست بورس نفت بیشتر از هر زمان دیگری شنیده میشود، طرفداران بورس نفت همچنان بر این طرح غلط پافشاری میکنند و عدم موفقیت طرح را نه به غلطبودن فروض و شرایط خاص معاملات نفتی، بلکه به موارد حاشیهای و جزئی نسبت میدهند. گرچه نیت فروش نفت در بورس مثبت و خیر است، اما در همان ایام که چنین ایدهای مطرح شد، نوشتیم و توصیه کردیم که بهتر است بهجای تلف کردن وقت کشور، به سوی راهکارهای عملیاتیتر و باز گذاشتن دست شرکت ملی نفت در مذاکره برای فروش نفت حرکت کرد.
وزارت نفت هم که به خوبی میدانست بورس نفت به شکست میانجامد همه شرایط حامیان بورس نفت را قبول کرد و گام به گام با آنها کنار آمد تا جایی که این طیف، با افزایش زیادهخواهیهای خود خواستار افزایش تخفیف شدند؛ گاهی تا مرز ۲۰ دلار در هر بشکه! چیزی که در بازار نفت یک خودکشی محض تلقی میشود.
حضور فعال در خوشبینیها موجب میشود تا واقعنگری به حاشیه برود و این همان نقطه ضعفی است که بورس نفت را عملاً تبدیل به یک سرگرمی برای کشور کردهاست.
سرگرمی بورس نفت
وحید حاجیپور
۱۳۹۸/۱۱/۲۱