م.الف.کاشاني- روزهاي شهادت و تشييع باشکوه سردار سليماني تلويزيون افراد زيادي از زن و مرد تا کودک و کهنسال نشان مي داد که با گريه مي گفتند: "من هم فاسم سليماني هستم". در آن حال و هواي اندوه و شور خيلي ها اين حرف را به حساب هيجان عمومي و يک شعار کليشه اي ناشي از خشم و اندوه گذاشتند و برخي نيز با کنايه و طعنه به آن واکنش نشان دادند.
ديروز و درست زماني که برخي از نزديکان به ويروس کرونا مبتلا شده و ساعات کار محدود و مدارس تعطيل شده است همسرم با چشماني لبريز از ترس و تمنا مي گفت اگر ممکن است به سر کار نروم و تا پايان وضعيت قرمز احتياط کنم. ناخودآگاه و بدون هرگونه فکر قبلي اين جمله بر زبانم جاري شد: "اصغر آقا خجالت بکش... از دو تا ويروس مي ترسوني؟"
اين جمله را گفتم و هر دو خنديديم. اما اکنون ساعت هاست به همين جمله فکر ميکنم. چشمانم اشک دارد و دستانم ترديد...نمي دانم واقعا بايد مي خنديديم يا گريه مي کرديم.
سليماني به همرزم دليرش که هيچ کس در شجاعت هيچ کدامشان ترديدي ندارد مي گويد از دو تا گلوله نترسون و خجالت بکش. هيچ کس هم در محبتي که اصغرآقا به سردار داشت ترديدي ندارد. اما سليماني نمي ترسيد. نه از دو تا گلوله و نه از گلوله باران.
اکنون که اين جملات را مي نويسم ديگر آن جملات روز هاي تشييع را کليشه اي نمي دانم. امروز پزشکان و پرستاراني را مي بينم که وقتي خانواده هايشان با ترس و تمنا به آنان مي نگرند مي گويند خجالت بکش ما را از دو تا ويروس نترسون.
پزشکي را ديدم که مي گفت مادرش گفته شيرش را حلالش نمي کند اگر از دو تا ويروس بترسد. پرستاري را ديدم که بيماران کرونايي مثبت را در آغوش گرفته بود و جابجا مي کرد و از دو تا ويروس نمي ترسيد.
اين صحنه ها را قبلا در پلاسکو و توسط آتش نشان ها هم ديده بودم.
در سيل خوزستان و لرستان و شيراز هم ديده بودم.
در زلزله آذربايجان و کرمانشاه هم ديده بودم.
اما همه را قبل از آن جمله طلايي حاج قاسم ديده بودم. امروز به همه به عنوان يک حاج قاسم مي نگرم. همه کساني که با اختيار و عاقلانه از آتش و خون و مرگ نترسيدندو امنيت و آسايش مردم را اولويت خود قرار دادند.
خيلي ها که مي گفتند سربازان مدافع وطن و حرم پول مي گبرند امروز به چشم مي بينند که هزاران نفر بدون اينکه پول بگيرند جانشان را کف دست گرفته اند و مدافع وطن شده اند.
امروز همه مي فهمند که آنان که هزاران کيلومتر دورتر و زير آتش و گلوله از مردم دفاع مي کردند براي پول نمي رفتند که هيچ پولي حتي ياراي يک ويروس ۳ درصدي را هم ندارد چه رسد به گلوله هاي ۱۰۰ درصدي.
بگذريم از آن داعشيان وطني که اين بار ماسک و دستکش و ژل را از مردم خود دريغ کردند تا از خونشان جان بگيرند. اين داعشيان وطني هم سرنوشتي بهتر از نسخه هاي اصلي خود در عراق و شام نخواهند داشت.
امروز به خوبي مي توان ديد که همه ما يک قاسم سليماني درون داريم که کافيست زمان قيامش برسد. آن وقت هيچ تير و ترکش و ويروس و آتش و زلزله اي متوقف مان نخواهد کرد.
روحت شاد سردار که به ما درس شجاعت دادي... و خدا قوت سليماني هاي امروز و ديروز و فردا...
اختصاصی نما:
همه ما یك قاسم سلیمانی درون داریم
دیروز و درست زمانی كه برخی از نزدیكان به ویروس كرونا مبتلا شده و ساعات كار محدود و مدارس تعطیل شده است همسرم با چشمانی لبریز از ترس و تمنا می گفت اگر ممكن است به سر كار نروم و تا پایان وضعیت قرمز احتیاط كنم. ناخودآگاه و بدون هرگونه فكر قبلی این جمله بر زبانم جاری شد: "اصغر آقا خجالت بكش... از دو تا ویروس می ترسونی؟"
۱۳۹۸/۱۲/۱۳