به گزارش نما، «آرمین یک بار مُرد تا دوباره زنده شود و در کشورش برای مردم خودش بخواند»، «سرمنشا مخالفتها با شروع موج جدید موسیقی پاپ بعد انقلاب سلاطین و مشاهیر موسیقی ایرانی و سنتی بودند»، این جملات بخشی از صحبتهای یکی از تهیهکنندگان موسیقی کشور است که حاشیهها و اتفاقات پر سر و صدا جزء جدانشدنی کارنامه کاری او هستند. از گروه آریان، کریس د برگ و بنیامین گرفته، تا حامد همایون و اخیرا هم خبر ویژهاش: «آرمین زارعی (۲afm) مجاز شد.»
اخبار چهره ها - دوست داشته باشیم یا نه، مافیای موسیقی و پدرخوانده باشد یا نه، محسن رجبپور به هر شکل و عنوانی، چهره موثری در حوزه موسیقی ایران در حدود سه دهه گذشته بوده است.
از جمله و لحن معروف و حاشیه سازش در نشست خبری معرفی حامد همایون مبنی بر اینکه «من یک تاجرم!» تا بیاباییاش در دفاع از خود پس از سوال: «استثمار خوانندهها با قراردادهای ترکمنچای»، صراحتش درباره مارکتینگ و جنبههای اقتصادی حوزه مدیریت و تهیه کنندگی موسیقی جالب توجه است. اما مثل خیلی از تهیهکنندههای نسل جدید، هرگز از بیان میزان درآمد و پولسازیاش در موسیقی فراری نیست. معتقد است که صنعت موسیقی بر اساس مولفههای اقتصادی توجیهپذیر است ولی کیفیت محصول فرهنگی، تفاوتها را نشان میدهد. محصولی که برای مخاطب عمومی تعریف میشود و برآمده از یکسری اصول مراقبتی و مدیریتی مهم و اثرگذار است.
محسن رجب پورِ این سالها، به عنوان رئیس صنف موسیقی در مواجهه با مدیران ارشد فرهنگی هم نسبت به حقوق اهالی فرهنگ و هنر، بیمحاباتر شده است. بخشهایی از حرفهای رجبپور را مرور میکنیم
-- اول بگویم که این موضوع در موسیقی سنتی ایران هم بود. اصلا به نظرم سرمنشاء مخالفتها با شروع موج جدید موسیقی پاپ بعد انقلاب سلاطین و مشاهیر موسیقی ایرانی و سنتی بودند. آن اوایل، همین بزرگان موسیقی ایرانی، خوانندههای جریان جدید موسیقی پاپ را نه یک هنرمند، که یک معضل میدانستند. من تهیهکنندگی موسیقی را از سال ۱۳۶۸ آغار کردهام و امروز در واپسین روزهای سال ۹۸ هستیم. در این سالها چیزهای مختلفی دیدهام. اتفاقات و بلاهای مختلفی را از سر گذراندهام. اگر یک روز بشود همه آنها را گفت، آنهایی که در بیست سال اخیر به دنیا آمدهاند، قطعا باورش برایشان سخت خواهد بود.
-- وقتی جنگ تمام شد، حاکمیت به مرور به این نتیجه رسید که شکاف خیلی زیادی بین قشر جوان و نوجوان آن دوره (عمدتا متولید ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ که آرام آرام ۱۶ ساله شده بودند)، و حوزه موسیقی وجود دارد. چون موسیقی در ایران هم تولید نمیشد و عمده آثار آن دوره از لس آنجلس و خارج از ایران وارد می شد. آن جریان به سرعت در حال تغییر سبک زندگی جوانان آن دوره شده بود. آن خارج نشینها که متولد ایران بودند از دید خیلی ها غیرخودی بودند و هنرمندانی که در کشور حضور داشتند، خودی. تفاوت ایدئولوژیک بزرگی هم که بین این دو قشر از دید حاکمیت وجود داشت، یک دودستگی بزرگ با فاصله زیاد را باعث شده بود.
-- پاپ داخلی بالاخره راهش را باز کرد و جلو آمد تا گوشها از لس آنجلس به سمت تهران بچرخد. فضای پاپ داخلی خیلی زود با یک سیاست گذاری درست مسیرش را پیدا کرد و با سرعت نور همهگیر شد. البته که این جریان هم آنقدرها آسان نبود و جمله قصار آن زمان که در یک جلسه مهم درباره مجوز گرفتن پاپ داخلی مطرح شد، هیچوقت فراموش نمیکنم که یکی از مقامهای مسئول مهم آن دوره با افتخار می گفت: «به پاپ مجوز دادیم که به راک مجوز ندهیم!»
-- بین ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۲ همه ایرانی های سراسر دنیا موسیقی پاپ داخل ایران را گوش می کردند. سیاستگذاری های داخلی به شدت جواب داده بود و پاپ داخلی با سرعت نور در همه جای دنیا برای ایرانیها همهگیر شد. اما باز هم تغییر سیاست برخی مدیران و محافظه کاری و فقدان مدیریت در دوره های بعد از این سالها، دوباره باعث شد موسیقی پاپ ایران از خارج کشور وارد داخل شود و دوباره سرِ قیف به سمت خارج ایران بچرخد و آن وری ها دوباره اوج بگیرند. هر چند هنرمندان داخلی هم نقش خود را در این چرخه داشته و دارند ولی نه به پررنگی دوران طلایی بین ۷۶ تا ۸۲ و ۸۳. امیدوارم باز هم سوءبرداشت از حرفهای من نشود. من اشتیاق و هیجانی در دو قطبی کردن موسیقی داخلی و لسآنجلسی نداشته و ندارم. خیلی کلان تر دارم حرف می زنم.
-- آرمین زارعی از نظر من در این دوره نجنگید، یک بار مُرد تا دوباره زنده شود و در کشورش برای مردم خودش بخواند. می توانست برود میلیاردها تومان دربیاورد ولی ماند و حرف گوش کرد و صبوری کرد. من معتقدم که به همه خواستههای جامعه باید توجه کرد. اگر شاخ و برگ اضافهای وجود دارد باید آن را هرس کرد. چیزی که به ضرر جامعه است، نباید گسترشش داد. مخاطب موسیقی باید سبک و ژانر مورد علاقه خود را با محتوای سالم بشنود و خواسته هایش ارضاء شود.
-- همکاران من دو دستهاند؛ دسته اول آنهایی هستند که فکر میکنند راه بزرگ شدنشان در خراب کردن پیشکسوتهاست. دسته دیگری هم هستند که فکر میکنند فقط باید پول درآورد. به هر دوی این دو دسته می گویم که راهی را که ما رفتهایم، شما هم باید بروید و خواهید دید که دیگران چه بلاهایی سرتان خواهند آورد. آن روز خودتان حال من را درک میکنید؛ البته از حق نگذریم که بسیاری از همکارانم نیز در این مسیر با من همدل و همراه بودند. پس سعی نکنیم مسیری را که سالها برای باز شدنش تلاش شده است، ببندیم. چون قطعا خودتان هم در آن می مانید و گرفتار خواهید شد.
افشاگریهای تهیهكنندهای كه برای خواننده زیرزمینی مجوز گرفت
دوست داشته باشیم یا نه، مافیای موسیقی و پدرخوانده باشد یا نه، محسن رجبپور به هر شكل و عنوانی، چهره موثری در حوزه موسیقی ایران در حدود سه دهه گذشته بوده است.
۱۳۹۸/۱۲/۲۶